
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
هنر تئاتر که بر اساس آیینها و سنتها بهوجود آمده، امروزه یکی از هنرهایی است که از محبوبیت خاصی در میان مردم برخوردار است و توانسته بسیاری از دغدغهها، مشکلات، دردها، آیینها، رسوم و... را به مخاطب انتقال بدهد. این هنر دارای زیرشاخههایی نظیر اپرا، خیمهشببازی، کابوکی، باله، پانتومیم و نمایش عروسکی است که هر کدام از آنها از ویژگیها و جذابیت خاصی برخوردار است. در این میان، نمایش عروسکی که عمدتا برای مخاطب کودک و نوجوان تولید میشود، از جمله هنرهایی است که به کمک آن میتوان بسیاری از مفاهیم و معانی اخلاقی و تربیتی را به مخاطب منتقل کرد و لحظات مفرح و شادی را برای آنها رقم زد.
استان بوشهر با وجود اینکه یکی از استانهای پیشتاز در تئاتر کشور بهشمار میرود و از هنرمندان تئاتری بسیار مستعدی برخوردار است اما آنگونه که باید در حوزه تئاتر عروسکی با برنامه ظاهر نشده است و تنها جشنواره تئاتر عروسکی که در استان برگزار میشود، به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان بوشهر است. بنابراین میطلبد که انجمن هنرهای نمایشی استان هم کمکم بهمنظور ترویج این هنر در جامعه وارد گود شود و یک جشنواره نمایش عروسکی را افزون بر این جشنواره عروسکی (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) در سطح استان برگزار کند، چراکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این جشنواره را در درون مجموعه خود برگزار میکند و بخش آزاد ندارد.
همه ما اطلاع داریم که تاکنون در حوزه تئاتر بوشهر اتفاقات خوبی رخ داده است و با توجه به این موفقیتها انتظار میرود که نمایش عروسکی هم بهمنظور توجه بیشتر به کودکان و نوجوانان که طبقه حساس جامعه را تشکیل میدهند، بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. در این خصوص ادارهکل آموزش و پرورش استان که با طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان سروکار دارد، میتواند به کمک انجمن هنرهای نمایشی بیاید و در برخی از جلسات زنگ هنر در مدارس، با بهرهگرفتن از مربیان مجرب و مستعد، آموزش هنر نمایش را در دستور کار خود قرار بدهد، چراکه آشنایی کودکان با هنر از همان سالهای آغازین زندگی آنها را به افرادی نوعدوست و مثبتاندیش تبدیل میسازد. علوه بر آن، با شناسایی استعدادهای این کودکان میتوان هنرمندان مطرح و موفقی را به جامعه تئاتری معرفی کرد. در گفتوگویی که با جهانشیر یاراحمدی، رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر پیش از این در این زمینه داشتیم، وی از این طرح استقبال کرد و البته یادآوری کرد که در حال حاضر در یکی از شهرستانها این اتفاق بهصورت خودجوش دارد از سوی یکی از مدیران آموزش و پرورش در سطح مدارس اجرا میشود (بهزودی این تلاش را در گزارشی جداگانه منتشر خواهیم کرد) و اگر این اتفاق در سراسر مدارس استان صورت بگیرد، چه بسا کمک بزرگی به پویایی و بالندگی تئاتر استان میشود و از این پس شاهد تولید نمایشهای عروسکی بیشتری در استان خواهیم بود. حمیده ناجی یکی از نویسندگانی است که در حوزه نمایش عروسکی قلم میزند و یکی از نماشنامههای وی بهنام «راه خونه فرشتهها» به کارگردانی آرش یزدانشناس پاییز سال پیش در سینما کانون به روی صحنه رفت که این اثر با استقبال خوب دانشآموزان و خانوادههای آنها روبهرو شد. در خصوص نمایش عروسکی گفتوگوی متفاوتی را با این نویسنده انجام دادیم که در ادامه میآید.
