کریم جعفری:
از روز گذشته هفته دفاع مقدس شروع شد، این روزها برابر است با دهه اول ماه محرم و عزادارای سیدالشهداء، حسین بن علی (ع) و اصحاب و یارانش در صحرای کربلا در سال 61 ه.ق گره خورده است. یاد و خاطره همه شهدای صدر اسلام و شهدای دفاع از آرمانهای وطن را گرامی میداریم.
در این فرصت کوتاه بر آن هستم جنگ را از زاویه دیگری مورد کنکاش قرار بدهم، زاویهای که شاید بسیاری در مورد آن بدانند ولی برایشان قدیمی شده باشد. همه میدانند که جنگ تحمیلی حاصل تفکر صدام حسین معدوم به تنهایی نبود و دستهای بیشمار دیگری هم در کار بود تا او را وارد این جنگ کنند. هدف قدرتهای غربی هم فرسایش دو قدرت اصلی جهان اسلام، یعنی ایران و عراق بود و این چیزی بود که دستکم صدام در آن دوره از اصلا اطلاع نداشت و یا اگر هم داشت در زیر سایه شوونیسم عربی آن را پنهان کرده بود.
اما در این میان کشورهای غربی و شرقی کمکهای بسیاری به رژیم بعث کردند که فاکتور همه این کمکها توسط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پرداخت میشد. در اینجا فقط به یک نمونه ساده از این کمکها اشاره خواهم کرد:
تیمرمن در کتاب سوداگری مرگ آورده است:«صدام در ژوئن 1982 قراردادی به ارزش 830 میلیون دلار با یک شرکت بلژیکی به نام سیکسکو امضا کرد. هدف از این طرح پرهزینه که به نام رمزی پروژه 505 خوانده میشد،آن بود که برای جنگندههای پیشرفته عراقی 800 پناهگاه در عمق 50 متری زمین احداث گردد. سیکسکو که از اعتبارات صادراتی دولت بلژیک استفاده مینمود طی چهار سال 17 پایگاه هوایی و چند مقر نظامی در عراق ایجاد نمود. میراژهای عراقی در جریان جنگ با ایران از همین پناهگاهها خارج میشدند و به پرواز درمیآمدند. از دیگر شرکای صدام سایبترا کنسرسیوم بلژیکی بود که با جدیت تمام روی پروژههای عکاشات و القائم کار میکرد و یکی از بزرگترین کارخانههای آزمایشی و تولید فسفات جهان را در این دو منطقه بنا نمود.»
این نویسنده و محقق آمریکایی میگوید: « آمریکا پیش از اعزام سفیر به بغداد یک رئیس تمام وقت در ایستگاه اطلاعاتی آمریکا در بغداد مستقر کرده بود. او از منزلت و جایگاه مهمی در نزد صدام برخوردار بود و قبل از هر حمله بزرگ مورد مشورت قرار میگرفت.»
آلن فریدمن در کتاب دعاوی ایران آورده است:«تحویل سلاح تقریبا بصورت روزمره ادامه داشت. یکی از پایگاههای ناتو که در مرکز فرانسه احداث شده بود بصورت مرکز بارگیری آنتونوفهای نیروی هوایی عراق بمبهای خوشهای، فیوز و تجهیزات رادار را با خود به عراق میبردند. سازمانهای اطلاعاتی فرانسه در سال 1986 برآورد کردند که اگر فرانسه سه هفته از ارسال کمک به عراق خودداری کند آن کشور شکست خواهد خورد.» هاوارد تیچر،کارشناس ارشد شورای امنیت ملی کاخ سفید میگوید: « آمریکا برای صدام حسین کاری کرد که تا آن زمان برای هیچکدام از نزدیکترین متحدان خود نکرده بود.»
این شاید بخشی از بسیاری باشد که در این خلاصه نوشته شد، جهانی که صدام را حمایت میکرد در طول دوران جنگ باعث شد تا بهای محصولات غذایی در بازارهای این کشور به گونهای پایین بیاید که حقوق پرداختی به یک نظامی که در خط مقدم جنگ با ایران بود، کفاف زندگی سه ماهه خانوادهاش را میکرد. با این شیوه بود که صدام موفق شد در سال 1367 یک ارتش یک میلیون نفری آموزش دیده را دست و پا کند که بعدها موی دماغ همسایگانش شد و همانهایی که او را فربه کرده بودند، همه دادههایشان را پس گرفتند.
داستان جنگ ایران و عراق، فارغ از اعترافات امروز ماست و باید کتابی به حجم خون نوشته شود تا بتوان در مورد مقاومت یک کشور در محاصره نوشت. گفتنیها در مورد جنگ بسیار است.