
بامداد جنوب- علی تنگستانی:
ورزش ایران در بزرگترین مشکل بینالمللیاش دچار دوری باطل شده است. قرعه یک ورزشکار ایرانی در فلان مسابقات جهانی به ورزشکاری از رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی برخورد میکند و از آنجایی که مسوولان هیچ قانون و روش درست و درمانی برای روبهرو شدن با این ماجرا ندارند، هر بار یک مضحکه ایجاد میشود.
روابط ایران و رژیم صهیونیستی از زمان تولد این رژیم تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ هرگز بهصورت رسمی و دیپلماتیک نبوده است اما روابط غیرسیاسی هم پس از انقلاب اسلامی بهطور کلی به حالت تعلیق درآمد. پیش از انقلاب، ایران و رژیم صهیونیستی به رقابت ورزشی با یکدیگر میپرداختند و مثلا در رشته فوتبال، پنج بازی رسمی با یکدیگر داشتند که آخرین بازی با اسرائیل نیز برد شیرینی را برای ایران در پی داشت که همچنان پس از گذشت سالها، برخی مسوولان و ورزشدوستان با افتخار از این برد شیرین یاد میکنند اما پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۹۸۳ بیژن سیفخانی فرنگیکار کشورمان حریف خود از تیم اسرائیل به نام رابینسون کوناشویلی را در رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی جهان در کییف اوکراین شکست داد. BBC در این زمینه مدعی است وقتی خبر این پیروزی در رسانههای ایران منتشر شد، علیاکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه دستور بازگشت کاروان ایران به کشور را صادر کرد و این مسابقه، آخرین رقابت دو حریف در مسابقات بود و از آن پس ورزشکاران ایرانی بهنوعی از مسابقه با اسرائیل منع شدند. (البته ادعای این منبع خبری بهصورت دقیق و رسمی لااقل در منابع خبری داخلی تائید نشده است).
نکته جالبتر اینجاست که نه کسی از آرمانهای مردم مظلوم فلسطین دفاع میکند نه ورزشکار ایرانی به حقش میرسد و نه حتی سر و صدای رسانهای کمک میکند که بار دیگر دچار مشکل نشویم. طعنهآمیز است که در این بین فقط ورزشکار کشور غاصب است که بهراحتی صعود میکند و پرچم کشورش را احتملا کمی بالاتر میبرد؛ یعنی به ضرر همه الا ...
ولی حالا صدای بلند «باید ببازی ...»های مربی کشتی ایران حسابی رسانهای شد. از روزهای گذشته یک عالمه خبر در این مورد تولید شده. اما از مسوولان چند خط خبر موجود است. فدراسیون کشتی در رسای کریمی بیانیهای (البته عجیب و چند پهلو) داد و بعد هم اعلام کرد که مسابقات انتخابی تیم ملی برای کریمی برگزار نمیشود و شاید اینگونه به او پاداش داد. غیر از اینها، خبری منتشر شده است از ورود کمیسیون اصل 90 به ماجرای علیرضا کریمی، یعنی اعضای کمیسیون اصل نود میخواهند مشکل را بررسی و حل کنند.
و اما علی کریمی در اینباره میگوید: من ماهها برای رسیدن به مدال طلای جهان زحمت کشیدم و بهراحتی میتوانستم به مدال طلای جهان برسم. قبول دارم اسرائیل ظالم است و ظلم میکند اما اگر باز هم مسوولان ورزش ما بهراحتی زحمات مرا نادیده بگیرند ظلم نیست؟ کشتیگیران وضعیت مالی خوبی ندارند و تنها دلخوشی همه ما به کسب مدال جهانی است که پس از خوشحال کردن مردم، پاداش بگیریم. از مسوولان وزارت ورزش انتظار دارم آنها نیز اینگونه مواقع به قول و تعهداتشان عمل کنند.
به همین بهانه با سه نفر از فعالان اجتماعی و مدنی گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه نظرات آنها را در این رابطه میخوانیم:
نفر اول: «اتفاقی که بهتازگی در مسابقات کشتی افتاد، در حقیقت نه تنها جامعه ورزشی بلکه کل جامعه را به واکاوی واداشته است، بهراستی تا کی میتوان ورزشکاران را از مسابقه با ورزشکاران رژیم فاسق اسرائیل باز داشت؟ آیا در میدان مسابقه نمیتوان پاسخ مناسبتری داد؟! متاسفانه از زمانی که سیاست وارد حوزهای چون ورزش شده است، جریان آن را با اما و اگرهایی روبهرو کرده است.
