bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۹۴۶
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۱۸ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۴
برجام یک واقعیت سیاسی است. هر دو طرف باید به این واقعیت سیاسی تن در دهند، چه در این سوی میز مذاکره که ایران نشسته است و چه در آن سوی میز مذاکره که 1+5 قرار دارد. همه طرفه‌های درگیر در پرونده هسته‌ای‌ ایران باید این انتخاب را مد نظر قرار دهند که یا برجام را بپذیرند و یا به فرجام، آن هم در یک نبرد سهمگین سیاسی و مهم‌تر از آن نبرد اقتصادی و نظامی روی آورند.

بنابراین برجام یک امر پذیرفته شده از متن واقعیت‌های سیاسی است و تنها آنچه که اکنون در صحنه دیده می‌شود تلاش برای تثبیت آن و تعریف آن براساس منافع ملی بازیگران برای افکار عمومی کشورهایشان است. چه ایران و چه 1+5 به‌ویژه امریکا باید پاسخگوی افکار عمومی خود در آینده برای این همه هزینه در پای پرونده هسته‌ای ایران باشد. از این جهت بر آن هستند که کلیه ارکان حکومتی در ایران و ایالات متحده امریکا در ارتباط با برجام وارد عمل شوند. ایران خواهان آن است که برجام تائید شود اما ساختار قدرت در نهایت تصمیم می‌گیرد که مجلس در باب آن سخن بگوید.

مجلسی که اکثریت آن اصولگرا هستند و به دولت اعتدالی با گرایش اصلاح‌طلبانه در زمینه برجام انتقاداتی را دارد. بنابراین رهبری با زیرکی و درایت خود تلاش دارد تا همین مجلس نیز در باب برجام سخن بگوید و در تصمیم‌گیری بعد از تصمیم‌سازی‌های موجود نقش نهایی خود را بازی کند. در امریکا نیز اوضاع همین‌گونه است، در امریکا نیز جمهوری‌خواهان اکثریت را در اختیار دارند و کنگره امریکا را مدیریت می‌کنند و اگر کنگره امریکا بر اساس آنچه که پیش آمده است، آنچه را که اوباما پیگیری کرده است، مورد تائید قرار بدهد، در آینده چنین توافقنامه‌ای از تاثیر قانونمند و  نفوذ ماندگارتری برخوردار خواهد بود.

 این در حالی است که چه در ایران و چه در امریکا دو انتخابات پیش رو است. در امریکا انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 و در ایران انتخابات مجلس 1394 که در آن هر کدام از اعضای مجلس ایران و یا کنگره با برجام مخالفت کنند، باید هزینه‌های آینده آن را در نزد افکار عمومی پذیرا باشند. بنابراین اکنون زمان تصمیم‌گیری‌های بزرگ نه تنها برای دولت‌های موجود در تهران و واشنگتن بلکه برای ساختارهای حکومتی و حتی احزاب سیاسی برای جوابگویی به افکار عمومی در پرونده هسته‌ای ایران در آینده خواهد بود. برجام یک واقعیت سیاسی است که طرفین از آن گریزی ندارند و اگر نخواهند این واقعیت سیاسی را با تدبیر و خردورزی سیاسی مدیریت کنند در آینده باید هزینه‌های بیشتری را در فرجام بخشیدن به این پرونده پرداخت کنند.

به هر ترتیب مجلس ایران و کنگره امریکا در نهایت تلاش می‌کنند، چهره‌ای مردمی و منطبق با منافع ملی در برخورد با برجام از خود نشان دهند و به افکار عمومی این مساله را القا کنند که آنها در پی ایجاد فضای مثبت برای رسیدن به منفعت ملی بیشتر برای کشورهایشان هستند اما آنچه که در افکار عمومی بازتاب دارد کوششی است که کنگره در امریکا و مجلس در ایران در جهت تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی برای آینده انتخابات در هر دو کشور نیز مد نظر قرار می‌دهند.

هر دو مجلس سرشار از نومحافظه‌کارانی است که در برابر دولت‌های رقیب خود در قوه مجریه قرار دارند. از این منظر باید بپذیریم که آنچه که در مجلس رخ خواهد داد، اگرچه به منافع ملی می‌اندیشد و این بخش مهمی از کار است و تاکید بنده بر آن است که بخش مهمی از این معنا و تلاش‌های مجلس در ایران به‌دنبال ایجاد فضایی مناسب برای منافع ملی است ولی باید این واقعیت را هم قبول کنیم که با بخش قابل توجهی از این معنا نیز متوجه نگرانی از آینده جناح‌ها و احزاب سیاسی در کشور است.

اگر به گفته‌های اخیر دبیر سابق شورای امنیت ملی سابق کشورمان نگاه کنیم که در آن بر این نکته تاکید دارد که در دولت قبل نیز ما به یک تفاهمنامه خوب نزدیک شده بودیم اما امضا نشد و به دولت بعد انتقال پیدا کرد این پرسش‌های اساسی مطرح است که چرا آن همه تلاش دیپلماتیک از چشمان مردم پنهان ماند و امروز که ظریف و تیم روحانی آشکارا با امریکایی‌ها سخن می‌گویند و با آنها قدم می‌زنند، صحبت از پنهان‌کاری‌ها در پرونده هسته‌ای پیش می‌آید؟ آیا اگر مذاکرات با امریکا بد است، تنها در زمان دولت روحانی بد است و در زمان دوات احمدی‌نژاد خوب است؟ این پرسش‌ها، سوالاتی است که به هر طریق در ذهن افکار عمومی پیش می‌آید. بنابراین برجام امری نیست که در دولت روحانی آغاز شده باشد. آنچه که نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران تحت عنوان برجام یا برنامه اقدام مشترک مطرح می‌شود، در واقع نتیجه‌ای است که محصول تلاش‌های فزاینده از سوی مذاکره‌کنندگان ارشد ایران در دوره‌های مختلف است که به‌واسطه قوی بودن تیم روحانی و وجود متخصصانی کارکرده‌تر و مجرب‌تر در این تیم شاهد رسیدن به یک تفاهمنامه تحت عنوان برجام بوده‌ایم اگرچه در همین تیم نیز عناصر قدرتمندی از تیم قبلی هم حضور دارند.

نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد، این است که مجلس ایران قادر نیست تا در محتوای توافقنامه دست ببرد، چرا‌که توافقنامه میان دیپلمات‌های ایران و 1+5 به پایان رسیده است. مجلس تنها می‌تواند آن را رد و یا بپذیرد و یا خواهان تغییر در مفادی از آن شود که آن نیز نیازمند دور جدیدی از دیپلماسی خواهد بود و این خود منوط به پذیرش طرف مقابل نیز خواهد بود و این کار را برای رسیدن به یک توافق سخت خواهد کرد و حتی ممکن است آن را غیر ممکن سازد. اینجاست که باید هم کنگره امریکا و هم مجلس ایران پذیرای هزینه‌های احتمالی شکست مذاکرات در آینده باشد.

منبع: روزنامه بامدادجنوب
نام:
ایمیل:
* نظر: