بامدادجنوب- سیدعلی موسوی:
همه میدانند که رابطه امریکا و اسرائیل دیگر مانند سابق نبوده و عدم دیدار اوباما و نتانیاهو در چند سال اخیر و سردی رابطه موجود میان دو کشور باعث شده، برخی احساس کنند که رابطه راهبردی میان طرفین شکست خورده ولی این چنین نیست!
در زمینه درک واقعیت و پشت پرده کمکهای بیسابقه امریکا و رژیم صهیونیستی میتوان به اظهارات باراک اوباما، رئیسجمهور امریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر اکتفا کرد. نتانیاهو در این زمینه گفته است این کمکها تنها در راستای خدمت به منافع امنیتی رژیم اسرائیل نیست؛ بلکه در مسیر خدمت به منافع امنیتی امریکا نیز قرار دارد. اوباما نیز در جریان دیدار خود با نتانیاهو در سازمان ملل متحد تاکید کرد که حفظ اسرائیل امن و قادر به دفاع از خود، منفعت مهمی برای امنیت داخلی امریکا بهشمار میرود.
با قطع و یقین میتوان گفت که حمایتهای 38 میلیارد دلاری امریکا از رژیم اسرائیل طی دهه آینده در نتیجه برداشت مشخصی از جایگاه استراتژیک اسرائیل در سایه تحولات ژئوپلیتیک و تهدیدات و فرصتهای موجود در این تحولات صورت گرفته است. به این ترتیب کمترین توصیفی که میتوان از جایگاه استراتژیک اسرائیل برای امریکا مطرح کرد، این است که این رژیم همچنان به کمکهای بیشتر امریکا جهت دفاع از موجودیت و امنیت خود و تقویت برتری خود بهعنوان بخشی از استراتژی امریکا در مسیر هدف قرار دادن ملتها و دولتهای منطقه نیازمند است. با استناد به روند کمکهای امریکا طی دهههای گذشته ملاحظه میشود که این کمکها هرگاه که اسرائیل با چالشها و تهدیداتی در راستای ضربه زدن به امنیت داخلی خود مواجه باشد یا بحرانهای اقتصادی برای این رژیم پیش آید، مطرح میشود. این کمکها همچنین بهعنوان پاداشهایی برای بخشی از اقدامات رژیم اسرائیل به آن داده میشود.
یکی از مهمترین نمونههای این مفهوم، کمکهای مالی در مسیر بودجه امنیتی رژیم اسرائیل است که در سال 1974 از امریکا دریافت کرده و به این ترتیب کمکهای این کشور در مقایسه با سال گذشته به رژیم صهیونیستی بیش از هشت برابر شد. این اتفاق بعد از جنگ اکتبر سال 1973 و نتایج آن رخ داد. بهگونهای که کمکهای امریکا و رژیم اسرائیل از 300 میلیون دلار در سال، به 5/2 میلیارد دلار افزایش پیدا کرد. همچنین مشاهده میکنیم که رژیم اسرائیل در پی توافق کمپ دیوید با مصر در سال 1979 بالغ بر 4 میلیارد دلار کمک دریافت کرد. رژیم اسرائیل همچنین برای تقابل با بحران اقتصادی شدید پیش روی خود در نیمه دهه 80 قرن گذشته میلادی کمکهای مالی زیادی از امریکا دریافت کرد. در خصوص کمکهای جدید که امریکا به بودجه امنیتی رژیم صهیونیستی اختصاص داده است، ملاحظه میشود که این کمکها در شرایط منطقهای به وقوع میپیوندد که برای اسرائیل مطلوب قلمداد میشود. از طرفی اسرائیل توافقنامههای سازش با مصر و اردن را در اختیار دارد و تجربه تاریخی نشان میدهد که با وجود تمامی تحولات موجود در منطقه این توافقنامهها به قوت خود باقی خواهند ماند. علاوه بر اینها رژیم اسرائیل امنیت داخلی خود را در دو جبهه جنوبی و شرقی تضمین کرده است. فراتر از تمام آنچه که گفته شد سوریه و عراق در دو جبهه شمال شرقی رژیم صهیونیستی با تهدید تکفیریها مواجه شدند که تاکنون سهم عمدهای در به فرسایش کشاندن و تضعیف ارزشهای آنها داشته است. علاوه بر این که تلآویو معتقد است که حزبالله لبنان در شرایط کنونی با تهدیدات تکفیریها در سوریه و لبنان مواجه شده که به ادعای این رژیم میتواند قدرت حزبالله در ابتکار عمل بر ضد اسرائیل را محدود کند.
علاوه بر تمام آنچه که گفته شد، تل آویو از طریق مشارکت در دیدگاههای خود با واشنگتن معتقد است که با چالشی روزافزون از سوی محور مقاومت مواجه است، چراکه به اعتقاد رژیم صهیونیستی توافقنامه هستهای باعث شده ایران بهعنوان دولتی هستهای از سوی جهان به رسمیت شناخته شده و تحریمها از این کشور برداشته شود. این موضوع میتواند حاشیه تحرک و توسعه اقتصادی و نظامی بیشتری به ایران بدهد. علاوه بر آنچه که گفته شد شکست در براندازی دولت سوریه و تبدیل کردن آن به دولت متخاصم با محور مقاومت، نقش عمدهای در مستحکم ماندن مناسبات مستحکم اعضای این محور ایجاد کرده است.
به این ترتیب حزبالله لبنان موفق شده تمرکز و قدرت استراتژیک خود در تقابل با اسرائیل را ادامه دهد. علاوه بر اینها شرایط میدانی در سوریه نیز باعث شده حزبالله حاشیه مانور گستردهای در تقابل با هر نوع تجاوز اسرائیل داشته باشد. این واقعیت منطقهای باعث ایجاد فرصتها و تهدیداتی برای رژیم اسرائیل شده است. در سایه تمام آنچه که گفته شد امریکا تلاش دارد که با شکستهای گذشته خود در خصوص اوضاع سوریه و عراق مقابله کند و طرحی جایگزین با هدف مهار پیروزیهای محور مقاومت ارائه دهد، طرحی که براساس آن توانمندیهای دفاعی اسرائیل در برابر قدرت حزبالله لبنان و سایر طرفهای محور مقاومت تقویت شده و این رژیم بتواند نقش مورد نظر را در سطح منطقهای در چارچوب استراتژی امریکا برای مرحله آینده ایفا کند. به این ترتیب است که حرف و حدیثها در مورد سیاست باز رژیمهای به اصطلاح معتدل عربی در قبال اسرائیل افزایش پیدا کرده است.
مهمترین نمودهای این مواضع را میتوان در سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد دانست که تاکید کرد که کشورهای عربی اسرائیل را متحدی بر ضد دشمن مشترک خود یعنی ایران میدانند. همچنین تلاش امریکا برای بازگشت ولو محدود به عراق نیز سیاستی در این مسیر ارزیابی میشود. علاوه بر این که پیامهای امریکا از طریق هدف قرار دادن ارتش سوریه در منطقه دیرالزور و تقویت حضور و تاثیرگذاری مستقیم امریکا در شرق و شمال سوریه نیز بخشی از همین سیاست است.