بامدادجنوب/سیدعلی موسوی:
همه نظریهها و انتظارات درباره سقوط حکومت سوریه اشتباه از کار در آمدند و اسد و حکومت سوریه ظرف یکی دو سال سقوط نکرد. جنگ داخلی در سوریه در حالی وارد چهارمین سال خود میشود که هیچ افق سیاسی یا نظامی برای حل بحران سوریه مشاهده نمیشود.
حالا صداهایی درباره لزوم نجات سوریه از شر باندها و تروریستها شنیده میشود و عدهای میگویند که باید سوریه را از دست آنها نجات داد. معنی این حرفها این است که حکومت بشار اسد باید در همین مرحله باقی بماند.
اکنون برای کسی که اوضاع سوریه را دنبال میکند، ممکن نیست تصور کند که حکومت بشار اسد در این وضعیت تاسف باری که بر سوریه میگذرد از قدرت کنار برود. معنای آن خیلی خلاصه این است در صورتی که بشار اسد از قدرت کنار برود و حکومتش سقوط کند این کشور عربی بزرگ و ریشه دار در افق جنگهای داخلی با تروریستها گم میشود و در سایه تقسیمبندیهای طایفهای و درگیریهای مذهبی فرو میپاشد. شاید در ظاهر این چیزی نباشد جز حمایت غیر مشروط از حکومت بشار اسد اما در اساس در حقیقت حمایت از سوریه و تضمین وحدت آن است.
سقوط حکومت بشار اسد در این لحظات حساس و دردناک بعد از آن چه بر سر سوریه گذشت به معنای پایان احتمالی کشوری عربی و نمونه برای جهان عرب مثل لیبی و یمن و عراق است. آن هم با وجود این که جامعه سوریه ترکیب اجتماعی بسیار پیچیده و تنگاتنگی با وجود اختلافات سنگین طیفهای مختلف اجتماعی با یکدیگر دارد.
در این جا این سوال مطرح میشود و به طور جدی خود را در برابر کارگزاران امور سوریه مطرح میکند که باید برای سوریه چه کرد؟
قبل از هر چیز بسیار مهم است که عرصه سیاسی و نظامی به طور کامل مورد بازخوانی قرار بگیرد و متفاوت از گذشته بازبینی شود. باید اتحادیه عرب در این رابطه تحرکی از خود نشان دهد و از سیاستهای سابق خود کوتاه بیاید چرا که نهادی منطقهای محسوب میشود که نباید مواضع خصمانه علیه هیچ کدام از کشورها و جوامع عربی اتخاذ کند. بلکه حتی باید همه تلاش خود را به کار گیرد که کار غیر ممکن را ممکن کند و جلوی خونریزی را حتی اگر محال باشد، بگیرد.
کشورهای عربی فعالی هستند که اختلافاتشان با حکومت سوریه به مرحلهای از خصومت و دشمنی به دلیل سابقه رفتارهای حکومت سوریه مثلا چرایی رابطهاش با ایران و درگیر شدنش در پرونده لبنان رسیده است. در حالی که باید دریابند آن چه آینده سوریه را تهدید میکند آثار بسیاری خطرناکی بر لبنان و عراق و اردن خواهد گذاشت.
در این جا است که گزینههای جایگزین باوجود تلخیشان مناسبترین گزینه برای اوضاع سوریه محسوب می شوند، باید ادامه حکومت فعلی را در مرحله موقت پذیرفت تا وحدت سوریه و یکپارچگی ارتش و نهادها و موسسات کشور و دولت حفظ شوند تا سوریه به کشوری بی ارتش یا بدون نهاد تبدیل نشود که جولانگاه باندها و دارودستههای تبهکار و تروریستها باشد.
قطعا خشم بسیاری از کارهای بشار اسد و مواضع متعدد آن وجود دارد اما چه کسی میتواند تضمین کند با نبود اسد سوریه یکپارچه میماند؟
الآن زمان حساب و کتاب و مواخذه نیست، وقتی برای درمان زخمها باقی نمانده است، وضعیت و مصلحت سوریه و جهان عرب بالاتر از هر چیزی است.
عجیب است که روزنامه لبنانی «الدیار» مطلبی را منتشر میکند و درباره دیدار دو جانبهای در قاهره میان ملک سلمان، پادشاه عربستان و بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه مینویسد در حالی که تحقق چنین چیزی شبه محال است برای این که فضا برای گرد آمدن این دو مهیا نیست، به خصوص که برای بشار فرصتی برای خروج از سوریه تحت هیچ عنوانی وجود ندارد.
با این حال همه میدانند که به هیچ عنوان فرصت کنونی فرصت خوبی برای رفتن بشار اسد نیست زیرا بهترین فردی که میتواند در این شرایط ا.اضع سو.ریه را به واسطه قدرت و شناختش از این کشور سر و سامان بدهد بشار اسد رئیس جمهور فعلی و قدرتمندترین فرد سوریه است.
بسیاری از ناظران نیز معتقدند شاید در فردای پسا بحران اشخاصی بهتر از اسد نیز بتوانند سوریه را در کنترل بگیرند ولی این اشخاص تنها د ر شرایط ارام و باثبات میتوانند از پس کارها بر بیایند در این شرایطی که تمام سوریه زیر پوتین های تروریست های هزار ملیتی در حال لگد مال شدن است.
به نظر می رسد خود غرب نیز به این نتیجه رسیده است که فعلا توازن قوا بهترین راهکار برای بحران سوریه است نه سقوط مردی که با قدرت سوریه را سرپا نگه داشته است.