همین انصراف اجباری یا ارادی ورزشکاران در مقابل حریف اسرائیلی نیاز به واکاوی و آسیبشناسی دارد؟! آیا این از خودگذشتی ورزشکاران ایران در میادین و مسابقات مهم جهانی تاثیر مثبتی در بهبود شرایط فلسطینیان داشته است؟ آیا خود ورزشکاران فلسطین هم در مسابقات از مبارزه با اسرائیلیها انصراف میدهند؟ آیا وقت آن نرسیده است که در میدان مسابقه جواب دندانشکنی به حریف اسرائیلی بدهیم؟!
به عقیده من مناسبتر این است که سیاست را از ورزش جدا کنیم و بگذاریم توانمندی جوانان تحت تاثیر مسائل این چنینی تلف نشود، بی شک غیرت و توانایی جوانان ایرانی مانع از سرشکستگی در مقام حریف اسرائیلی میشود، چراکه ما کم پوریای در عرصه ورزش کشور نداریم.»
نفر دوم: «تصمیمگیری در خصوص اینکه اقدام ورزشکاران ایرانی در مسابقه ندادن با ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس اقدامی شایسته است یا خیر، بسیار پیچیده است و شاید از توان تحلیل ما خارج باشد.
اما بهعنوان یک بیننده و یک طرفدار ورزشی دوست داریم زحمت ورزشکاران ایرانی که سالهای جوانی و عمر خود را در این راه میگذارند به هدر نرود. بهنظر من اینکه عدهای میگویند چون فلسطینیها خودشان با اسرائیل در مجامع ورزشی مشکلی ندارند، ما هم نباید داشته باشیم، مقایسه درستی نیست، زیرا سیاستهای کلی نظام ما ممکن است با آنها متفاوت باشد و منافع ملی ما در آن باشد.
با این حال امیدواریم حداقل فدراسیونهای ورزشی تصمیمگیری در خصوص مسابقه دادن با ورزشکاران رژیم صهیونیستی را به خود ورزشکار بسپارند و در صورتی که این ورزشکار برای منافع ملی، از مسابقه دادن با ورزشکار اسرائیلی خودداری کرد، مانند یک قهرمان با وی برخورد شود.»
نفر سوم: «شکست خود خواسته علیرضا کریمی در روزهای گذشته واکشنهای زیادی را بهدنبال داشته است واقعا سخت است دیدن صحنهای که یک مربی بعد از مدتها تلاش، در حالیکه ورزشکارش پیروز میدان است، به او بگوید « علیرضا بباز».
خود من حتی توان دیدن و باز کردن آن فیلم را نداشتم اما فراتر از این احساسات و هیجانها باید بپذیریم که واقعیتهایی وجود دارد که بهراحتی نمیتوان کنارشان گذشت. ما چه بخواهیم چه نخواهیم ورزش به سیاست ربط دارد و وقتی زیر لوای یک پرچم مبارزه میکنیم، به هر حال باید تابع قوانین آن پرچم باشیم. آقای کریمی با بزرگواری این حکم را پذیرفت اگرچه نگرانیهایی هم از برای گرفتن پاداشش داشت. ناراحتی و نگرانی امروز ما غیر از نوشتن قانونی مدون و چارچوبدار در این زمینه، نتیجه ایست که آقای کریمی از رفتار خود خواهد دید او با تبعیت و احترام به سیاستهای ورزشی کشورش به حق و حقوق خود میرسد یا یا همچون گذشته به او میگویند برو پاداشت را از کسی بگیر که به تو گفته است، بباز»
کاش حداقل فکری برای این اتفاق بکنیم اینکه اگر مبارزه نمیکنیم، دشمن شاد نشویم و البته مهمتر از آن بیایید فکری به حال دل شکسته بچههایی چون علیرضا بکنیم که از ورزش زده نشوند و باز بتوانند به روزهای اوج برگردند.