آنچه در مونیخ رخ داد نقطه آشکارساز استیصال امنیتی آلمان در برهه کنونی است، پیش از این تنها شاهد هشدار مقامات آلمانی نسبت به وقوع حملات تروریستی بودیم اما هماکنون آنها با واقعهای عینی مواجه هستند کسانی که به غرور و کبر در اروپا شهرهاند.
حادثه تروریستی اخیر در مونیخ که منجر به کشته و زخمی شدن چندین نفر شد، دارای پیامهای آشکار و نهفته زیادی است. مقامات امنیتی آلمان قبل از این حادثه نسبت به وقوع حملات تروریستی در این کشور هشدار داده بودند. با این حال بیشتر توجهات بر روی ایالاتی مانند نورث راین وستفالیا، درسدن و دیگر ایالاتی بود که طی سالهای اخیر در آن گروههای پرخطر رشد فزایندهای پیدا کرده بودند. کمتر کسی تصور میکرد که نخستین حادثه تروریستی جدی آلمان در شهر مونیخ رخ دهد. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت.
آنچه در مونیخ رخ داد آشکار کننده استیصال امنیتی آلمان در برهه کنونی است. تا قبل از این حادثه تنها شاهد هشدار مقامات آلمانی نسبت به وقوع حملات تروریستی در این کشور بودیم اما هم اکنون با واقعهای عینی و ملموس مواجه هستیم. بدیهی است که از این پس معادلات امنیتی در آلمان وارد فاز تازهای خواهد شد زیرا دیگر کسی سخن از انتزاعیات و خطرهای بالقوه به میان نخواهد آورد! دستگاههای امنیتی و سیاسی آلمان از این پس با خطرات بالفعل و ملموسی روبهرو هستند که هر یک میتواند دامنه وسیعی حتی جدیتر از واقعه اخیر در مونیخ داشته باشد. از این رو مخاطرات امنیتی در آلمان از فاز انتزاعی وارد فاز عینی شده و این گذار امنیتی بسیاری از رفتارها و محاسبات قبلی دولت و مقامات امنیتی آلمان را دچار تغییر خواهد کرد.
بررسی سیر منطقی حادثه تروریستی اخیر نشان میدهد که دستگاههای امنیتی آلمان در این خصوص قصور زیادی داشتهاند. این قصور در وهله اول متوجه فعالیت آزادانه گروههای افراطی اعم از تکفیریها و گروههای راست افراطی در داخل خاک این کشور است. گروههای تکفیری سالهاست تحت حمایت مشترک دستگاههای امنیتی عربستان سعودی و آلمان در ایالات مختلف این کشور اروپایی حضور داشته و به تبلیغ پرداختهاند. انتشار تصاویر حامیان داعش در برخی شهرها و ایالات آلمان و همچنین حضور تعدادی از اتباع آلمانی در صف گروههای تروریستی و تکفیری در عراق و سوریه موضوعی نیست که بتوان آن را لاپوشانی کرد. از سوی دیگر؛ برخورد جدی نکردن دستگاههای سیاسی و امنیتی آلمان با ظهور جریانهای راست افراطی، نئونازیستی و فاشیستی در آلمان ـ بهویژه طی سالهای اخیر ـ نیز نشان از بازی طراحی شده نادرست دستگاههای امنیتی این کشور دارد. تفکر تکفیری و راستگرایی افراطی دو مصدر اصلی بحران های تروریستی در آلمان امروز هستند که اگرچه خاستگاه و جنس این دو با یکدیگر متفاوت به نظر میرسد اما محصول و نتیجه عملکرد هر دوی آنها یکسان است. دستگاههای امنیتی آلمان از ابتدای هزاره سوم تاکنون نه تنها گامی عینی در مهار این دو خطر بزرگ برنداشتهاند که در برهههایی هر دوی این جریانات را مورد حمایت قرار دادهاند. بدیهی است که نتیجه این خطای محاسباتی و امنیتی بزرگ، چیزی جز ناامن شدن بستر امنیت داخلی در آلمان نبوده است. مقامات امنیتی آلمان تصور میکردند که قادر به مدیریت هر دوی این جریانها خواهند بود زیرا هرگز تصور نمیکردند که تکفیریگری و راستگرایی افراطی از پیله فکر و اندیشه بیرون آمده و تبدیل به خطراتی عینی و ملموس شوند.
گرچه آنچه در مونیخ رخ داد محصول مستقیم عملکرد تکفیریها یا گروههای راست افراطی در آلمان نبوده اما بستر ناامنی که در آلمان و بهطور کلی اروپای واحد ایجاد شده در وقوع این حادثه دخیل بوده و متعاقبا شرایط را برای فعالیت تکفیریها و راستگرایان افراطی در آلمان مهیا خواهد ساخت. اگر در اینجا منظومهای امنیتی را ترسیم کنیم، متوجه خواهیم شد که در حرکت و گردش چرخه تروریسم در آلمان کاتالیزورهایی وجود دارد که حرکت این چرخه را تسریع میکند. یکی از این کاتالیزورها حمایت تسلیحاتی آلمان از عربستان سعودی بهعنوان اصلیترین حامی منطقهای داعش است. در حالی که مقامات امنیتی آلمان به خوبی نسبت به اینکه سلاح های آلمانی از طریق واسطههای عربی به دست گروه داعش و النصره و دیگر تکفیریها میرسد آگاه هستند، همچنان به این روند ادامه میدهند که در این باره هر دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات مقصر هستند. بنابراین مقامات آلمانی با چرخهای مواجه هستند که خود بخشی از آن محسوب میشوند. حال آیا زمان آن نرسیده است که حادثه مونیخ تلنگری برای بستر سازی امنیتی جدید در آلمان با اتکا به مبارزه واقعی و گسترده با تروریسم تکفیری و راستگرایی افراطی باشد؟ آیا زمان آن نرسیده است که مقامات آلمانی در مهار دو منفذ اصلی ورود تهدیدات تروریستی، یعنی تکفیری گری و راستگرایی افراطی مبارزات فکری و امنیتی لازم را صورت دهند؟ اگرچه مبارزات فکری با این دو جریان زمان بر است، اما در حوزه مبارزات امنیتی میتوان دست به مواجهه سریعی با این گروهها زد. اصلیترین پیش شرط این مواجهه موثر، تغییر سیاستهای منطقهای آلمان از یک سو و مهار جدی مصادیق تکفیر و راستگرایی افراطی در داخل خاک این کشور است.
در نهایت اینکه متعاقب وقوع حادثه مونیخ، ژرمنها باید دست به واکاوی عمیق و آسیبشناسی موثری در خصوص سیاستهای امنیتی خود بزنند. آیا این اقدام از سوی دولت و دستگاههای امنیتی آلمان صورت میگیرد یا آنها نیز همچون فرانسویها همچنان به سیاستهای نادرست امنیتی خود ادامه میدهند؟