bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۳۰۹۵
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۱۳ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
به طور طبیعی هر انتخاباتی برای جریان‌ها و تشکل‌های سیاسی فارغ از نتیجه‌اش، درس‌هایی دارد. درس‌هایی که می‌تواند زمینه‌ساز موفقیت بیشتر یا جبران شکست در رقابت‌های آتی باشد. انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برای جریان های سیاسی استان اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب یک پیام راهبردی داشت؛ نیاز به بازنگری تشکیلاتی و جوانگرایی.  این پیام هر چند به نظر می‌رسد به خوبی درک نشده اما واقعیتی است که با تحلیل فرایند تعیین گزینه‌های نهایی دو جریان سیاسی و همچنین نحوه فعالیت کمپین‌های تبلیغاتی آنها قابل اثبات است. 

هر چند رد صلاحیت گسترده در اردوگاه اصلاح‌طلبان سبب شد آنها در سه حوزه انتخابیه بر روی نامزدی غیر تشکیلاتی به توافق برسند و تا حدودی زیادی قدرت انتخاب را در این زمینه از دست دادند اما می‌توان گفت جز یکی دو نامزد در حوزه انتخابیه بوشهر، گناوه دیلم در سایر حوزه‌ها نامزدهایی که از جبهه اصلاحات برای انتخابات مجلس دهم اعلام حضور کردند در سایر حوزه‌ها نامزد تشکیلاتی اصلاح طلب به چشم نمی‌خورد. در واقع گزینه‌های جوان مورد نظر افرادی بودند که داشته‌های فردی خود را به‌عنوان پشتوانه همراه داشتند و تنها حمایت جریان اصلاحات را برای تقویت آرا طلب می‌کرذند. به تعبیر دیگر جامعه این افراد را به عنوان فردی برآمده از جریان اصلاحات نمی‌شناختند و آنها نیز موقعیت خود را برآمده از پشتیبانی و میدان دادن حزبی نمی‌دانستند. 

هر چند در این محال فرصت ورود به مصادیق نیست اما بررسی سابقه فعالیت حزبی ایشان این واقعیت را آشکار می‌کند. موضوع دیگر را باید اینگونه بیان کرد که در صورت وجود استراتژی مشخص و با سابقه موجود از سختگیری‌های شورای نگهبان منطقی‌تر آن بود که جریان اصلاحات شناسایی گزینه‌های محتمل مورد تایید شورای نگهبان را در دستور کار قرار می‌داد، البته این خطای راهبردی فقط مختص این جریان در استان بوشهر نیست بلکه در کل کشور چنین رویه‌ای قابل مشاهده است. در نظر داشته باشید که وقتی جریان اصلاحات در نهایت و در بیشتر حوزه‌های انتخابیه مجبور به حمایت از گزینه‌هایی شد که نسبت تشکیلاتی نداشتند می‌توانست از ابتدا گزینه‌های مقبول شورای نگهبان با حداقل‌های تشکیلات اصلاح طلبی را در قالب چهره‌سازی اجتماعی شناسایی و معرفی کند. 
در این سو برای اصولگرایان وضعیت به مراتب بدتر است زیرا ضمن آنکه در سه حوزه شکست را پذیرا شدند نتوانستند گزینه‌های جوان‌تری را حداقل به جامعه معرفی کنند این در حالی بود که آنها محدودیتی به نام تایید صلاحیت نامزدهایشان را پیش روی خود نداشتند. مجموعه آنچه بیان شد یک واقعیت را آشکار می‌کند و آن هم نیاز به بازنگری تشکیلاتی و جوانگرایی در سپهر سیاسی استان. به‌نظر می‌رسد آینده سیاسی استان متعلق به جریانی باشد که زودتر این واقعیت را پذیرفته و بدان عمل کند زیرا اکنون این مطالبه‌گری به شکلی پنهان وجود داشته و ممکن است بروز آن با تاخیر همراه باشد اما به هیچ وجه قابل حذف نخواهد بود.
آنچه در پایان قابل توجه است، تسری این نگاه به آینده است که بتوان تصمیمات بهتری برای کار سیاسی در پیش گرفت. این مساله موید آن است که بتوانیم از هم اکنون بر نیروهای فعال برای آینده سرمایه‌گذاری کنیم. 
a
نام:
ایمیل:
* نظر: