بررسی و رصد رسانههای ترکیه بیانگر این است که این کشور در دوره پسارفراندوم قصد اجرای سیاستهایی را در کل منطقه و جهان دارد که میتواند عرصه سیاست جهانی را ملتهبتر کند. به عبارت دیگر تلاش برای اعمال سیاستهای نو در عرصه سیاستهای داخلی و منطقهای و جهانی باعث خواهد شد بحرانهای عظیم بینالمللی شکل بگیرید.
نوعثمانی تلاشی برای احیای میراث امپراطوری عثمانی و عظمت تاریخی ترکیه است. این گروه معتقدند که بهترین الگو برای اداره سرزمین ترکیه، همان الگوی امپراطوری عثمانی با رهبری خلیفه واحد است. با پیروزی رفراندوم و حذف مقام نخستوزیری و جای گزینی سیستم ریاستی به جای پارلمانی و از بین رفتن تفکیک قوا در عرصه حکومتی ترکیه، زمینه برای رشد این تفکر بیش از پیش فراهم شده است، چراکه با تجمیع اختیارات اجرائی در شخص رئیسجمهور عملا یک امپراطور مطلقگرا با اختیارات رویایی در ترکیه شکل گرفته که میتواند تجربه امپراطوری عثمانی را بازنمایی کند اما نکته مهم در این میان تلاش برای احیای تفکر نوعثمانی در کل جهان اسلام و بازماندگان امپراطوری عثمانی است. در واقع تلاش ترکیه برای احیای مقام خلافت و امپراطوری نوین عثمانی، باعث خواهد شد تا گروههای افراطی همسویی بیشتری با ترکیه و سیاستهای او داشته باشند و کل منطقه را به انبار باروتی تبدیل کند.
از جمله سیاستهای حزب عدالت و توسعه تلاش برای احیای ترکیه بزرگ مبتنی بر ملیت ترک است. رهبران ترکیه امیدوار هستند با جایگزینی سیستم ریاستی به جای پارلمانی و با استفاده از اختیارت فراقانونی رئیسجمهور منتخب در مسیر رسیدن به ترکیه بزرگ گام بردارند که مبتنی به ملیگرایی ترکی است و بیشتر سرزمینهای ترک زبان آسیای مرکزی و قفقاز را در برمیگیرد. تلاش برای مطرح کردن سال 2017 بهعنوان سال زبان ترکی و طرح شعارهایی مانند ترکیه بزرگ بیانگر سوءاستفاده اردوغان و طرفداران او از فرهنگ ترکی در راستای احیای امپراطوری بزرگ ترکی در جهان معاصر است. اعلام اینگونه سیاستها از سوی اردوغان، نمایشگر تلاش عمیق حزب عدالت و توسعه برای تحریک عواطف و احساسات ترکها در راستای حمایت همهجانبه از اهداف حزب عدالت و توسعه در جهان سیاست است.
رهبران اسلامگرای ترکیه معتقد هستند که بهترین الگوی موجود برای رهبری جهان اسلام همان الگوی اسلام معتدل ترکی است که ریشه در تجربه 600 ساله امپراطوری عثمانی دارد. آنها با طرح این شعار میخواهند زمینه برای تحکیم جایگاه خلافت در ترکیه و ترویج آن فراهم کند. به عبارت دیگر آنها میخواهد با مطرح سابقه رهبری ترکها در جهان اسلام، افکار عمومی را هرچه بیشتر برای پذیرش اختیارات فراقانونی رهبر خود و اعمال فشار بر کشورهای مختلف فراهم کنند. رهبران حزب عدالت و توسعه با این سیاست قصد دارند تا زمینه را برای مداخله هرچه بیشتر ترکیه در مسائل منطقهای و تحکیم قدرت خود در جهان اسلام فراهم کرده و امکان جایگزینی کشورهای مختلف به جای ترکیه را بگیرند.
