
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
نفسهایش به شماره افتاده است و هر آن ممکن است به زانو در بیاید. کوچهپسکوچههایش با شناشیرها و پنجرههای چوبی که در اثر نامهربانیها سست و منتظر تلنگری برای ریزش هستند، هنوز هم زیبا هستند. هنوز هم چشمها را به خود خیره میسازند اما چه غریب است این بافت کهن در بوشهری که همواره مدعی فرهنگدوستی و مدارا است!!! چگونه است که با حال نزار این پیر پر اندوه مدارایی صورت نمیگیرد؟! بافتی که در دل خود دنیایی از خاطرات، آیینها، سبکهای معماری و گوهرهای فرهنگی ناب جنوب را جای داده و سالهای سال پذیرای مردمانی با دینهای مختلف در کنار یکدیگر بوده است... . اکنون زیباترین صفتی را که میتوان برای این کهن دیار متصور شد، «مدارا» و «سازش و مهربانی» است اما ما را چه شده است که این بافت زیبا و بیتکرار را اینچنین به دست شعارها و فرداهای نیامده سپردهایم. حال این بافت خوب نیست، باید تا دیر نشده اقدام کنیم و زیباسازی و مرمت آن را به آینده نسپاریم تا بتوانیم این میراث تاریخی و بینظیر را به آیندگان خود بسپاریم. متاسفانه این بافت کهن و زیبا همچنان مورد بیتوجهی مسوولان میراث فرهنگی استان و دیگر متولیان این حوزه قرار دارد.
بامداد جنوب پیش از این در سالهای گذشته بارها از حال نزار و وضعیت بغرنج بافت تاریخی بوشهر نوشته است و بارها تاکید کرده که با رسیدگی به این بافت تاریخی میتوان همچون شهرهای یزد و اصفهان از آن بهعنوان ظرفیتی برای جذب گردشگران خارجی و داخلی و منبعی برای درآمدزایی بهره گرفت اما زهی خیال باطل، متاسفانه گوش شنوایی برای این واقعیت در استان بوشهر وجود ندارد، البته اینجا یزد نیست که با احیا و مرمت بافت تاریخی خود و نگهداری صحیح از آن در بیشتر ایام سال پذیرای تورهای گردشگری باشد. اینجا بوشهر پایتخت انرژی کشور است که تنها نامی زیبا را یدک میکشد اما در اینجا محرومیت بیداد میکند، بیتوجهی به میراث فرهنگی دیرینه و باارزش سخت به چشم میآید. پیش از این تصور میکردیم که تنها مشکل میراث فرهنگی استان بوشهر وجود ابراهیم فروزانیفر (مدیرکل سابق میراث فرهنگی) است که نتوانسته ارگانهایی چون استانداری، شهرداری و شهرسازی را متوجه حال وخیم این بافت تاریخی کند اما با رفتن یکباره و بیصدای وی و روی کار آمدن ناصر امیرزاده بهعنوان سرپرست ادارهکل سازمان میراث فرهنگی استان هم در حوزه مرمت و احیای بافت و بناهای شاخص و تاریخی اتفاقی نیفتاد.
سرپرست این ادارهکل متاسفانه در این چند ماه نتوانست برنامه جامع و مشخصی برای حفظ و معرفی بافت تاریخی بوشهر حتی در ایام نوروز ارائه کند. مدیریت ارشد استان هم که در نشستی که با مدیرکل سابق میراث فرهنگی استان داشته بود، این بافت باارزش را «خانههای ویرانهای» خوانده که ارزش احیا ندارند و صرفا راهاندازی دهکدههای گردشگری را در گوشه و کنار این استان تنها راه جذب گردشگر و رونق توریسم دریایی دانسته است که عملکرد وی در استان در این سه سال و اندی موید این گفته است. البته از آن سو شهرداری بوشهر هم پس از تشکیل کمپین نجات بافت (متشکل از دوستداران میراث فرهنگی، موسسههای مردمنهاد، استادان دانشگاه و...) سعی کرد اعتباراتی را برای مرمت و احیای این بافت کهن در نظر بگیرد و تغییراتی را در این حوزه رقم بزند اما شوربختانه بیشتر این تغییرات کارشناسینشده و بیارتباط با شاکله و ساختار اولیه این بافت تاریخی است و اینک با بافتی روبهرو هستیم که اسیر سلیقهها شده و روزبهروز از سیمای حقیقی خود فاصله میگیرد. بیاییم واقعیتها را بپذیریم در قبال این بافت کهن دست از اعمال سلیقهها برداریم، اگر واقعا میخواهیم کاری ماندگار کنیم بر اساس نظرخواهی و خردجمعی باشد.
