bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۲۸۶۱
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۳ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۴
گفتند تائید صلاحیت شدی، رد صلاحیت شدی، احراز نشدی، احراز شدی، تکلیف خودت رو مشخص کن تا بفهمیم چند چندیم. گفتم والله نه تائید شدم، نه رد، نه احراز و نه چیز دیگه‌ای.

گفتند تائید صلاحیت شدی، رد صلاحیت شدی، احراز نشدی، احراز شدی، تکلیف خودت رو مشخص کن تا بفهمیم چند چندیم. گفتم والله نه تائید شدم، نه رد، نه احراز و نه چیز دیگه‌ای.
گفتند: چرا؟
گفتم: برای این‌که زیرا، خوب نشدم دیگه!
گفتند: این که نمی‌شه، بالاخره باید یکی از گزینه‌های بالا رو داشته باشی، شاید می‌خوای تغییر حوزه بدی که این حرف و می‌زنی؟
گفتم: والله اصلا من چه ربطی به تغییر حوزه دارم، تازه اگه بتونم تو همین حوزه می‌مونم و کار می‌کنم.
گفتند: تو که می‌گی هیچ کدوم از اینا نیستی، پس تو چه حوزه‌ای می‌خوای بمونی!
گفتم: والله من همین حوزه مطبوعات رو دو دستی چسپیدم به هیچ حوزه دیگه‌ای هم نمی‌رم.
حضرات که کلاً گیج و منگ شده بودند و مثل این ندید بدیدها تو چش هم نگاه می‌کردند و یه نگاهی هم به من می‌‌انداختند، ادامه دادند:
این یعنی چه آقا! ما رو مسخره کردی، کار و بدبختی داریم، حتما همون ردصلاحیت شدی که سر بالا جواب می‌دی وگرنه نباید اینجوری باشه که!
گفتم: باباجون، تو چی رد صلاحیت شده باشم، تو کارم دارم کار می‌کنم و فعلا هم خبری از ردصلاحیت و عدم احرازم نیست، من فقط همین رو می‌دونم، دیگه چیزی بیشتر این نمی‌دونم، شاید آدرس رو اشتباهی اومدید، با کی کار داشتید؟
گفتند: آقا مگه شما آقای..... نیستید؟ گفتم چرا، شخص شخیص خودم هستم.
گفتند: مگه واسه انتخابات ثبت‌نام نکردید؟ گفتم: کدوم انتخابات، منظورتون رو نمی‌فهمم، کلا من اهل شرکت تو انتخابات نیستم؟ 
بندگان خدا انگار برق 220 گرفته باشدشون، مثل فنر از جا پریدن و گفتند: خوب از همون اول می‌گفتی، چرا اذیت می‌کنی.
گفتم: شما نپرسیدید که واسه چی، اول می‌گفتید واسه چی اومدید تا منم می‌گفتم.
غُرغُرکنان دفتر و دستکشون رو برداشتن و در حالی که اتاق رو ترک می‌کردند می‌گفتند: اینم از کار و بارِ ما، فکر می‌کردیم این بابا واسه انتخابات مجلس ثبت‌نام کرده و کسی دور و برش نیست و می‌ریم و بار خودمون رو می‌بندیم....
دیشب باز یکی از اونا پیام داده که آقا چه خبر از حوزه انتخابیه، اوضاع خوبه بحمدالله. ان‌شاءالله کی دوباره خدمت برسیم.
براش نوشتم با کی کار داشتین، جواب داد: مگه شما آقای فلانی نیستید؟ گفتم چرا، خودم هستم. گفت شما کاندیدا نشدید؟ گفتم: والله من غلط کنم، همین دیروز بهتون گفتم...
خودم هم موندم، با خودم رو که اشتباهی گرفته بودن، شماره رو هم که برعکس ذخیره کرده بودن، حالا خدا رحم کنه فردا به مایلی‌کهن زنگ نزنن و بهش بگن واسه مجلس ثبت ‌نام نکردی که به المپیک که سهله، کنار دریا هم نمی‌تونیم بریم. 

نام:
ایمیل:
* نظر: