با آنچه مطبوعاتمان را محدودتر می‌کند، مخالفم
کد خبر: ۱۰۰۹۰
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۲۰ - ۰۱ آذر ۱۳۹۶

با آنچه مطبوعاتمان را محدودتر می‌کند، مخالفم

اگر نظام‌نامه، مطبوعات ما را از آنچه هست؛ محدودتر کند، با آن مخالفم. اولین قانون مطبوعات ۱۱۰ سال پیش در مجلس اول مشروطه تصویب شد. در آن زمان با وجود این‌که مملکت بی‌نهایت مشکل داشت ولی تصمیم گرفته شد تا در آن شرایط به تدوین قانون مطبوعات پرداخته شود.
علی اکبر قاضی‌زاده:
اگر نظام‌نامه، مطبوعات ما را از آنچه هست؛ محدودتر کند، با آن مخالفم. اولین قانون مطبوعات ۱۱۰ سال پیش در مجلس اول مشروطه تصویب شد. در آن زمان با وجود این‌که مملکت بی‌نهایت مشکل داشت ولی تصمیم گرفته شد تا در آن شرایط به تدوین قانون مطبوعات پرداخته شود. تدوین و تصویب قانون مطبوعات در ایران بیش از هر موضوع دیگری دو عامل اصلی داشت؛ عامل اول این بود که پس از امضای قانون مشروطه از سوی مظفرالدین‌شاه روزنامه‌نگاران احساس کردند که دیگر همه چیز آزاد شده است و مطبوعات می‌توانند به هر کسی که می‌خواهند فحش بدهند و از همه خرده بگیرند. در حالی که با آمدن مشروطه نظام مملکت تغییری نکرده بود؛ شاه هنوز سر جایش بود و اشراف، شاهزادگان، بازاری‌ها و روحانیون هر کدام همچنان در مواضع قدرت قرار داشتند.

 این‌که روزنامه‌نگاران تصور کردند که دیگر همه چیز آزاد شده است و بعد متوجه شدند که چنین نیست، موضوعی است که متاسفانه در دوران بعد باز هم تکرار شد. عامل تاثیرگذار دیگر در تدوین و تصویب اولین قانون مطبوعات این بود که عوامل قدرت و پولدارها احساس کردند قدرتی به نام مطبوعات به جان آنها افتاده است و موجودیت آنها را تهدید می‌کند. به‌همین خاطر هم شروع کردند به نشان دادن عکس‌العمل‌هایی. در این شرایط تصور کنید که روزنامه‌نگاران یک لاقبا چطور می‌توانستند با این همه عوامل قدرت بجنگند؟ و دیدیم که در مقابل عوامل قدرت از پا درآمدند. به‌طور کلی می‌توان گفت که الهام‌بخش ۱۰ قانون مطبوعاتی که تاکنون داشته‌ایم، همین فضا و شرایط بوده است؛ یعنی سوءتفاهم میان مطبوعات و صاحبان قدرت.

مطبوعات قرار نیست تریبون دولت‌ها باشد. بسیار متاسفم که وزارت فرهنگ و ارشاد انتظار دارد که مطبوعات فقط دولت و عوامل اجرائی را تقویت کند و خدای نکرده نه انتقاد و نه خرده‌گیری کند. ما اگر مجموعه اجرائی بسامان‌تری داشتیم، از شفافیت رسانه‌ها استقبال می‌شد و از خدا می‌خواستند که نیروهایی مثل روزنامه‌نگاران اطلاعات کسب و ایرادات را علنی کنند تا آنها بتوانند این ایرادات را رفع کنند. نه این‌که هر روزنامه‌نگاری گفت فلان جا فلان ایراد را دارد با او سریع برخورد کنند. ما در زلزله کرمانشاه یک ستاد خبری مشخص نداشتیم تا اطلاع‌رسانی درست به مردم صورت بگیرد. آن وقت دنبال این می‌گردند که مثلا یک خبرگزاری نوشته که فلان روستا نانوایی ندارد، برویم گوشش را بکشیم و روزنامه‌نگار را هم یک هفته توبیخ کنیم. متاسفانه این فضای سوءتفاهم میان اهالی رسانه که کارشان را بلد نبودند و با عرض معذرت هنوز هم بلد نیستند با اهالی قدرت، در خط‌به‌خط این لایحه سازمان نظام رسانه‌ای دیده می‌شود. می‌توان گفت که نوعی نگاه تولیتی در این نظام‌نامه وجود دارد. مثل این‌که دولت وظیفه دارد که به من روزنامه‌نگار بگوید چه کاری باید انجام بدهم و چه کاری را نه! آن هم در جزئی‌ترین مسائل.