از دیدگاه ترکیه گفتمان موجود در منطقه، گفتمان دو کشور ایران و عربستان و نتیجه حاصل از برخوردهای آنهاست. ترکها به هیچ وجه نمیخواهند در فضای گفتمانی منطقه نقشی خنثی ایفا کنند بنابراین تلاش برای تاسیس گفتمان اسلامی خاص ترکیه و جایگزینی آن با گفتمانهای رایج در منطقه از دیگر سیاستهای پسارفراندومی حزب عدالت و توسعه محسوب میشود. آنها در این مسیر تلاش میکنند تا با خلق گفتمانی بومی و سنجش و القای کارآمدی آن عرصه گفتمانی منطقه را برضد گفتمانهای ایران و عربستان تحریک کرده و فضا را بر آنها تنگ کنند و از این طریق بتوانند زمینه را برای قبول رهبری ترکها بر جهان اسلام فراهمتر کنند. ترکها میدانند که برای سوار شدن بر لوکومتیو جهان اسلام و هدایت آن باید گفتمانی قویتر و کارآمدتر را ترسیم کنند و در راستای جایگزینی آن با سایر گفتمانها بکوشند. بنابراین آنها از یک سو با تضعیف گفتمانهای رایج در منطقه و انتقاد از آنها و از سوی دیگر با تلاش برای نمایش محبوبیت و توانمندی گفتمان خود میخواهند جنگ گفتمانی جدیدی را در منطقه برپا کنند.
رهبران حزب عدالت و توسعه برای تقویت نفوذ خود در منطقه بسیار مایلند، بحرانهای بزرگی را برای اعمال فشار، نفوذ و میانجیگری شکل داده و نقش منطقهای و جهانی خود را تقویت کنند. در واقع خلق بحرانها در منطقه از سیاستهای پیشینی اردوغان بوده که پس از تبدیل سیستم پارلمانی ترکیه به ریاستی و افزایش اختیارت رهبران ترکیه حالتی فراگیرتر یافته و گسترش خواهند یافت. بنابراین رهبران حزب عدالت و توسعه از هر فرصتی برای بحرانسازی و مداخله در آن استفاده خواهند کرد. حمایتهای اردوغان و ترکیه از تروریستهای تکفیری و خرید نفت برای تقویت بنیه نظامی، اجتماعی و مالی آنها، کوششی برای خلق، استمرار و تشدید بحرانها جهت تقویت نفوذ ترکها و تقویت پرستیژ جهانی آنها محسوب میشود.
رهبران ترکیه از وجود کشورهای بزرگ و آرام در منطقه نگران بوده و آن را چالشی برای حفظ و رشد آرمانهای خود میدانند. پس در همین راستا تلاش برای تضعیف کشورهای مستقل و بزرگ منطقه و تجزیه آنها از سیاستهای اصلی ترکها محسوب میشود. ترکها بسیار مایلند با تجزیه کشورهای بزرگ منطقه و تحکیم استیلای خود بر آنها، تنها کشور مهم و تاثیرگذار منطقه نامیده شوند. رویایی که اردوغان و رهبران حزب عدالت و توسعه از سال 2002 تاکنون پیگیر آن بوده و در راستای رسیدن به آن تلاش میکنند. حمله نظامی ترکیه به خاک عراق و هدف قراردادن زیرساختهای این کشور و تجاوز آشکار به خاک سوریه را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
رهبران حزب عدالت و توسعه افزایش نفوذ و حضور قدرتهای بزرگ جهانی مانند ایالات متحده امریکا، انگلستان و فرانسه را در راستای اهداف خود ارزیابی کرده و از آن دفاع میکنند. رهبران ترکیه در واقع از این سیاست در راستای کاهش هزینههای مادی و معنوی مداخلات خود سود جسته و تلاش میکنند، از این طریق هزینههای خود را تا حدودی کاهش دهند. البته حضور قدرتهای بزرگ جهانی در منطقه ( به غیر از روسیه) تضمین قویتری برای اجرای سیاستهای منطقهای ترکیه بوده و احتمال پیروزی سیاستهای آنها را افزایش میدهد. بنابراین در دوران پسا رفراندوم اردوغان و رهبران حزب عدالت و توسعه بیش ازپیش برای حضور قدرتهای بزرگ جهانی در منطقه برای تغییر معادلات منطقهای سود خواهند جست.
از مهمترین سیاستهای پسارفراندومی ترکها در منطقه میتوان به دگرسازی اشاره کرد. رهبران حزب عدالت و توسعه میدانند که برای حفظ، تقویت و استمرار خود باید بیش از پیش در راستای دگرسازی در داخل و منطقه استفاده کنند. آنها در همین راستا از اتحادیه اروپا برای نمایش دگری هویت ترکی در داخل و از جهان تشیع برای نمایش دگری جهان اسلام استفاده میکنند. این سیاست با تهییج و تحریک احساسات مردمی، همراهی بیشتری را در پی داشته و به تقویت جایگاه رهبران ترکیه کمک میکند. بنابراین با تقویت جایگاه اردوغان در ترکیه و جایگزینی نظام ریاستی به جای پارلمانی، شاهد استفاده بیش از پیش رهبران ترکیه از این سیاست خواهیم بود.