بهنظر شما نمایش عروسکی چقدر به پویایی ذهن و شکوفایی استعداد کودکان و نوجوانان ما کمک میکند؟
«وانمود بازی» بخشی از طبیعت هر کودک است. کودکان همه سرزمینها و فرهنگها بخش بزرگی از زمان خود را به بازی و شخصیتنمایی با عروسکهایشان گذراندهاند؛ «تخیل» و «بازنمایی». این همان چیزی است که در نمایش به آن پرداخته میشود. دگر بودن و به خود رسیدن در نمایش محور اساسی این هنر بیبدیل است و هر کودکی که به تخیل و آفرینش میپردازد؛ بخشی از یک نمایش شده است. نمایشی که قابلیتهای او را کشف میکند. پتانسیلهای اجتماعی او را تقویت میبخشد. او بر پایه «خیال» و «خلاقیت» به سمت و سوی دانایی پیش میرود و این دانش، زنجیروار خلاقیتهای فردی او را در یک زندگی جمعی به آزمون و خطا میکشاند... و هنر نمایش همین پویایی و دانش است.
آیا نمایش عروسکی توانسته جایگاه خود را در میان جامعه فعلی بیابد؟
بهطور کلی در کشور پاسخ مثبت است.
به نظر شما کدام عوامل باعث شده نمایش عروسکی در برخی از مناطق کشور آنگونه که باید خود را نیابد؟
آگاهی نداشتن از تئاتر عروسکی بهعنوان رسانه قدرتمند بهمنظور بهبودسازی عملکردها و زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی، مهمترین و ریشهدارترین دلیل آن است.
استقبال خانوادههای ایرانی از نمایش عروسکی چگونه است؟
اگر تئاتر را یک نیاز بدانیم؛ همواره به تماشا و نقد آن خواهیم نشست اما اگر این نیاز تنها به گذران زمانی معطوف شود که کار دیگری جز آن نداشتهایم و اندیشهورزی و تفکر به خارج از سالنهای اجرا راهی نیابد؛ هرچه با کودکان خود در زمان اجرای یک نمایش آماج احساسات قرار بگیریم اما در نهایت تئاتری ندیدهایم. متاسفانه نمیتوان از روی خالی یا پر بودن صندلیهای یک سالن به استقبال از نمایشها نظری ارائه داد، گرچه تولید و تماشای مکرر نمایش آنچنان که در اجتماعات بزرگتر کشور مرسوم است؛ دغدغه دیدن و تفکر را در تئاتر رونق میبخشد، حتی اگر تعداد مخاطبان در هر اجرائی از آن نمایش انگشتشمار باشد.
چرا نمایش عروسکی هنوز نتواسته بهعنوان یکی از بخشهای مستقل جشنوارههای معتبر استانی و مطرح شود؟
با این سوال شما موافق نیستم، زیرا نمایش عروسکی هماکنون بخش مهمی از تئاتر ملی را به خود اختصاص داده است و جشنوارههای معتبر بینالمللی منحصرا به این مقوله میپردازد. گرچه نباید به نمایش عروسکی صرفا در قالب جشنواره نگریست و اما در استان بوشهر امید آن میرود که با نگاه همسوتر، حرفهایتر، ورای آفت بینیازی به کسب دانش و فردگرایی در زمینه مقوله تئاتر عروسکی گامهای جهانشمولتری برداشته شود.
بهعنوان نویسندهای که در حوزه کودک و نوجوان فعالیت میکنید، بهنظر شما کودکان چقدر به تولید این نوع نمایش نیازمند هستند و چرا؟
تئاتر یک پدیده زنده است و در هر لحظه بر مخاطب خود تاثیر میگذارد. این هنر رسانهای قوی برای سرگرمی و لذت، آگاهی و دانش، ارتباط اجتماعی و هویتبخشی به کودکان است. اگر بخواهیم نسلی مسوولیتپذیر و با هویت داشتهباشیم؛ بایستی با تئاتر به صورت حرفهای برخورد کنیم، آنچنانکه در کشورهای پیشرفته همواره از تئاتر به عنوان اهرمی قدرتمند برای انتقال فرهنگ و هنر و تمدن خویش استفاده کردهاند و انتقال تجربههای خود را در جشنوارهها و انتشار کتابها بالندهتر ساختهاند. در کار با کودک که در کارگاههای نمایشنامهنویسی و تئاتر، سالها با کودکان و نوجوانان بوشهر گذراندهام، همواره تئاتر آکادمیک را شایستهترین میدانم. تئاتری که بر پایه دانش و دغدغه باشد، بهترین است. کودکی که وقت زیادی از روز خود را در کتابخانه میگذراند؛ میخواند و میداند. او همواره دغدغه آنچه را که نمیداند، در ذهن میپروراند و وقتی چنین اندیشهای در او به غلیان افتاد، خود به آفرینش رو میآورد. خلق میکند و جامعه را کنکاش میکند. او جامعه را میسازد.
