کریم جعفری:
در طول هفته گذشته که تهران بودم، بهدلیل بافت مذهبی محلهای که در آن زندگی میکنیم تقریبا دهها هیات وجود دارد، پارکینگها همه به سالنهای عزا تبدیل شده و اگر تا پارسال گوسفندی در این پارکینگها میبستند، امسال شاهد بستن گوساله هم بودهام که در نوع خودش بسیار جالب است.
تقریبا هر 50 تا یکصد متر یک هیات وجود دارد و تقریبا هر هیات در نهایت 50 نفر برای زنجیرزنی دارد و بقیه مردم هم تماشاگر این مراسم هستند. تا اینجای کار هم هیچ مهم نیست اما وقتی به فاصله هر 50 متر دو عدد آمپلیفایر بزرگ که تقریبا بردی چندصد متری دارد به همراه صدای مداحانی که «حوسین حوسین» میگویند و پس زمینه آن نیز انگار رپرها میخوانند، انسان را وادار به فکر میکند.
دقتی که در این شعرها کردم، همه برای حضرت رقیه و سکینه لب خشکیده آنها و یتیمیشان بود. یا قربان زلف و لب و دستان حضرت عباس (ع) میرفتند، یا اینکه چرا در فلان روز فلان اتفاق افتاده است. صدای این مداحان که به مدد این شبها نانشان در روغن است و تیمی هم جایی میروند چنان متفاوت و با لحنهای مختلف میخوانند که تنها چیزی که آدم یادش میرود حادثه کربلا است. شعرها آن اندازه بیمعنی، آن اندازه بیمحتوا و صداها آن اندازه مصنوعی و خشدار که این تصنع در آیندهای نه چندان دور همه ماهیت کربلایی که امام حسین (ع) و یارانش در ظهر عاشورای سال 61 شکل دادند را زیر سوال میبرد.
از این واهمه دارم که آنچه بهعنوان فرهنگ عاشورا و حماسه حسینی بیش از 1330 سال است دوام یافته، از بین برود. در کوچه پس کوچههای تهران تنها چیزی که از عاشورا قابل لمس است، علم و بیرق و لباس سیاه است و بس. در این میان یادم به نوحههای خودمان در بوشهر میافتم، نوحههای مرحوم ناخدا عباس دریانورد که هنوز هم خوانده میشود و نقش مهمی در احیای فرهنگ عاشورا در جنوب کشور داشته است. نوحههایی که وقتی هر بیتش را گوش میکنی، خود یک مقتل خوانی تمام عیار است.
نهضت عاشورا برای حوسین حوسین گفتن نیست، بلکه مصداق این آیه قرآنی است که «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ» (بقره 249) است. در صحرای کربلا به معنای کلمه این امر الهی روی داد و اگر نبود این پیروزی تاریخی اکنون باید برای پیروزی یزید و عبیدالله جشن میگرفتند. ای کاش کمی هم از شجاعت حسین و یارانش میگفتند. همه شهدای کربلا با شیرخوارگان، 72 نفر است در مقابل نگاه کنید چه کسانی حضور دارند؟ چند نفرند؟ چه انگیزههایی باعث شد تا در برابر فرزند رسول خدا (ص) شمشیر بکشند؟ امر به معروف و نهی از منکر چه شد؟ میزان پایبندی ما به شعائر حسینی چقدر است؟
اینها و صدها سوالی که متاسفانه این روزها کمتر کسی به آن پاسخ میگوید هنوز وجود دارد و عزای امام حسین است اما وسط مراسم عکس فلان نوجوان یا آقا را میزنند که یادش را گرامی بدارند. آنچه بسیار مشخص است، صدای آمپیفایرها و مداحان بیش از شجاعت و شهامت حسین و یارانش شنیده میشود و تحریفها هم به شدت ادامه دارد و مشخص نیست این قافله تا کجا میرود.