در شعر خواجوی بین مرگ و زندگی نوعی درگیری است
کد خبر: ۴۰۳۴
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۶ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۵
به بهانه نقد کتاب «کنار حوض الفبا»؛

در شعر خواجوی بین مرگ و زندگی نوعی درگیری است

کتاب «کنار حوض الفبا» سروده کورش خواجوی، شاعر دیلمی است که به همت نشر «مایا» به‌تازگی چاپ شده است، انجمن آدینه ادبی گناوه روز جمعه (14 خردادماه) جلسه نقد و بررسی این کتاب را...
بامدادجنوب- مهدی بیات‌نسب: کتاب «کنار حوض الفبا» سروده کورش خواجوی، شاعر دیلمی است که به همت نشر «مایا» به‌تازگی چاپ شده است، انجمن آدینه ادبی گناوه روز جمعه (14 خردادماه) جلسه نقد و بررسی این کتاب را با حضور بخشدار گناوه و دیلم، مرادی (از شاعران پیشکسوت دیلم) و جمعی از شاعران و منتقدان در محل مجتمع فرهنگی و هنری خلیج فارس برگزار کرد.
این نشست که با حضور پرشور علاقه‌مندان به شعر برگزار شد و حدود سه ساعت‌ و نیم به درازا کشید. ابتدا حسین جلال‌پور با خیر مقدم به حضار برنامه را شروع کرد. اولین منتقدی که شروع به صحبت کرد، مسعود کبگانی از اعضای فعال انجمن آدینه ادبی بود که بحث‌ش را با غیر حرفه‌ای خواندن انتخاب چهار شعر کلاسیک در پایان کتاب شروع کرد و گفت: شعرهای بلند که اکثرا در نیمه دوم کتاب هستند، نسبت به شعرهای کوتاه موفق‌تر هستند. 
همچنین وی در مورد زبان در شعر خاطرنشان کرد: دنبال این بودم که استقلال در زبان شاعر به‌وجود آید ولی کورش خواجوی ادای شاعر مدرن ابتدایی (مدرنی که قبل از فروغ اتفاق می‌افتد) را در شعرهایش نشان داده است ولی انتظار دارم پس از این بیشتر به سمت زبان حرکت کند.

منتقد بعدی عبدالله رئیسی از بوشهر بود که وی ضمن ابراز خوشحالی از حضور در جلسه، صحبتش را شروع کرد و با مثال شعر شماره سه کتاب گفت که استفاده از کلمات «آبشار» و «دار» یا در شعر دیگری نیز استفاده از کلمات «گریه نکنم»، «خنده نکنم» و «نَبُرم» شاعر درگیر قافیه‌اندیشی بوده است و در شعر شماره پانزده از طریق تکرار سه تا عنصر خواسته فرم ایجاد کند ( خورشید، ماه و بعد ستاره). در شعر‌های شماره بیستم و بیست و سوم نیز همین‌طور که حیف است در شعر سپید، شاعر درگیر این موضوعات شود. 
وی ادامه داد: کوروش خواجوی باید در آثار بعدی مرز خودش با شعر ساده‌نویسی را پررنگ‌تر کند. شعر‌های ساده‌نویس که متاسفانه در این دو دهه اخیر رایج شده و شخصیت هنری را از شعر گرفته است.
رئیسی در بخش دیگری از صحبت‌های خود عنوان کرد: در شعر خواجوی بین «مرگ و زندگی»، «پاییز و زمستان»، «قفس و پرواز» و «کودک ‌و مادر» یک درگیری‌هایی است ولی درگیری‌های ناقصی است که در خودشان تمام می‌شوند؛ این دوگانگی‌ها در آثار نویسندگان بزرگ هم دیده می‌شود، به‌عنوان نمونه، در «بوف کور» بین «زن اثیری و زن لکاته» یا در شعر‌های شاملو و بقیه این‌گونه دونگانگی دیده می‌شود. خواجوی باید با عناصر درون شعری خود بیشتر درگیر شود تا در شعر‌های بعدی خودش تضاد و چالش‌های شاعرانه بیشتری داشته باشد.

سعید محمدحسنی شاعر و منتقد بعدی از بهبهان بود که در ابتدا از برگزاری جلسه نقد در فضای دوستانه و بدون تعارف تمجید کرد و گفت: برگزاری این قبیل جلساتِ نقد در تهران یا جاهای دیگر از روی غرض و یا برای ستایش شاعر است و زد‌و بندهایی که وجود دارد، به‌عنوان نمونه، اگر بیست سال پیش در مورد کتاب شعر من چنین جلسه نقدی برگزار می‌شد و خیلی از مسائل و راه‌های آینده و پشت سر به من گفته می‌شد، واقعا به من خیلی کمک می‌کرد. 
سپس نقد خود را با این‌که شعرها نامگذاری نشده‌اند و افزود: معتقدم که باید برای شعر‌ها اسم انتخاب کرد. اسم اینقدر می‌تواند مهم باشد که جز ساختمان شعر باشد تا حدی که شعرِ بی‌نام می‌تواند ناقص باشد.
محمدحسنی در ادامه کمی در مورد شعر ساده‌نویسی توضیح داد و یادآور شد: شاعران ساده‌نویس شعر را از زبان خارج کرده‌اند. شعر خواجوی جز ساده‌نویس‌ها نیست اگرچه از شعرهای ساده‌نویس استفاده کرده است ولی کلا نگاهش به سمت ساده‌نویسی نیست. هنرهای زیادی هستند که با کلمه و زبان ارتباط دارند، مثل نمایشنامه‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی، ادبیات داستانی (که برای خود دنیایی دارد) و ... همه اینها با زبان برخورد می‌کنند اما اعلی درجه برخورد با زبان در شعر اتفاق می‌افتد. شعر مثل عصاره زبان است، مثل یک بلور تبلور یافته از زبان است. زبان اساسا معنازاست. بیرون از زبان مرگ و نیستی است، زبان خانه‌ هستی است و شاعر در خط مقدم زبان قرار دارد در آن جلو مرزهای زبان فارسی را گسترش می‌دهد، همیشه کارش قشنگ نیست ولی همیشه زد و خورد دارد.
به قول دکتر شفیعی کدکنی در کتاب « صور خیال» استفاده و تکرار زیاد از یک کلمه باعث اشباع شدن آن می‌شود و دقیقا کار اولیه و آخریه یک شاعر این است که از اشباع شدن جلوگیری کند.
وی در پایان تصریح کردند که شاعر باید تولید کلمه کند، در صورت استفاده از کلمات معمولی و مورد استفاده عوام و یا استفاده از کلمه‌های مقالات علمی کار یک شاعر ساده‌نویس را انجام داده است. شاعر باید حمله کند تا کلمه تولید کند، باید جسور باشد.
بعد از پایان صحبت‌های سعید محمدحسنی، چند نفر از حاضران نیز نظر خود را بیان کردند.
در پایان این نشست، شاعر کتاب «کنار حوض الفبا» ضمن تشکر از منتقدان و انجمن آدینه ادبی گناوه سه شعر را از کتاب خود خواند که با استقبال و تشویق حاضران روبه‌رو شد.

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، کتاب ، شاعر
نظرات بینندگان