کریم جعفری:
روزهایی که گذشت، کشور همچنان تحت تاثیر درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. مرگی که هر چند بسیاری را شوکه کرد و خیلیها را به این اندیشه برد که آنچه او بنیانگذار آن بود آیا پس از وی باقی خواهد ماند یا آنکه دستخوش حادثه میشود و از بین میرود؟
برای پاسخ به این پرسش هر چند مانند بسیاری از موارد دیگر در کشورمان باید منتظر گذشت زمان بود، اما واقعیتهایی در عرصه سیاسی و عملی وجود دارد که شاید گرهگشا باشد. نکاتی که در آینده بیشتر خود را نشان میدهد، با این وجود بد نیست اشاراتی به آن داشته باشیم.
نخستین مساله در این حوزه، به درجه تعقل در تصمیمگیری ایرانیها باز میگردد. ایرانیها از سال 1376 تاکنون تجربههای مختلفی در عرصه سیاستورزی داشتهاند، تجربههایی که خروجی آن آمدن دولت اصلاحات به ریاست حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی، دولت اصولگرا به ریاست محمود احمدینژاد و اعتدال که در واقع تعریفی جدید از اصلاحات به ریاست حسن روحانی بوده است. در این 20 سال، آنچه مردم ایران به آن رسیدهاند، شناختی صحیح از آنچه میخواهند بوده است. با توجه به تجربههایی که مردم در این مدتزمان به دست آوردهاند، باید گفت آنها هیچوقت سراغ گزینهای مانند احمدینژاد نخواهند رفت، چرا که هر چه امروز هم میکشند، ناشی از هشت ساله ریاستجمهوری وی است.
در بعد دیگر، باید به حافظه تاریخی مردم ایران اعتماد کرد. حافظهای که نشان داد باوجود آنکه در طول هفت هشت سال گذشته بزرگترین رسانه داخل کشور بدترین توهینها را نسبت به آیتالله هاشمی کرد و انتظار داشت مردم هم بد وی را بگویند، رفتاری کردند که مدیران صدا و سیما و گردانندگان پشت پرده هم در آن ماندند. به این ترتیب باید گفت مردم ایران هیچوقت سفارشهای آیتالله هاشمی در مورد تصحیح مسیر در اداره کشور را فراموش نخواهند کرد.
در مورد بعد باید تاکید کرد که مردم ایران پس از افراطها و تفریطهایی که صورت گرفته است، یاد گرفتهاند باید فارغ از مسائل سیاسی به حوزه معیشتی و اقتصاد رسیدگی شود. سیاستبازی کار مردم نیست، اما در روز و ساعت آن با حضور مقتدرانه در صحنه عمل ثابت میکنند که میخواهند نظر خود را اثبات کند. بر این اساس، مردم فکر اقتصادی آیتالله هاشمی را میپسندند و اگر کسی باشد که ایدههای مطرح شده توسط آن مرحوم برای اداره اقتصادی کشور را عملیاتی کند، دنبال آن را بگیرند.
مساله بعد، موضوع بسیار مهمی است. ایران بهشدت پوست انداخته است. در انتخابات سال 1396، کسانی که در سال 1378 متولد شدهاند رای خواهند داد، جوانانی که درست 20سال پس از پیروزی انقلاب در کشور به دنیا آمده و این روزها خواستههای بسیار متفاوتی دارند. این نسل دارای تفکر عملگرایی بسیار بیشتری است و آرمانگراییِ مبتنی بر اندیشههای اصولگرایی را نمیپسندند و در عرصه واقعگرایی گام بر میدارند. با این اوصاف باید گفت جریان اصلاحطلبی و اعتدالی که آقای هاشمی در یک دهه آخر عمر، پدر معنوی آن بود پایگاه بسیار قویای در آن دارد. نگاهی به ترکیب جمعیتی در مراسم تشیع آیتالله نشان میدهد که جوانان سرمایهای بزرگ برای تداوم تفکر عقلانی در جامعه ایرانی هستند.
با این تفاصیل باید گفت که آنچه آیتالله در ذهن داشت، از بین نخواهد رفت، چرا که عقلایی بود. اینکه آن مرحوم گفت با خیال راحت میمیرد، ناشی از همین برداشتها بوده است.