کریم جعفری:
شاید نوشتن این چند خط صواب نباشد، شاید هم برخی بگویند که فلانی نق میزند و میخواهد امورات را آنگونه که به ذهنش میرسد، تبیین کند، اما واقعیت این است که در استانی به درازای بوشهر، بامداد جنوب در میان دزدها، کاسبها، شبه رسانهها و مدیرانی که از مدیریت فقط حرف زدن را بلد هستند، تنها است. تنهایی به این اصل که همه دست به دست هم داده اند تا این رسانه که صدای بلند عدالت، برابری و آزادی است به هر شکل ممکن خفه شود.
در راس این «همه» استانداری بوشهر و شبهمدیران تازه به دوران رسیدهای قرار دارد که اگر پشت پرده رفتار و کردارشان را مردم بوشهر به عینه متوجه شوند، جز فراری دادن آنها از روی آب به آن سوی خلیج فارس، چاره دیگری ندارند. استانداری بوشهر متاسفانه این روزها به مظهر، منبع و مرکز اختلافافکنی، دو بههم زنی و جدایی مردم از حاکمیت تبدیل شده و خودشان هم فکر میکنند که دارند خدمت میکنند اما نمیدانند با شعار «تولید امید» به جای «ایجاد شغل» دارند تیشه به ریشه دولت و حکومت میزنند.
استاندار بوشهر هم که خدا را شکر شاکی بامداد جنوب شده و نه سند و مدرک دارد که شکایت را بالاتر ببرد که میداند اگر عریضه به وزارت کشور و بازرسی ریاست جمهوری ببریم چه اتفاقی میافتد و اگر تاکنون چنین کاری نکردهایم صرفا به دلیل سفارش دوستان و بزرگان شریف بوده است و نه از ترس اطرافیانش قدرت پس گرفتن شکایت را دارد. با این حال، بگذریم از استانداری بوشهر که بزرگترین دشمن آزادی بیان و رسانه هستند، حال و روز برخی از دوستان رسانهای ما است که به خاطر چند ریال بیشتر حاضرند هر کاری کنند تا هم آبروی رسانه و نوشتن و نشریه را ببرند و هم تلاش کنند شاید بامداد جنوب درش تخته شود و خودشان یکه تاز میدان گردند. بهعنوان مثال روز پنجشنبه مطلبی انتقادی نوشتیم، دیروز همان نقد ما، به نوعی در جایی شد عکس!! وقتی با چنین شرایطی در استان مواجه هستیم و میبینم که اوضاع از چه قرار است خدا میداند که همه نوع انگیزه برای نوشتن گرفته میشود. حتی این شماره 1000 شدن بامداد هم در این حال و روز چندان به دلم مزه نداد که خیلی از همین حضرات مسبوق رسانه ای باورشان نمیشد که بشود در این استان رسانه ستیز، تا اینجا رسید. بامداد جنوب در این مسیر، فقط چند دوست خوب داشت و 90درصد مدیران و بخشی صاحبان رسانه، حرفهای زدند که گفتنش را فعلا صلاح نمیدانم. باز هم ممنون که با ما بودید و هستید.