«ماه من طلعت صبح از شـب یلدا بنمود»
کد خبر: ۱۳۱۲۶
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۶ - ۲۹ آذر ۱۳۹۷
شب «یلدا» سنت مهربانی است؛

«ماه من طلعت صبح از شـب یلدا بنمود»

دوباره تولد خورشید را از پس تاریکی محض به تماشا خواهیم نشست، آنگاه که انارهای خندان و دانه یاقوتی بر کرسی جاخوش کرده و برش‌های کوچک هندوانه در سینی مسی رخ‌ نشان می‌دهد و...
بامداد جنوب - الهام بهروزی:
دوباره تولد خورشید را از پس تاریکی محض به تماشا خواهیم نشست، آنگاه که انارهای خندان و دانه یاقوتی بر کرسی جاخوش کرده و برش‌های کوچک هندوانه در سینی مسی رخ‌ نشان می‌دهد و پیاله‌های سفالی فیروزه‌ای آجیل و نقل را در خود جای داده و کوچک و بزرگ دور تا دور کرسی نشسته‌اند؛ آری شب یلدا مادر مهربانی و یکدلی است؛ شبی است که از دیرباز نزد ایرانیان مقدس و بزرگ بوده و یکی از کهن‌ترین آیین‌های باستانی به‌شمار می‌رفته؛ این سنت دیرینه آداب مخصوص به خود را دارد که هر کدام از این آداب نشأت گرفته از فرهنگ و ذوق و باور ایرانیان بوده است.

هر سال با فرارسیدن یلدا ایرانیان با شور و شوقی وافر در پی فراهم کردن بساط آن هستند و هر کس تلاش می‌کند به سلیقه خود سفره‌ای رنگین و چشم‌نواز بچیند. گاه در این زمینه دچار اغراق می‌شوند و این سنت را با بدعت روبه‌رو می‌سازند، به‌گونه‌ای که در یکی دو سال اخیر شاهد اجرای یک سری از رسوم بیگانه در این شب باستانی هستیم که از اساس با ماهیت آن سنخیتی ندارد. بدیهی است که شب یلدا آیینی کهن است که زیبایی‌اش در سادگی و پایندی به آدابش خلاصه می‌شود. این شب از سوی ایرانیان باستان شب زایش خورشید دانسته شده است. آنها که مهر را مظهر نیکی می‌دانستند و سیاهی (شب) را نماد پلیدی و نحوست، از این‌رو نخستین شب زمستان را که از همه شب‌های سال طولانی‌تر بود، یلدا نامیدند و در این شب به‌دلیل از بین بردن نحوست، تا پاسی از شب بیدار می‌ماندند و در این مجال سفره‌های خود را از خوردنی‌ها و میوه‌های پاییزی می‌آراستند. از این‌رو، «یلدا» را مقدس می‌دانستند و از جایگاه ویژه‌ای نزد آنها برخوردار بود این اهمیت تا جایی بود که شعرا و ادبای سرزمین پارس در کلامشان نسبت به این شب بی‌خیال نبوده و در بیشتر عاشقانه‌ها و سروده‌هایشان از آن وام گرفته‌اند که در ادامه چند نمونه آن را ذکر می‌کنیم: «شب هجرانت ای دلبر، شب يلدا است پنداری/ رخت نوروز و ديدار تو عيد ماست پنداری» (اوحدی)، «صحبت حکام ظلمت شـب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که برآید» (حافظ)، «باد آسایش، گیتی نزند بر دل ریش/ صبح صادق ندمد تا شـب یلدا نرود» (سعدی)، «مهره مهر چو از حقه مینا بنمود/ ماه من طلعت صبح از شـب یلدا بنمود» (خواجوی کرمانی) و... .
یک شاعر، نویسنده، پژوهشگر ادبی در خصوص شب یلدا به بامداد جنوب گفت: یکی از سنت‌های باستانی ایرانیان که بعد از گذشت سالیان دراز همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد، شب یلداست. شب یلدا در میان مردم «شب چله» نامیده می‌شود و آخرین روز ماه آذر و شب اول زمستان است که آن را طولانی‌ترین شب سال می‌دانند و می‌نامند. به‌دلیل دقتی که در تقویم شمسی یا گاه‌شمار ایرانی و انطباق آن با تقویم طبیعی وجود دارد، این تحول طبیعی در درازای شب و روزها برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یكم دی‌ماه است و مردم آن را گرامی می‌دارند. از این‌رو، این جشن در میان خانواده‌های ایرانی اهمیت زیادی دارد و ایرانیان می‌کوشند تا هر سال این سنت دیرینه را پاس بدارند.

سمیه رسولی در ادامه با تاکید بر این‌که در ایران باستان تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی طولانی‌تر بود و شب بیشتر می‌پایید، این شب برای ایرانیان سخت و تلخ بود، افزود: بنابراین وقتی که این شب فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و نحسی برطرف شود و بگریزد. مردم به نشانه اتحاد در برابر تاریکی و اهریمن گرد هم جمع می‌شدند و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی سپری می‌کردند تا تلخی دیرپایی شب را از یاد ببرند. رسم بر این بوده که در این شب سفره‌ای می‌گستردند و در آن از میوه تازه فصل تا میوه‌های خشک نگهداری‌شده در سفره می‌گذاشتند. سفره شب یلدا آن‌گونه که در کتاب‌ها آمده است «میَزد» نام داشت که در فرهنگ لغت عمید در برابر این کلمه این‌گونه آمده است: (مَ یَ ز) چیز خوردنی که در مراسم مذهبی بر خوان نهند.