جشنواره نمایش عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را چگونه ارزیابی میکنید؟ این جشنواره چقدر در پویایی این هنر بهخصوص در استان کمک میکند؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مهمترین نهادی است که به نمایش عروسکی بهصورت مقولهای حرفهای و جدی میپردازد. این مجموعه نمایش را مهمترین دستاورد فعالیتهای خویش میداند. فعالیتی فرایندمحور که مبنایش بر پایه اصول آکادمیک با توجه به زیرساختهای اجتماعی قرار داده شده است. عروسک مهمترین ابزار در این نمایش است که بایستی بر اساس شیوههای اجرای فراگیر جهانی و قوانین منحصر به تئاتر عروسکی پیش برود. گرچه مبحث خلاقیت در نمایش همواره مدنظر کانون بوده و هست اما گریز از این قراردادها و چنگ زدن به کلیشههایی که صرفا به کمیت مخاطب بینجامد؛ در تئاتر عروسکی کانون جایی ندارد. هماکنون در کانون پرورش فکری جشنوارههای نمایش عروسکی بهصورت دوسالانه در دو بخش «تئاتر برای کودک» و «تئاتر با کودک» نمایشهای فراوانی را به روی صحنه میبرد. در پاسخ به بخش دوم سوال هم باید بگویم که هر بار که به نمایش به صورت جهانشمولتر بنگریم؛ شاهد رشد فرایندها و کارکردهای اجتماعی خواهیم بود، در غیر اینصورت با نگرش فردگرایانه، تنوعطلب و ابزاری به نمایش عروسکی که در اجتماعات کوچک بهوفور دیده میشود؛ متاسفانه تئاتر را از درون به نابودی میکشانیم.
مهمترین پیام نمایش «راه خونه فرشتهها» که سال پیش بهنویسندگی شما به روی صحنه رفت، چه بود؟ آیا توانست رضایت مخاطبان خود را جلب کند؟
«راه خونه فرشتهها» نمایشنامهای است که سالها پیش آن را نوشتم و در جشنواره استانی، منطقهای و ... در کانون به روی صحنه بردم. دوباره سال گذشته این متن را بر اساس پیام مشخص و فراخوری که دارد و با توجه به نیاز جامعه کنونی بازنگری و بازنویسی کردم. محوریت پیام این متن بر پایه «ایمان» است. ایمان به مبدا و خویشتن که همین زمینههای دیگری را از جمله ایثار، مهرورزی و امید و ... در بر میگیرد. گفتنی است آگاهی، تعمق و شناخت آرش یزدانشناس، کارگردان این اثر در اجرای پاییز گذشته از این متن، تامل درخوری را در قشر فرهیختهای که آن را به تماشا نشستهاند؛ ایجاد کرد که توانست نگاه کودکان و نوجوانان را علاوه بر زمانی که به سرگرمی و اشتیاق برای یک نمایش به تماشا نشستهاند؛ به سمت و سوی اندیشهورزی در مفاهیم این نمایش سوق دهد.
چه آسیبهای متوجه نمایش عروسکی است؟
نمایش عروسکی بر پایه دو اصل «لذت و سرگرمی» و «آموزش مفاهیم» در راستای عملکردهای صحیح زندگی پیش میرود. هرگاه یکی از این دو اصل قربانی دیگری شود؛ راه را در ارائه یک اثر فرهیخته به خطا رفتهایم. گرچه تئاتر عروسکی را رسانهای صرفا آموزشی نمیدانم اما اگر در پردازش آن به هزل و هیاهو کشیده شویم؛ جدیترین آسیب را به پیکره تئاتر و شعور مخاطب وارد کردهایم.
سخن پایانی؟
«در نظر بازی ما بیخبران حیرانند/ من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند/ عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی/ عشق داند که درین دایره سرگردانند...».