اگر میخواهیم حال این بیمار نزار را خوب کنیم، به ساختار اصیل و کهن آن در مرمتها وفادار باشیم. مرمتها را شتابزده و کارشناسینشده همچون مدرسه سعادت انجام ندهیم و در احیای این بناها اصول مرمت را رعایت کنیم. حال شهرداری هم که اینک اعتبار خوبی را برای مرمت این بنا در نظر و در کنار ادارهکل میراث فرهنگی قرار گرفته است، در حوزه مرمت بنا تاریخی و بناهای شاخص و کوچههای آن در جلسات متعدد از اهالی باتجربه این بافت و استادان دانشگاه که علم و تجربه کافی را در این زمینه دارند، دعوت کند و از آنها کمک بگیرد تا دیگر شاهد این بازسازیهای غریب و بیگانه با ساختار زیبای این کهن بافت نباشیم و کمتر با از بین رفتن درختان، میدانها، کوچهها، بناهای این منطقه از شهر روبهرو شویم. در خصوص وضعیت فعلی بافت تاریخی بوشهر و مرمت و تغییر و تحولاتی که در آن رخ داده است، گفتوگویی را با آرمان جهانگیری یکی از استادان دانشگاه بوشهر در رشته طراحی شهری صورت دادیم که در ادامه میآید.
وضعيت فعلي بافت تاريخي بوشهر را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بگذاريد با مثالي به اين سوال پاسخ بدهم. فردي ميانسال را در نظر بگيريد كه بایستی براي حفظ تندرستي بهويژه براي دوران سالمندي خود از داروها و دستورات ويژه پزشكي پيروي كند. ورزش، رژيم غذايي مناسب، داروها و... ولي وي اصلا هيچ اقدامي در اين زمينه انجام نداده و حالا پس از گذشت سالها با مشكلات عديدهاي در وضعيت جسماني خود مواجه شده است. وضعيت بافت تاريخي هم چنين است. بايد در اين سالها اقدامات مهم و حياتي برای احيای كالبدي و اجتماعي آن انجام مي گرفته كه به دلايل مختلفي صورت نگرفته است و ما اكنون با موجودي رو به مرگ مواجه هستيم كه هر لحظه بخشي از پيكره خود را از دست ميدهد. «اين مرگ تدريجي تلخ» واقعيت امروز بافت تاريخي بوشهر است. با اين حال، من معتقدم كه هنوز هم دير نشده و ميتوان در صورت شكلگيري يك اراده جمعي، اين بافت را زنده و توانمند ساخت.
آيا از نگهداري بافت تاريخي بوشهر راضي هستيد؟
من وضعيت حاضر بافت را به هيچ عنوان «نگهداري» نميبينم. براي من بيشتر به رها كردن اجباري شبيه است.
تا چه ميزان با تغيير و تحولاتي كه در بافت صورت گرفته موافق هستيد و تا چه ميزان با معماري و سبك كهن بافت تناسب و هماهنگي يا تضاد دارد؟
جداره بيروني بافت مهمترين وجهه و شناسه آن است و باید بينهايت در خصوص طراحي آن حساسيت وجود داشته باشد كه اينچنين نيست. وضعيت حاضر اين است كه افراد بناهاي قديمي را خريده، تخريب و با سليقه خود ساخته و نورپردازي ميكند و در نهايت ما عمدتا با ساختمانهايي (رستوران و فستفود) مواجه هستيم كه براساس ذائقه شخصي طراح آن به بافت تاريخي منتسب شده است. شما كافي است كه طرحهاي مصوب را با آنچه جديدا ساخته شده در اين جداره مقايسه كنيد تا به عمق فاجعه پي ببريد. نظارت بسيار دقيق كارشناسانه و بر اساس الگوهاي ماندگار بافت در اين جداره بسيار حياتي است. من تخريب و نوسازيهاي حاضر بهويژه در جداره را آفت مهلك بافت ميدانم و اين جريان را بهجز منفعت مالي با ژست طراحانه چيزي نميبينم. ژستي كه در حال دگرگوني ماهوي روح بافت تاريخي است تا كمك به آن. از دید من ساختمانها با همان حال و هواي خودشان بايد مرمت و مورد استفاده قرار گيرند. موضوعي كه در برخي بناها (مانند كافههاي درون بافت) به خوبي قابل مشاهده است.