وی با تاکید بر این‌که لازم به توضیح است که در آیین‌ها و رسوم ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، سفره‌ای می‌گستردند و بر آن وسایل و ادوات نیایش، مثل آتشدان، بخور و... می‌گذاشتند و از میوه‌ها و خوردنی‌های فصل و خوراک‌های  مختلف مانند «میزد» نیز بر آن می نهادند، تصریح کرد: نقل شده است که ایرانیان گاهی شب یلدا را تا دمیدن خورشید در دامنه کوه‌های البرز به انتظار باز زاییده شدن خورشید می‌نشستند. برخی هم در نیایشگاه به نیایش می‌پرداختند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از ایزد درخواست کنند.
رسولی درباره ریشه‌شناسی واژه یلدا گفت: در این خصوص چند دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه نخست این است که آن را واژه‌ای سریانی می‌دانند و با توجه به این‌که سریانی و عربی هر دو از زیرشاخه‌های یک زبان واحد هستند این واژه می‌تواند هم معنی واژهای«ولادت»، «تولد»، «میلاد»، «یلد» و «یولد» باشد. دیدگاه دیگر این است که یلدا از دو بخش «یل+دا» تشکیل شده است. یل یا ییل در اصل «یئیریه» در زبان اوستایی به معنای سال است و «دا» که امروز «دی» می‌گوییم به معنی روشنایی و نورانی است.

این پژوهشگر ادبی در پایان با بیان این‌که شب یلدا از دیرباز در اشعار و ادبیات ایران‌زمین نیز تاثیرات بسیاری داشته است، خاطرنشان کرد: این تاثیر به حضور دائمی انجامیده است تا آنجا که در اشعار فارسی تاریکی و ظلمت شب یلدا استعاره از دوری و فراق یار تشبیه شده است. این واژه بسیار بسیار از سوی سرایندگان و نویسندگان پارسی‌گو در اشعار و در متون مورد پذیرش قرار گرفته است. عنصری، مولوی، حافظ، سعدی، عطار نیشابوری، ناصرخسرو، صائب تبریزی و... هر کدام در اشعار خود واژه یلدا را در معنای حقیقی و مجازی به کار برده‌اند و زلف یار و شب هجران را به گونه‌های مختلف به آن تشبیه کرده‌اند که در ادامه به برخی از این ابیات اشاره می‌کنم: «هنوز با همه دردم امید درمانست/ که آخری بود آخر شبان یلدا را» (سعدی)، «نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست/ شب فراق تو هر شب که هست یلدایی ست» (سعدی)، «چو درد من سری پیدا ندارد/ شب یلدای من فردا ندارد» (عطار)، «قندیل فروزی به شب قدر به مسجد/ مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا» (ناصرخسرو) و «می‌کند زلف دراز تو به دل‌های حزین/ آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند» (صائب تبریزی).

در پایان یادآوری می‌شود امروز در عصری زندگی می‌کنیم که سنت‌ها را از هر سو تهدید می‌شوند اما برخی از آنها چنان با رگ و پی زندگی‌هایمان گره خورده‌اند که فراموشی آنها ممکن نیست اما همواره یک چیز آنها را تهدید می‌کند و آن هم بدعت و نوآوری است که شوربختانه برخی به بهانه فانتزی کردن سنت‌ها سعی در نهادینه کردن آن دارند اما باید بپذیریم که سنت‌ها پای در دیرینگی دارند و لطف آنها در همین کهنگی و ساده بودنشان است؛ آیینی چون شب یلدا خود به تنهایی آیین زیبا و کامل است که در دل خود قصه‌های زیادی را برای روایت دارد. همان شاهنامه‌خوانی و حافظ‌خوانی که در این شب اتفاق می‌افتد گواه غنا و فحوای عمیق آن است. بنابراین می‌طلبد آیین‌هایمان را به همان سبک و سیاق خود و با همان طعم دیرینگی به فرزندانمان انتقال بدهیم؛ چراکه آنها بخش اعظمی از هویت فرهنگی ما را تشکیل می‌دهد! این در حالی است که ما امروز با نسلی روبه‌رو هستیم که در اثر سهل‌انگاری‌ها در هویت فرهنگی خود سردرگم هستند و به بیراهه‌ای سوق داده شده‌اند که بازگشتشان نیاز به یک اراده همگانی و کار کارشناسی‌شده دارد. جا دارد اینجا به نکته ریزی اشاره کنیم و آن هم این است که شب یلدا فرصتی برای اتحاد و همدلی است، از این‌رو، در این شرایط سخت هم‌نوعان خود را دریابیم و روشن‌بخش یلداهای زندگی‌شان باشیم. 

نظرات بینندگان