بامداد جنوب- وندیداد امین:
«مُركّب حرکت» یکی از جریانهای شعری است که به همت شهرام میرزایی (شاعر اهل خوی) در ادب معاصر متولد شده است. این نحله شعری امروزه طرفدرانی را پیدا کرده است. صاحب مانیفیست جریان شعری مرکّب حرکت در خصوص این نوع شعر میگوید: «در مُرکّب حرکت اساس، تلفیق قوالب سنتی و ارائه یک فرم تازه است، در حالی که قبل از مرکب این کار بیشتر یک بازی ساختاری و تمرین و تجربه بود از نظامی تا غزلمثنویهای دهه هفتاد. نسبیت در فرم نخستین بار در مرکب حرکت مطرح شد؛ یعنی هر شاعر میتواند قالب شعر را بهصورت ابتکاری تعریف کند اما بهشرطی که شعر از یک نظم و هارمونی خودآگاه یا ناخودآگاهی برخورددار باشد. در این جریان شعری رویکرد و کارکرد قافیه متفاوتتر از قالبهای معروف است. ساخت دوم شاعر میتواند همزمان در یک فرم کلی دو ساخت موازی را همزمان با یکدیگر پیش ببرد. ساخت اول، ساخت معروف و معمول، ساخت دوم ساختی است که طریق مصراعهای مکمل ایجاد میشود».
بر اساس توضیحات شهرام میرزایی، «مصاریع و ابیات مکمّل (که هم مکمل ساختاری و هم مکمل محتوایی و معنایی) برای نخستین بار در مرکب حرکت مطرح شد. البته تجربههایی را دهخدا در (یاد آر ز شمع مرده یاد آر) نیما در (افسانه) و شهریار (در دو مرغ بهشتی) در این زمینه انجام داده بودند. شگردهای روایی که در این جریان شعری استفاده میشود، عبارتند از: فراروایت و روایت خطی و مهمتر از همه روایت مرکب. الف: روایت ساخت اول و روایت ساخت دوم (مصاریع و ابیات مکمل)، ب: روایت در بدنه اصلی مرکب (خردهروایتها، روایت خطی، روایت مرکب) و ج: انقطاع و شروع روایت (روایت قرآنی-جریان سیال ذهن)».
مخاطبان این جریان شعری در سه گروه دستهبندی میشوند: الف: عام، ب: خاص و ج: اخص که برای نخستینبار در مرکب حرکت انجام گرفت. همچنین سه شگرد زبانی در این جریان شعری کاربرد دارد؛ الف: زبان تاخیری، ب: سمبولیک و ج: معیار که اساس، تلفیق و ترکیب در آنهاست. شعر در این جریان در زیرساخت و روساخت و استفاده از لایههای معنایی برای انتقال معنا از زیرساخت به روساخت و نهایتا انتقال به ذهن مخاطب در کوتاهترین زمان تعریف میشود.
شهرام میرزایی که صاحب مانیفیست جریان شعری مرکب حرکت است، متولد 1356 در شهرستان خوی است. او در این سالها کوشیده است با سرودن شعری متفاوت ادبیات معاصر را نیز دستخوش تحول کند. گفتوگوی مختصری را با وی صورت دادیم که در ادامه میآید.
کمی از فعالیتهای فرهنگی-هنری و ادبی خود بگویید؟
من فوقلیسانس ادبیات هستم و در حال حاضر هم ادبیات فارسی و عربی تدریس میکنم. یک مجموعه شعر را با نام «سکسکههای یک مست» در سال 88 چاپ کردهام، البته چندین چندین مجموعه شعر هم دارم که هنوز مجوز چاپ نگرفتهاند. در حوزه شعر جوایزی را از جشنوارههای متعدد کسب کردهام، همچنین تاکنون داوری چندین جشنواره داخلی و بینالمللی را هم عهدهدار بودهام. اینک رئیس انجمن ادبی شهرستان خوی و موسس انجمن ادبی «بیدل» (۸۵) این شهر و همچنین صاحب مانیفست جریان شعری مُركّب حرکت هستم که اکنون طرفداران و سرایندگان زیادی در ایران دارد.
با توجه به اینکه ز چند مجموعه شعری شما هنوز مجوز انتشار دریافت نکردهاست، فضای هنری، ادبی حاضر را چگونه میبینید؟
من فضای ادبی حاکم را به دو دسته تقسیمبندی میکنم: الف) قائم به ذات و ب) قایم بهغیر. معمولا گروه اول که به هنر بهمثابه هنر مینگرند و نه ابزار، دچار خودسانسوری نیستند و طبیعتا اجباری در رعایت برخی از خطوط قرمز ندارند... اما گروه دوم همواره در معرض یک پالاینده فکری هستند و سعی میکنند از آزادی بیان آن مقداری را رعایت کنند که مصلحت عام یا خاص باشد.