مشکل امروز ما بیشتر این است که در دهه‌های اخیر تاریخ را کنار گذاشته‌ایم و اصلا از آن درس نمی‌گیریم. در زمان مشروطه،‌ مملکت با مشکلات زیادی همچون مشکل بانک مرکزی، راه‌آهن، قانون اساسی و ... مواجه‌ بود ولی همه این مشکلات را رها کردند و در جلسات متعدد به قانون مطبوعات پرداختند. در واقع همان چیزی که امروز نام آن را نظام رسانه‌ می‌گذاریم. ما اگر با تاریخ آشنا بودیم از رفتار آن دوره درس می‌گرفتیم و متوجه می‌شدیم که عاقبت در تنگنا گذاشتن مطبوعات و رسانه‌ها چیست. حاصل این بود که در دوره محمدعلی‌شاه عده‌ای روزنامه‌نگار از بین رفتند، عده‌ای سیاستمدار آواره شدند و مملکت عقب افتاد. بنابراین به‌شخصه این نظام‌نامه را نیاز این روزها نمی‌بینم. ما امروز بیشتر از این نظام‌نامه‌ها نیاز به همدلی داریم. مملکت ما همیشه در خطر بوده و این روزها بیشتر. تعجب می‌کنم که در این شرایط اصلا چه وقت تصویب نظام‌نامه‌ برای رسانه‌ها است؟

در کل اصلا به سازمان نظام رسانه‌ای امیدوار نیستم، البته این نظام‌نامه بخش‌های خوبی هم دارد. شرایط گرفتن پروانه انتشار برای روزنامه‌نگاران در این نظام‌نامه متفاوت است. شرایط گرفتن پروانه در قانون مطبوعات این است که باید فرد متقاضی ۳۰ سال سن، تمکن مالی، تابعیت ایرانی داشته، سوءپیشینه کیفری نداشته باشد و دیوانه نباشد. تنها چیزی که در آن ذکر نشده بود، سابقه رسانه‌ای است ولی گویا این نظام‌نامه این مورد را دارد. البته باید به این موضوع هم توجه کرد که خصوصی کردن مطبوعات همانند خصوصی‌سازی کارخانه‌ها نشود. یکی دیگر از نکاتی که در این نظام‌نامه برایم جالب است مفصل بودن آن است. چرا این‌قدر محکم‌کاری؟! بیایید این بگیر و ببندها را فراموش کنیم و بگذاریم اهالی رسانه کار کنند. بگذارید یک سال با این شرایط بگذرد و نتیجه آن را ببینید. بسیاری از مواردی که به‌عنوان خلاف مطبوعاتی در این نظام‌نامه به آنها اشاره شده، در قوانین دیگر ما همانند قانون جزا پیش‌بینی شده است. مواردی مثل نشر صور قبیحه و توهین به مراجع؛ اینها دیگر مطبوعات و غیرمطبوعات ندارد، به‌طور کلی جرم است. دیگر چه نیازی به انتشار آنها در نظام‌نامه رسانه‌ای است؟ اینکه کارت خبرنگاری را هم باید دولت بدهد از دیگر نکات جالب این نظام‌نامه است. 

کسانی می‌توانند خبرنگار شوند که افرادی مانند استاندار و رئیس صداوسیما مرکز آنها را تائید کنند. اصلا چه معنی دارد که روزنامه‌نگار بخواهد از صداوسیما گواهی تائید بگیرد؟ در تاریخ، عملکرد افرادی همانند تیمور بختیار و جهانگیر تفضلی را بخوانیم تا بدانیم چه اثرات منفی بر جای گذاشتند. جهانگیر تفضلی به قانونی بها داد که بنا بر آن تعداد زیادی از مطبوعات ما در آن دوره تعطیل شدند که در این میان می‌توان به «تهران مصور»، «امید ایران» و «روشنفکر» اشاره کرد. امروز باید از تاریخ درس بگیرند، صبور باشند و به مخالفان گوش کنند. نمی‌شود که سازمان نظام رسانه‌ای را پنهانی به تصویب رساند. رسانه‌ها در شرایط کنونی به اندازه کافی ضعیف هستند و مطبوعات با تیراژ بسیار پایینی منتشر می‌شوند، دیگر نیازی به این محدودیت‌ها نیست. اشتباه ما این است که وزارت فرهنگ و ارشاد رویکرد خودش را به‌جای خبرنگارانی که کار می‌کنند به سمت مدیران مسوول برده است. این کمک‌هایی که به رسانه‌ها می‌کنند به مدیران مسوول تعلق می‌گیرد و هیچ چیزی به خبرنگارانی که در واقع کار اصلی را انجام می‌دهد، نمی‌رسد؛ البته منظور من این نیست که دولت مستقیم به خبرنگار پولی بدهد اما فکر می‌کنم بهتر است به‌جای این‌که وقت صرف این نظام‌نامه کنند، با این مبالغ به فکر رایگان یا کم کردن هزینه‌های توزیع باشند و با بدنه رسانه‌ها تعامل کنند. معتقدم که اگر ما روزنامه‌نگاران کارمان را بلد بودیم کسی نمی‌توانست به ما زور بگوید. گاهی مواردی را می‌بینیم که برایم زجرآور است! برخی روزنامه‌نگاران جوان به‌محض این‌که دو تا کار از آنها چاپ شود اگر با اسم و تصویر هم باشد دیگر بدتر، فکر می‌کنند همه این حرفه را یاد گرفته‌اند. این درحالی است که روزنامه‌نگاری که سفر نکند، مطالعه نکند، مردم را از نزدیک نبیند و خودش را به‌روز نکند، روزنامه‌نگار نیست. این‌که صبح تا شب پشت میز بنشینیم که کار سخت و دشوار محسوب نمی‌شود. سردفترها هم همین کار را انجام می‌دهند.

برچسب ها: فرهنگ ، یادداشت ، مجلس
نظرات بینندگان