
بامداد جنوب- جواد شکریان:
بیکاری از جمله شاخصهای مهم در برنامهریزیهای کلان کشور است که در ایران به معنای واقعی کلمه، مسالهساز شده است. این پدیده شوم که گریبانگیر قشر تحصیلکرده شده، بر اثر عواملی که یکی از آنها دوشغلههایی است که بیخیال پست و منصب نمیشوند، به یکی از چالشهای حساس تبدیل شده، حساس به این خاطر که آسیبهای اجتماعی گوناگونی را رقم میزند که توضیح بیشتر آن آسیبهای اجتماعی نیازی به اطناب و تفصیل ندارد و امروز شاهد انواع جرائم مانند دزدی، خیانت، فساد، درگیریها و دیگر موارد اینچنینی هستیم که سرمنشا همه آنها به «بیکاری» وصل میشود.
مساله بیکاری جوانان از نظرگاه دیگری نیز حساس و حیاتی میشود. زمانی که درصد قابل توجهی از جمعیت ما را جوانان تشکیلمیدهند، فراهم کردن بستر مناسب برای اشتغال این قشر، یک ضرورت و یک اولویت میشود که در اسرع وقت نیازمند ساماندهی است.
بیکاری جوانان در بستر جامعه به مسالهای حیاتی بدل شده، در حالی که مسوولان محترم ما در مصاحبههای خود اغلب از بهبود شرایط اشتغال جوانان سخن میگویند اما زبان حال این قشر، راوی حکایت تلخ بیکاری است. در اینجا توجه به این نکته ضروری است که در وهله نخست باید تعریف دقیق و شفافی از مفهوم اشتغال داشته باشیم تا بتوانیم بر اساس آن، بهبود اشتغال یا بحران آن را در بین جوانان تشخیص دهیم. برخی مشاغل، جزء مشاغل کاذب محسوب میشوند و با حقوق کمتر از اداره کاری، به هیچ وجه نباید نام اشتغال بر آنها نهاد. اگر با این فرض که همه آنهایی که مشغول به کاریاند، پس شاغلند و ما مشکل اشتغال نداریم، بله ما مشکلی نداریم و روزگار بر وفق مراد است. نرخ بیکاری در میان تحصیلکردگان دانشگاههای کشور کم نیست. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میانههای خرداد ماه ۱۳۹۴ در حاشیه همایش بینالمللی مهارتآموزی و اشتغال گفت: هماکنون ۴۰ درصد از بیکاران کشور دانشآموخته دانشگاه هستند. به راستی اگر بازار کاری برای این قشر وجود ندارد، تدبیری برای افزایش پذیرش دانشجو در دانشگاهها کنید تا دستکم با تحصیلکرده بیکاری که توقعات و انتظارات بالایی دارد روبهرو نباشیم.
حال سوال اینجاست که آیا ما با کمبود شغل مواجهیم، کمبود نیروی تحصیلکرده داریم یا اینکه گره بیکاری سر دراز دارد و ... دوشغله بودن برخی افراد یکی از موانع اشتغال جوانان است و در این بین متاسفانه باید به رابطههایی که مهمتر از رشته دانشگاهی، مهارت، تخصص و توانمندی افراد است اشاره کنیم. همان اندک و محدود مشاغلی هم که وجود دارند، از طرف نمایندگان و مسوولانی که بر کرسی قدرت تکیه زدهاند، رزرو شدهاند و اینجا دیگر اهمیتی ندارد در چه رشتهای درس خوانده باشید و در کدام دانشگاه. آیا نماینده جنوب استان پاسخگو خواهد بود که بر اساس کدام معیار و ملاک برای 12 نفر از نزدیکان و سفارششدهها را در پتروشیمی مروارید!
اشتغالزایی کرده است. آیا این همه فریاد و انتقاد برای احقاق حقوق جوانان بومی، همین بود که 12 نفر از سفارشیها شاغل شوند! این مورد فقط مختص نماینده جنوب نیست بلکه نماینده دشتستان نیز از این امر مستثنی نبوده و موارد بسیاری از این قیبل رابطهها وجود دارد و همگان نیز درباره آنها اطلاعات کافی دارند و نیازی به تشریح آنها در این گزارش نیست. آیا حراست شرکتها و صنایع در عسلویه و کنگان، در این خصوص تحقیقی میکنند یا این موضوع ارتباطی به آنها ندارد؟! ورود به مساله بیکاری و دخالت در اشتغال آقازادهها و سفارششدهها نمونه کوچکی از بیقانونی نمایندگانی است که با رای مردم بر اریکه نفوذ و قدرت و لابی تکیه زدند. دخالت و ورود آنها به نصب و عزلها بماند برای بعد... .
اگر وضع به همین منوال پیش برود، مطمئن باشند که انتخابات را از همین لحظه باختهاند. یکی از اصلیترین معیارهای توسعه و مبارزه با فقر، اشتغال جوانان است. از همین رو باید تدبیری برای اشتغال آنها اندیشید. برای فراهم کردن این بستر نیز نیازمند اقدامات و حمایتهایی هستیم تا بتوانیم شرایط کسب و کار این قشر را مهیا کنیم. لازم است اندکی از سختگیریهای غیر ضروری کم کنیم، هماهنگی و همکاری لازم را با ادارهها و نهادهای گوناگون به منظور استخدام نیروی انسانی فراهم کنیم. جلوی فعالیت دوشغلهها را تا جایی که امکان دارد و همان شغل نخست برای وی کفایت میکند بگیریم. ساماندهی بازار کار، ایجاد فرصتهای شغلی جدید که مورد نیاز جامعه امروزست و از همه مهمتر دخالت نکردن دستهای پشت پرده در اشتغال نورچشمیها بخشی از راهکارهای موجود است.