
بامداد جنوب- کریم جعفری:
با نزدیکشدن هر چه بیشتر به تاریخ 22 اردیبهشتماه، بهنظر میرسد که فشار بر همه طرفهای حاضر در برجام برای تصمیمگیری نهایی در مورد سرنوشت این توافقنامه بینالمللیِ مورد تائید سازمان ملل متحد بیشتر میشود. هر یک از طرفها باید تصمیم بگیرند که واقعا چه باید کنند، چراکه هر تصمیمی که بگیرند بر آینده منطقه و جهان تاثیرگذار است.
در این میان ایران و امریکا بهعنوان دو طرف اصلی ماجرا هر یک دیدگاهی جداگانه دارند، رئیسجمهور ایالات متحده در حالی که از همان ابتدای به قدرت رسیدنش گفته بود که از برجام خارج خواهد شد، این روزها دچار یک سردرگمی راهبردی است. او هر چند در تصمیمش جدی است و به احتمال زیاد آن را اجرائی میکند اما میخواهد پیش از همه مسائل ایران و طرفهای اروپایی را وادار به امتیاز دادن و نشستن سر میز مذاکره برای موضوعات دیگر کند. دونالد ترامپ اما میداند که در صورت خروجش از برجام، این توافقنامه دیگر ارزشی ندارد، چراکه هر پنج طرف دیگرِ ماجرا پیش از امضای آن نیز اختلافات جدی با ایران بر سر برنامه صلحآمیز هستهایش نداشتند و این امریکا بود که مدام فشار وارد میکرد که باید ایران بهزعم سران آن خلع سلاح شود.
مقامات امریکایی در طول ششماه گذشته با یک جنگ تبلیغاتی شدید و همهجانبه علیه برجام بر آن بوده و هستند که ایران را وادار به عقبنشینی کرده و با تهران بر سر دیگر مسائل مانند مباحث موشکی و منطقهای به توافقی برسند، به عبارت دیگر، واشنگتن میخواهد یک گام پس از هستهای به سراغ دو قدرت اصلی ایران برود، هم بال موشکی بهعنوان مهمترین عنصر بازدارنده این کشور در حوزه دفاعی را قطع کند و هم تهران را مجبور به ترک منطقه بهنفع متحدان امریکا مانند ترکیه، رژیم صهیونیستی و آل سعود کند. دولت امریکا بهخوبی میداند که اروپاییها در برابر تلاشهای این کشور هیچ ابزاری برای پاسخ ندارند، برای کشورهای اروپایی حفظ برجام از این جهت اهمیت دارد که بهعنوان کشورهای پیرو قانون و مقررات بینالمللی نمیخواهند اعتبارشان زیر سوال برود، آنها به تجارت با ایران، رابطه با تهران در مورد منطقه، مبارزه با موارد مخدر و تروریسم و همچنین منابع انرژی نیاز دارند، از اینرو خروج امریکا از برجام که نتیجه طبیعیاش خروج ایران خواهد بود، بیشک تبعات سنگینی برای این کشورها خواهد داشت و در آینده نیز کشوری دیگر حاضر نیست که حکمیت اروپاییها را که از ابزار لازم برای اجرای تعهداتشان برخوردار نیستند، را بپذیرند. از همینرو این سه کشور پس از رایزنیهای فراوان به این نتیجه شاذ رسیدهاند که باید یک توافقنامه تکمیلی در کنار برجام وجود داشته باشد.
این توافقنامه دقیقا عبور از خطوط قرمز ایران است، حتی صحبت کردن در مورد این مسائل، یعنی شکست تهران در اقتدار داخلی و قدرت منطقهایش. تاکنون فقط کشورهای شکست خورده در مورد توانایی دفاعی و نفوذ منطقهایشان پای میز مذاکره نشستهاند، مانند آلمان جنگ جهانی اول که هر چند در میدان نبرد شکست نخورده بود اما چون در فشار بینالمللی قرار گرفت و در جنگ دچار بنبست شد، ناچار شکست را پذیرفت و معاهده ورسای را در یک واگن قطار امضا کرد، همین کار را ژاپن پس از جنگ دوم جهانی، عراق پس از حمله به کویت و لیبی پس از سالها فشار کشورهای غربی، آنها چنین شکستهایی را در عین آنکه هنوز شکست کامل نخورده بودند و دولتشان مستقر بود، پذیرفتند.