نقش دولت را در این میان چگونه ارزیابی میکنید؟ بهخصوص دولت جدید که موسوم به تدبیر و امید است چه وظایفی از منظر شما در عرصه هنر و ادبیات دارد؟
معمولا هنرمندان، وظیفه رسانا بودن را برعهده دارند، چه رسانا بودن از خود و چه اجتماع. در این بین این رسانایی فرقی نمیکند در چه بازه زمانی باشد یا به عبارت بهتر، عنصر زمان این رسانایی را از دوش آنها بر زمین نمیافکند. آخرین مجموعه شعر من با اسم «دیوارنویسیهای مجاز» در همین دولت مجوز نگرفت و این باعث نمیشود که نقش دولت در انبساط فکری هنرمندان و گشایش وسعت عمل آنها را نادیده بگیرم یا وجود برخی از انگیزههای سرودن و بیدغدغگی را منکر باشم. به نظر من با این همه مهمترین مشکل هنرمندان در همه اعصار مشکل آسایش در معیشت و آزادی بیان در حد معمول است که انتظار میرود با توجه به همراهی طیف وسیع هنرمندان با این دولت بیش از پیش مورد توجه گیرد.
لطفا کمی درباره مبانی جریان مرکب حرکت بهطور مختصر توضیح دهید؟
توضیح این ژانر در این مجال تقریبا غیرممکن است ولی با این حال به منظور تقریب ذهنی خوانندگان محترم شما مختصرا توضیح میدهم. جریان مُركّب حرکت میتوان گفت یک ژانر شعری است که من آن را بیش از یک دهه پیش مطرح کردم و اساس آن بر پایه تلفیق قوالب کلاسیک و نسبی دانستن آنها و همچنین اعتقاد به زبان زایشی و گشتاری در شعر است که سعی دارد انواع مخاطب (عام، خاص، اخص) را با لایهبندیهای معنایی از زیرساخت تا روساخت راضی نگه دارد و در این بیت به زبان تاخیری و روایت مُركّب معتقد است. مرکب حرکت بهخاطر طولانی بودن خود مجبور به استفاده از فضاهای بین جریان روایت در شعر میشود. به عبارت روشن بین الف و ب فضایی ایجاد میکند که به بیان مصادیق میپردازد. در این فضا شاعر بهطور مستقیم روایت را انجام نمیدهد، بلکه از دال و مدلولهایی استفاده میکند که در خدمت کل مجموعه باشند. یعنی وصلهای که بعد از وصل، تشخیصش از تنه اصلی و یکپارچگی ناممکن است.
از دید شما آیا میشود شعر را تعریف کرد؟
شعر از لحاظ تفریق آن از سایر گونههای هنری بله ولی شعر از لحاظ تعریف فیالنفسه آن خیر... .
از نظر شما شاعر کیست؟
«شاعر» کسی که بیشتر از هر فردی در جامعه احساس تنهایی میکند و این تنهایی را همواره سعی دارد به شکل وحشتناک و ناخودآگاه به اشتراک بگذارد، به شرطی که هنوز به تنهاییاش لطمهای وارد نشود.
توصیه شما به نوجوانان و جوانان چیست؟
توصیه میکنم کتاب بخوانند، کتاب بخوانند و باز هم کتاب بخوانند و فریفته سلیبرتیهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی نشوند. سعی کنند حقیقت را با چشم ببینند تا از دهانها بشنوند و مطمئن شوند که هنر حقیقی نجاتدهنده است!
سخن پایانی؟
دردلی با خوانندگان روزنامه شما داشتم که آن نه تنها حرف من، بلکه نگرانی شاعرانی است که دارند به شکل علمی و متفاوت کار میکنند و آن، این است که این روزها با ظهور شبکههای اجتماعی خیل وسیع خوراکهای ذهنی عامپسند در مقوله ادبیات به شدت عرضه میشود و این خوراکها که بیشتر شبیه فستفودهای بیکیفیت است، دارد ذائقه ادبی کشورمان را تغییر میدهد، البته با مطالعه پیشینه ادبی و درک درست از جهان پیرامون و سختگیر بودن میتوان از شیوع این سموم جلوگیری شود!