شهرداري و ميراث فرهنگي استان و ديگر ارگانهاي مربوط چرا آنگونه كه بايد مراقب اين بافت ديرينه نيستند؟ به نظر شما دليل اين همه بيتوجهي چيست؟
نميتوانم اين موضوع را صرفا بيتوجهي بنامم، چون بهطور قطع چه در سازمان ميراث فرهنگي و چه در شهرداري افرادي هستند كه دلسوزانه و با تمام ظرفيتهاي موجود و در اختيار، سعي دارند از اين بافت مراقبت كنند اما بر كسي پوشيده نيست كه براي مراقبت صحيح در كنار يك برنامه يكپارچه، به يك همت و همكاري كلي بين همه بخشهاي مديريتي شهر نياز است. در كنار اين موضوع، نبود توان مالي و گاهي علمي متناسب با نيازهاي متعدد بافت نيز مزيد بر علت شده است و در این میان، آنچه مهم است همانطور كه گفتم، شکلگیری يك خواست و مطالبه جمعي در میان بخشهاي تصميمگير و سياستگذار است؛ يك اراده جامع معطوف به عمل.
آيا بافت تاريخي بوشهر بافتي قابل مرمت است و ميتوان از آن بهعنوان يك ظرفيت براي جذب گردشگر خارجي بهره گرفت؟
بهطور قطع همينطور است. بوشهر براي اعتلاي اقتصادي و فرهنگي خود در هزاره جديد قطعا بايد از اين ظرفيت خود بهره ببرد. بافت تاريخي بوشهر موضوعي فراتر از خانه و مسكن است. هر چند كه گاهي بسيار كوتهبينانه به اين شكل ديده ميشود. اين بافت شناسنامه گمشده بوشهر است. هويت كالبدي و اجتماعي شهر است. يك فرهنگ در اين بافت زندگي كرده و ميكند. يك مكتب اما متاسفانه با بيتوجهي به ساختار كالبدي آن، وجهه اجتماعي و زيستي آن به سرعت آسيبديده و ميبيند. گردشگر بهدنبال همين زيباييهاست. ويژگيهاي زيباييشناختي معماري بناها و محيط و شاكله اجتماعي و هويت جمعي اين بافت در حال حاضر بهشدت آسيبديده است اما قابل اصلاح است و بهطور قطع جاذب گردشگر داخلي و خارجي.
چرا بافت تاريخي بوشهر نتوانسته مانند بافت تاريخي يزد گردشگر به استان جذب كند؟
اين موضوع از منظر دانش شهرسازي قابل بحث و مطالعه عميق است اما اگر بخواهيم خيلي موردي و مختصر اشاره كنيم، ميتوان به نقش مولفههايي نظير نبود برنامهريزي كلان و بلندمدت شهري در رابطه با نقش بافت در توسعه فرهنگي اقتصادي شهر، بیتوجهی به طراحي و كاربست ضوابط قوي طراحي شهري در حوزه تحولات كالبدي بافت و نيز تاكيد نداشتن بر «برندسازي» در اين زمينه اشاره داشت. هويت يكي از مهمترين اركان موضوع برنديگ شهري است. به اين علت كه شما زماني كه به شهري فكر ميكنيد، تصويري خاص از آن در ذهن شما تداعي شود. مانند نقشي كه برج ايفل براي پاريس دارد؛ يك نشانه. همين نقش را بافت تاريخي يزد براي اين شهر بازي ميكند. بافت تاريخي شهر يزد در حقيقت برند شهر يزد است. موضوعي كه براي بوشهر و بافت تاريخي آن تاكنون بهوجود نيامده است.
بهنظر شما اینک احياي اين بافت باید در اولويت قرار داشته باشد يا راهاندازي گردشگري دريايي؟
اين دو و سياستهاي ديگر از اين دست، همه لازم و ملزوم همديگر هستند و بهنوعي يكديگر را تكميل ميكنند. توسعه و پيشرفت يكپارچه اساس و ايدهاش بر همين قضيه است؛ اينكه يك شهر از همه پتانسيلهايش بهطور متناسب، همزمان و همافزا بهره ببرد اما در نهايت همه بهمنظور كمك به ساخت سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و اعتلاي جامعه شهر بوشهر منجر خواهد شد.
سخن پاياني؟
من و ساير عزيزان در بنياد بوشهربان و كمپين نجات بافت، تمام همت و تلاشمان برای شناسايي و اقدام در راستای فرصتهايي است كه به بهبود شرايط كالبدي و اجتماعي بافت بينجامد اما همانطور كه قبلا هم از تريبونهاي مختلف اعلام كرديم، اين مهم جز با همدلي و عزم راسخ نهاد و سازمانهاي تصميمگيرنده محقق نميشود. اميدوارم كه در سال جديد شاهد شكلگيري اين موضوع در همه بخشها و نهادهاي مربوط باشيم و بهزودی اقدامات حياتبخش و زيرساختي مهمي در بافت تاريخي شهر عزيزمان بوشهر رخ دهد.