بنابراین، اروپاییها برای راضی کردن امریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم سعودی، تبدیل ایران به یک کشور شکستخورده بدون آنکه جنگی را متحمل شود، بقای برجام بدون آنکه کسی بخواهد در این معاهده دست ببرد تا در آینده بهعنوان یک الگوی مذاکره با سایر کشورهایی که میخواهند به توانایی هستهای برسند مورد استفاده قرار بگیرد و در نهایت نیز به دست آوردن کامل بازار ایران این پیشنهادات را داده و بیشک بر آن هم پافشاری میکنند. مشخص نیست که در تهران چه میزان اراده برای مقابله با این طرحها و دیدگاهها وجود دارد. حمله رژیم صهیونیستی به فرودگاه تی4 در حمص سوریه و تهدیدهای گاه و بیگاه رژیم سعودی علیه کشورمان در واقع برای سنجش میزان آمادگی ایران جهت پاسخگویی احتمالی است. این سنجش را در حال حاضر اروپاییها نیز با درز دادن ماهیت پیشنهادات خود بهصورت غیرمحسوس انجام میدهند.
اینکه ما در تهران چه تصمیمی برای مقابله با این برنامهها گرفتهایم، خود یک سوال مهم است. ما فکر میکنیم امریکاییها برای رسیدن به اهدافشان بیحوصله و کمطاقت هستند اما تاریخ نشان داده که طراحان امریکایی برای آنکه به اهداف جهانی خود برسند بسیار با حوصله عمل میکنند و در این زمینه موفقیتهای مهمی کسب کردهاند. امریکاییها برای آنکه ژاپن را به زانو درآورند از سال 1868 و شروع انقلاب میجی در این کشور که ژاپن را تبدیل به یک قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی با جمعیت فراوان در دوره خود کرد، به مدت نزدیک به 80 سال صبر کردند تا آنها را وارد دامی بهنام جنگ جهانی دوم کنند. داستان وارد کردن ژاپنیها به این جنگ خود مفصل است و دوستانی که علاقه دارند، حتما در مورد روابط امریکا و ژاپن از سال 1935 تا سال 1941 مطالعه کنند.
تحریمهای جدید علیه ایران
این در حالی است که در همین روز امریکاییها در یک نقض آشکار توافق هستهای، تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان اعلام کردند. مجلس نمایندگان امریکا روز پنجشنبه با ۴۱۰ رأی موافق در برابر تنها ۲ رأی مخالف طرح اعمال تحریم علیه ایران به بهانه نقض حقوق بشر در این کشور را به تصویب رساند. در این طرح ادعا شده است که ایران بهعنوان یک عضو سازمان ملل و از امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر مرتب این قوانین بینالمللی را نقض کرده و مقامات این کشور به نقض حقوق بشر مردم خود ادامه میدهند. بنابراین از دولت امریکا میخواهد تا مانع از ادامه توانایی ایران برای اعمال فشار بر مردم کشورش و استفاده از خشونت علیه آنها شود.
همچنین در این طرح ادعا شده است که سیاست امریکا ایستادن در کنار مردم ایران است که خواهان آزادی هستند و این امکان را برای دولت امریکا فراهم میکند تا تحریمهایی را علیه دولت ایران یا اشخاص ایرانی که مسوول نقض جدی حقوق بشر هستند، اعمال کند. بنا بر گزارش پایگاه اینترنتی مجلس نمایندگان امریکا، این طرح موسوم به قانون مسوولیتپذیری ایران در زمینه حقوق بشر و گروگانگیری ابتدا از سوی مایکل مک کاول، رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان ارائه شد که پیش از این در ۱۵ مارس در کمیته روابط خارجی مورد تصویب قرار گرفت. تصویب این طرح، دقیقا یک ابزار فشار جانبی است که طراحان آن سیستمهای امنیتی امریکا بوده و میخواهند با استفاده از آن تهران را در فشار مضاعف برای بروز یک واکنش عصبی از خود کنند.
از برجام خارج میشویم
از سوی دیگر، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با تاکید بر اینکه ایران در صورت خارج شدن امریکا، از برجام خارج میشود، گفت: در مقطع کنونی ایران از همه ظرفیتهای برجام برای توسعه هستهای استفاده میکند. سیدحسین نقویحسینی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: ما در برجام با سه وضعیت روبرو هستیم؛ اول اینکه امریکاییها از برجام خارج شده ولی اروپاییها بمانند، حالت دوم این است که امریکا و اروپا هر دو از برجام خارج شوند، حالت سوم هم ناظر به این است که اروپاییها بگویند که اجرای برجام را ادامه میدهند و حتی رفتارهای امریکا را جبران میکنند.