سرنوشت خاتون و ایران در بهت و ابهام

الهام بهروزی
سریال تاریخی «خاتون» که نخستین تجربه تینا پاکروان، سینماگر جوان و پرانگیزه ایرانی در عرصه سریالسازی است، با پردازش به زن و وطن، از قسمت سوم توانست نگاه مخاطبان و همچنین منتقدان سینما را به خود جذب کند. این درام عاشقانه که از شبکه خانگی پخش خود را از مردادماه 1400 آغاز کرد، توانست با ترسیم سیمای زن و ایران در دهه 20 قرن چهاردهم دورنمای قابل قبولی از آن روزگار ارائه کند.
هرچند در این میان، برخی از منتقدان سینما بر این باورند که اگر قصه این سریال را کارگردانی غیر از پاکروان روایت میکرد، در بعد وطنپرستی میشد حرف بیشتری زد اما در مقابل برخی دیگر هم معتقدند که تینا پاکروان با ساخت سریال «خاتون» توانمندی خود را در کارگردانی و نویسندگی به رخ کشید و آنها این سریال را شاهکار این بانوی سینماگر میدانند. بههر روی فصل نخست «خاتون» در 23 قسمت پایان یافت؛ پایانی که در عین تلخبودن، کاستیهای این عاشقانه تاریخی را با رویکردی حماسی و احساسی رفع کرد.
در این سریال پربازیگر که بر بستر تاریخ جاری شد و اشغال ایران را از سوی متفقین و وضعیت آشفته کشور در دهه 20 در خلال داستان عاشقانهای با محوریت شخصیت یک زن بختیاری جسور، روشنفکر، میهنپرست و مبارز ترسیم کرد، بازیگران توانمندی چون مهران مدیری، بابک حمیدیان، نگار جواهریان، محمدرضا شریفینیا، شبنم مقدمی، اشکان خطیبی، مهران غفوریان، پانتهآ پناهیها، عاطفه رضوی و... به ایفای نقش پرداختند.
خاتون در ژانر عاشقانه تاریخی به نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان و تهیهکنندگی علی اسدزاده تولید و پخش شد. بسیاری بر این باورند که این سریال آغازگر موج نویی در سریالسازی تاریخی در ایران است حال باید دید که در ادامه و در فصل دوم این سریال، خاتون، زن زخمخورده و سرزمین اشغالشدهاش ایران چه روزگاری مییابند و همچنین مردانی که با ارابه مرگ راهی سیبری شدند چه سرنوشتی مییبند!
یک منتقد سینما در خصوص فصل نخست این سریال تاریخی میگوید: کسانی که فیلمهای سینمایی پاکروان را دیدهاند در قسمتهای ابتدایی سریال از کارگردانی خوب و قوی او شگفتزده شدهاند. کیفیت کارگردانی پاکروان در این سریال تفاوت زیادی با فیلمهای سینماییاش دارد و بسیاری از مخاطبان «خاتون» قبل از پخش سریال انتظار چنین کارگردانی را از پاکروان نداشتند. او سه فیلم سینمایی ساخته که هر سه فیلمهای خوبی نیستند. فیلمهای سینمایی پاکروان شاخصههای مهمی ندارند و فیلمهایی معمولی هستند. تا پیش از «خاتون» این کارگردان زن را فیلمساز خوبی نمیدانستیم و سبک فیلمسازیاش منتقدان زیادی داشت ولی ساخت این سریال بخشی از تواناییهای پاکروان را نشان داد.
احمد محمدتبریزی در ادامه به دقت پاکروان در طراحی صحنه این سریال اشاره تصریح میکند: از سختیهای ساختن سریالهای تاریخی در ایران، توجه نکردن به جزئیات و بیدقتی در شبیهسازی مسائل مربوط به گذشته است. تا به حال چندین نمونه از اشتباهات فاحش در سریالهای تاریخی را دیدهایم که در شبکههای اجتماعی سوژه شدهاند؛ اما سازندگان «خاتون» با دقت و وسواس زیادی سعی کردهاند ساختمانها و فضاهای شهری و روستایی را شبیهسازی کنند و همه چیز را شبیه به گذشته در بیاورند. در قسمتهای اول سریال که داستانش در شمال کشور میگذرد، فضای کلی «خاتون» باورپذیر و درست طراحی شده و سازندگان تمام سعیشان را کردهاند تا چیزی را از قلم نیندازند. این دقت و توجه یکی از مهمترین اصلها در ساختن سریالهای تاریخی است. چه بسا یک بیتوجهی کوچک، حاصل کار کل گروه را به باد دهد. در «خاتون» چه فضای داخلی خانهها و ادارهجات و چه فضای شهر و طراحی لباسها به درستی انجام شده و به خوبی مخاطب را به سالهای سخت دهه ۲۰ میبرد.
