bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۳۰۴۲
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۲۰ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۴
تو این چند روزی که تکاپوی انتخابات بود، خان عموی ما زیاد پیداش نبود. یعنی یه گوشه‌ای نشسته بود و منتظر بود که کی می‌بره و کی می‌بازه. البته رگه‌های اصولگرایی تند و تیزی که ...
بامدادجنوب- امین بندری: تو این چند روزی که تکاپوی انتخابات بود، خان عموی ما زیاد پیداش نبود. یعنی یه گوشه‌ای نشسته بود و منتظر بود که کی می‌بره و کی می‌بازه. البته رگه‌های اصولگرایی تند و تیزی که داره باعث شده تا سمت دوستای اوصولگراش بره اما قبل از انتخابات گفته بود که اگه ملت رو شور حسینی بگیره، ما و دوستانمون باید بریم قازچرونی. وقتی ازش پرسیدم که دلیلش چیه، گفت: مرد مومن ما این مقدار رای داریم، هر کی بیشتر از این مقدار بیاید، دیگه به ما رای نداده و به رقبای ما رای داده و بعد هم با این کاری که حضرات در ردصلاحیت‌ها کردند، این دوستای اصلاح‌طلبت میان و یه مشت آدم درجه دو و سه رو معرفی می‌کنن و همونا رو می‌فرستن مجلس. تازه شنیدم که تو همین استان خودمون وسط میدون امام یکی دو نفرش وایساده بودن و روز روشن برای کاندیدای خودشون تبلیغ می‌کردن و سلفی (شما به سبک حداد بخونید خویش‌انداز) می‌گرفتن.
گفتم: حالا این کجاش ایراد داره؟

گفت: والله هیج‌جاش ایراد نداره، اما یه چیزی رو هم تو خوب فهمیدی و هم من و اونم اینکه وقتی پای منافع بیاد پیش، دوست می‌شن گرگ و میش! مگه همین دوستای به‌حساب اصلاح‌طلبت نبودن که میومدن تو اتاقت می‌نشستن و هی به استاندار فحش می‌دادن؟ مگه همین‌ جماعت نبودن که اومدن و گفتن شرط ما در حمایت از فلانی و بهمانی، مخالفت با استانداره؟ پس چطور شد که یهو همه با هم دوست شدند؟ 
گفتم: والله چی بگم. منافع همه کار می‌کنه. آقا تا دیروز تو تهرون خوسیده بود و تو مراسم ختم عاموش نرسید بیاد، اما اومده سی یه آقایی که به گفته خودش هم اصلاح‌طلب نی، یه هفته دوره گردی راه انداخته. به‌نظرت به غیر از اینکه این وسط یکی امتیاز کت و کلفتی گرفته باشه، می‌شه بری پشت سر یکی دیگه؟
گفت: همینه دیه؟ می  نرفتن شکایتت کردن که چرا افشاگری کردی؟ می نه گرفتنت که نری سخنرانی نکنی؟ می‌ نه صدتا فشار دیه بهت آورن که حرف نزنی؟ خو عاموجون، تا زمانی که پای بوای عروس در میونه، اصلاحات که هیچی، اینا سیدمحمد خاتمی هم می‌خرن و می‌فروشن. می نه همی نماینده عالی دولت بی که رفت پی سیدمحمد خاتمی دیدار کرد و از ترس ایکه عکسش منتشر واوه، خوشه وِ در و دیوار زد؟ بره پرسش کن سی چه رفته پی بالگرد روز جمعه‌ای ورداشته رفته عسلویه؟ تازه ای کاری چی هم خواسی تو علسویه بگیری، بره سی روح‌الله بگو.... 
گفتم: ای عامو دل تو که وِ مو پرتره؟ پ سی چه ای چند روز نومدی و ای چیل سیم نگفتی. مو که حالا به دادسرا احضار شدم و باید برم جواب پس بدم، اینم ریش....
گفت: راستی آقای قانون دوم ترمودینامیک هم که شده همه کاره ولات. حواستَش بو... 

نام:
ایمیل:
* نظر: