
بامداد جنوب: روز ملی خلیج فارس به هر مناسبتی که نامگذاری شده، برای ایرانیها از اهمیت و ارزش بسیار والایی برخوردار است، روزی است که در پیوند با هویت ایرانی قرار است ما از خودمان در برابر دزدهای فرهنگ که از گوشهکنار سربرآورده و ناجوانمردانه میخواهند داشتههای یک ملت را به غارت ببرند، دفاع کرده و پیروز شویم. اما امسال هم مانند سال گذشته و سال پیشتر از آن ما در بوشهر روزی بنام روز ملی خلیجفارس نداریم، برای این ادعا دلیل هم داریم، وقتی بفرموده یکی از مدیران فعال استان را بهدلیل دعواهای شخصی و خانوادگی به جلسه شورای اداری استان راه نمیدهند و دست بر قضا برگزاری چنین روزی بر عهده همین مدیر است باید هم روزی بنام خلیجفارس نداشته باشیم.
سال گذشته بود که علی جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی با برنامهریزی دقیق، همهجانبه و هدفمند هرمزگانیها راهی بندرعباس و جزایر مختلف آن شد تا در برابر شلختگی و به همریختگی مدیریتی بوشهریها «روز ملی خلیجفارس» را با همه برنامههای جانبیاش به مردم این استان تقدیم کند که البته چون توان و قدرتش داشتند، نوشجانشان اما این وسط ما باید یقه چه کسانی را بگیریم که باعث شدند تا بوشهر که برای قرنها مرکز اصلی خلیجفارس بود خود را محروم از این روز ببینند؟ چرا باید بوشهریها چوب بیمبالاتی، بیمدیریتی و بیبرنامگی افرادی را بخورند که اصولا هیچ باوری به حوزه فرهنگ ندارند و راحت به همه چیز چوب حراج میزنند. در طول چند روز گذشته که آقایان در حال مدیریت ستادهای انتخاباتی و تقسیم غنائم بودند، کسی به یاد خلیجفارس نبود، اما ما بر اساس یک سنت تاریخی برای بامداد جنوب، این روز را گرامی میداریم و انتظار هم داریم که بوشهریها خود قامت به اصلاح امور ببندند و یاد بگیرند که کسی مدافع فرهنگ و هویت آنها نخواهد بود.
اما روز ملی خلیج فارس چرا این نام را یدک میکشد؟ روز ۱۰ اردیبهشت در ایران روز ملی خلیج فارس نامگذاری شده که سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیج فارس است. اتحادیه عرب از سال ۱۹۶۴ رسما نام خلیج فارس را برای عربزبانان ممنوع کرده است اما در ایران رسانههای گروهی تا سال ۱۳۸۱ در این مورد سکوت کردند و مطبوعات حاضر نبودند پژوهشهای دفاع از نام خلیج فارس را چاپ کنند آنچه منتشر شد. یک جلد اطلس و دو جلد کتاب در تیراژ بسیار اندک بود که دایره کاربرد آن از چند کتابخانه و استاد دانشگاه فراتر نرفت. اما از سال ۱۳۸۱ با آمدن وبسایت و وبلاگهای فارسی رسانههای گروهی از انحصار خارج شد و وضعیت تغییر کرد و اولین وبلاگها و پژوهشها در دفاع از نام خلیجفارس منتشر شد، موجی ایجاد شد که محافل رسمی مجبور به دنبالهروی از این موج گردید.
از ابتدای دهه ۱۳۷۰ که تلویزیونهای ماهواره در کشور رایج شد بخش آگاه جامعه فرهنگی و کوشندگان مسائل اجتماعی و فرهنگی متوجه شدند که تلویزیونهای خبری عربی و رسانههای گرهی کشورهای عربی حتی در بخشهای غیر عربی و بخصوص انگلیسی تحریف نام خلیج فارس را بطور گستردهای انجام میدهند. باتوجه به حقانیت و کاربرد مستمر تاریخی این نام در همه زبانها و زمانها و در جهت مقابله با تحریفگران و یادآوری اهمیت پاسداری از این نام کهن، طرفداران این میراث گرانبها اقدامات خود را از سال ۱۳۸۰ در دفاع از آن یکپارچهتر و منسجم تر کردند و راهکارهای حفاظت از نام خلیج فارس را در جلسات و سمینارهای متعدد به اطلاع مقامات رساندند. پس از تحریف نام خلیج فارس در اطلس مشهور جهانی بنام نشنال جئوگرافیک که از سال تاسیس ۱۸۸۸ همواره نام خلیج فارس را بهکار برده برای اولینبار در نسخه جدید در آبان سال ۱۳۸۳ نام جدیدی را در کنار نام بینالمللی خلیج فارس قرار داد. خشم و اعتراض عمومی در میان فعالان اجتماعی و فرهنگی داخل و خارج نسبت به این تحریف غیر علمی صورت گرفت و پس از ارسال هزاران ایمیل و نامه اعتراضی و یک طومار اینترنتی (پتیشن) با بیشتر از ۱۲۰ هزار امضاء به مؤسسه مذکور، مدیر مؤسسه مشهور امریکایی ضمن عذرخواهی از ملت ایران، قول داد اشتباه خود را جبران کند.