وی در ادامه به گروه حرفهای که در ساخت این سریال نقش داشتند، میپردازد و میگوید: حضور کیهان کلهر بهعنوان آهنگساز سریال، کافی است تا متوجه توجه سازندگان «خاتون» به عنصر مهمی چون موسیقی در سریال شویم. کلهر موزیسینی شناخته شده در ایران و جهان است و حضورش در هر پروژهای به آن مجموعه وزن میدهد. دقیقا دیدن نام کلهر در تیتراژ ابتدایی فیلم، بیننده را سر ذوق میآورد که چنین هنرمند بزرگی مسوولیت آهنگسازی سریال را برعهده دارد. در بسیاری از صحنههای مهم سریال هنر کلهر در آهنگسازی شعفانگیز است و یکی از نقاط قوت سریال به چشم میآید. پاکروان در استفاده از بازیگران حرفهای نیز دست باز عمل کرده و تا جایی که توانسته نقشهای مهم سریالش را به بازیگران صاحبنام و سرشناس داده است. هرچند نسبت به بازی برخی بازیگران انتقاداتی وارد است ولی حضور این تعداد بازیگر صاحبنام در یک سریال اتفاق مهمی است.
این منتقد سینما در پایان یادآور میشود: بخشی از جذابیت این سریال در فصل نخست به مواجهه ایرانیان با اشغالگران خارجی برمیگشت و اتفاقات تاریخی «خاتون» برای بیننده جذاب بود؛ اما در قسمتهای میانی کارگردان از این حوادث فاصله گرفت و بیشتر درگیر داستانهای شخصی خاتون شد. پاکروان همچون فیلمهای سینماییاش همان اشتباه همیشگیاش را تکرار کرده و از حضور نویسندهای حرفهای در کنارش بهره نبرده است. پاکروان باید قبول کند نویسنده خوبی برای نوشتن یک فیلمنامه جذاب نیست و او باید مثل حضور یک فیلمبردار حرفهای در کنارش برای بخش کارگردانی از نویسندگان حرفهای بهره میبرد.
منتقد دیگری نیز در خصوص «خاتون» بر این باور است که سریال خاتون در نهایت پس از بیست و سه اپیزود به ایستگاه پایانی رسید. سریالی که در ابتدای مسیر نسبتا طولانیاش در سطح و اندازه یک عنوان دوستداشتنی، متمایز و جذاب ظاهر شده بود، در قسمتهای منتهی به اپیزود نهایی به شدت ناامیدکننده، ملالآور و بیهدف به نظر میرسید. ایرادهای بسیاری به سریال خاتون وارد بود و سریال هم اساسا هیچ تلاشی برای بهبود هیچکدام از آنها نکرد.
امیر محمد سلیمانی با بیان اینکه قسمت آخر سریال خاتون ثابت کرد که ایده جذاب سریال خاتون میتوانست به لطف یک کارگردان توانمندتر در سطح و اندازه بهتری دیده شود، میافزاید: از آنجایی که فیلمنامه سریال خاتون از ابتدا هم خشتهای مرتبی برای پردازش شخصیتهای اصلیاش ننهاده بود، طبیعی به نظر میرسد که این دیوار عریض و طویل تا ثریا کجروی کند و در نهایت و همچون آواری بر سر تماشاگر ویران شود. قسمت آخر سریال خاتون با وجود هیجان و احساسات گسترشیافتهای که داشت، در نهایت نتوانست پاسخهای قانعکنندهای برای تماشاگر ریزبین داشته باشد. بههمین دلیل نمیتوان پایان سریال خاتون را یک پایان بینقص و تمام و کمال دانست.
به گفته وی، سریال خاتون از همان ابتدا هم عنوانی پرستاره با حضور بازیگران شناختهشده و گوناگون بود. با این حال، انتقال داستان از گیلان به تهران به ورود حجم عظیمی از بازیگران تازهوارد منتهی میشود. اگرچه بزرگترشدن دایره شخصیتها و بازیگرها برای یک سریال تاریخی ضروری و تحسینبرانگیز به نظر میرسد؛ اما حقیقت آن است که ناتوانی کارگردان و نویسنده (که در سریال خاتون این دو جایگاه در اختیار تینا پاکروان است) در کنترل محدوده حرکت این شخصیتها باعث گیجشدن مخاطب میشود.
سلیمانی معتقد است که اگرچه سریال تینا پاکروان تلاش میکند تا واقعگرایی صرف را با شکست تلخ خاتون و عاشقهایش در برابر روسها و انگلیسیها به تصویر بکشد اما حقیقت آن است که بخش عظیمی از این واقعگرایی صرف داستان که تلخ به نظر میرسد، ریشه در ضعفهای ریز و درشت فیلمنامه سریال دارد. فیلمنامهای که آنقدر در اپیزودهای قبل از قسمت پایانی وقت سوزاند که در نهایت مجبور شد در آخرین قسمت سریال خاتون از همه مرزها عبور کند و پایانی ابدی را رقم بزند.
این منتقد سینما در پایان خاطرنشان کرد: قسمت آخر سریال خاتون میپذیرد که باید سرنوشت خونینی برای شخصیتهای اصلی و فرعی فیلمنامه رقم بزند. بنابراین بسیاری از شخصیتهایی که در طول بیست و دو اپیزود قبلی به بیننده معرفی شده بودند، در ایستگاه پایانی سریال تینا پاکروان جان خود را از دست میدهند. اگرچه فضای تاریخی درام تینا پاکروان چنین پایانی را میطلبید اما بیننده نکتهسنج به سختی میپذیرد که این پایان برای سریالی که دهها بازیگر شناختهشده و صدها لوکیشن خیرهکننده داشته، مناسب باشد.
در ادامه کیوان کثیریان دیگر منتقد سینما هم با تحسین سریال تاریخی پاکروان میگوید: «خاتون» را باید یکی از مهمترین عاشقانههای تصویریِ چند سال اخیر دانست که در خلال داستان پر افت و خیز رمانتیکش تلاش کرده روایتی دراماتیزه از تاریخ معاصر را نیز پیش چشم مخاطب بگذارد. نکته مهم «خاتون»، شناخت و تسلط خالق داستان نسبت به قصه، شخصیتها و وقایع تاریخی است. تینا پاکروان داستان و آدمهایش را پیش از کلید زدن ساخته بود و خوب میدانست چه چیزی قرار است خلق شود. این آگاهی و تسلط، رمز موفقیت «خاتون» است.
وی در ادامه با بیان اینکه خلق قهرمانهای دوستداشتنی و یک بدمن خیلی خوب با بازی درخشان بابک حمیدیان، حس وطنپرستیِ بهقاعده و حسبرانگیز و مهمتر از همه به اندازه بودن دُزِ محورهای مختلف در قصه را از برجستهترین ویژگیهای خاتون میتوان برشمرد، میافزاید: قدرتِ عشق، جنگ و حادثهپردازی، مرور تاریخ معاصر، حس باشکوهِ وطنپرستی و حماسه مبارزه برای آزادی همگی به اندازه لازم در قصه خاتون حضور دارند و نویسنده و کارگردان، از پسِ تنظیم اندازههای آنها برآمده و یادآوری و زنده کردن حس وطنپرستی و جانبازی برای خاک و وطن در مقابل دشمن اشغالگر و آشنا، چقدر در روزگار حاضر، لازم و بجا بود.
کثیریان در پایان یادآور میشود: اینها هرگز به این معنی نیست که «خاتون» کار بیعیب و نقصی است که واقعا نیست. بهویژه پایانبندیاش که برخی مخاطبان را راضی نکرد و چیزهای دیگر، ولی این از آن مواردی است که میشود بابت امتیازاتش از معایبش اغماض کرد. امیدوارم تینا پاکروان که با به رخ کشیدن تواناییهایش در سریال بزرگ و پرزحمت «خاتون»، چه در فیلمنامهنویسی و چه در کارگردانی یک غافلگیری را رقم زد و جایگاهش را در سینما چند پله ارتقا داد، به روند رو به رشدش ادامه دهد و بهزودی غافلگیریهای تازهای از آستین بیرون بیاورد. بهگمانم قصه خاتون و دخترش ایران ادامه خواهد داشت؛ چراکه روزگار تلخ این سرزمین ستمدیده و مصائبش همچنان ادامه دارد.