این پیروزی نشان داد که با اتحادمیتوان کارهای بزرگ کردو از تخریب و جعل هویت یک ملت بزرگ جلوگیری کرد. رسانههای گروهی عربی بهطور بیسابقهای خبر را بدون تفسیر اما بعضی با تمسخر و بعضی با نوعی تکریم نسبت به کار منعکس کردند قدس العربی به قلم عبدالباری عطوان مفسر مشهور جهان عرب نوشت:
«عربها برای مشروعترین حقانیتهای خود قادر نسیتند چنین موج همبستگی ایجاد کنند که ایرانیها برای یک نام انجام دادند.»
علی لاریجانی در همان زمان در مصاحبهای مطبوعاتی اعلام کرد از ملت ایران انتظار میرود همان همبستگی را که در مورد تحریف نام خلیج فارس نشان دادند در خصوص حق مسلم هستهای نیز بروز دهند. تلویزیون الجزیره و العربیه و سایر رسانههای عربی و بعضا غربی نیز مصاحبهها و تفسیرهایی در خصوص خشم عمومی جامعه ایران و عذر خواهی نشنال جغرافی ارائه کردند. پس از این تحولات یکی از اقدامات دولت وقت، برای پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی خلیج فارس موافقت با اضافه شدن روز ملی خلیج فارس به تقویم رسمی کشور بود.
نامگذاری روز ملی خلیج فارس یک روند چندین ساله داشت. با توجه به بررسی اسناد در رابطه با نامگذاری روز خلیج فارس و مکاتبات پرونده مربوطه در ریاست جمهوری و ادارات سهگانه وزارت خارجه(حقوقی، خلیج فارس و اسناد) و به گواهی کمیته تخصصی نامنگاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران و همچنین کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان و دکترمحمد عجم در مصاحبه ایرنا. و مصاحبه رادیو ایران با دو تن از پژوهشگران عضو کمیته خلیج فارس. دولت ایران، پس از مشاهده اراده قاطع عمومی جامعه و حرکت اعتراضی عمومی آبان ۱۳۸۳ رسانههای فارسی و مردم و وبلاگنویسان داخل و خارج بر علیه مجله نشنال جئوگرافی و انتقاد از سکوت مقامات رسمی، وارد عرصه شد و اقداماتی را انجام داد. از جمله پس از جلسات متعدد برای بررسی عوارض مثبت و منفی، سرانجام بااین نام گذاریها موافقت شد.
نتیجه رای گیری در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۸۳ بهصورت آنلاین منتشر و سپس توسط شورای مدیران سازمان خلیج فارس طی نامه سوم بهمن ۱۳۸۳رسماً برای رئیسجمهور وقت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برای وزارتخارجه و نمایندگی ایران در نیویورک نمابر شد و بعدها در روزنامه شرق 14 اسفند1383 و وب سایتهای مختلف منتشر شد. اصل موضوع نامگذاری بر اساس تعیین روز دقیق اخراج پرتغالیها مورد موافقت مقامات مسوول قرار گرفت. سرانجام باپیگیریهای متعدد، در تیرماه ۱۳۸۴ خورشیدی شورای فرهنگ عمومی بر اساس نظر گروه تاریخ دانشگاه تهران، روز ۱۰ اردیبهشت راتاریخ دقیق اخراج پرتغال معرفی نمود. بنابراین در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست رئیسجمهور وقت و تمامی اعضا در تاریخ 22/4/1383 این روز تصویب و برای اجرا ابلاغ شد و به این ترتیب روز دهم اردیبهشت ماه که سالروز اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و خلیج فارس است و اخراج استعمار و برگشت حاکمیت کامل ایران برخلیج فارس بود، به نام روز ملی خلیج فارس نامگذاری و در تقویم خورشیدی ایران به ثبت رسید.
به هر حال آنچه مهم است، اینکه روز ملی خلیج فارس که این روزها همه در تلاش بوده و هستند تا بهنوعی در آن مشارکت و حضور داشته باشند، از بوشهر رفته است. شهری که در تاریخ 250 سال گذشته همواره مرکز ثقل تجارت دریایی و تفکر ایرانیها بوده و بهعنوان مرکز حکمرانی بنادر و جزایر خلیجفارس، از اهمیت بالایی در تاریخ معاصر ایران برخوردار بوده است. به اندازهای که بوشهر نویسنده، شاعر، تاجر و متفکر در طول 200سال گذشته تربیت کرده، در هیج یک از استانهای ساحلی شاهد چنین رویدادی نیستیم، با این حال امیدواریم که امور بر منوال همیشگی خود بازگردد.