
بامدادجنوب- محمد بردال:
صید و صیادی در استان بوشهر سابقهای چند صد ساله دارد و تقریبا همه خلیجفارس در طول تاریخ صیدگاه صیادان استان بوشهر بوده است. مطمئنا اگر 30 سال پیش از یک صیاد بوشهری سوال میشد که وضعیت صید در آینده و دهه نود شمسی چگونه خواهد بود، در بدترین اظهار نظر هم نمیتوانست وخامت و ناامیدی فعلی جامعه صیادی را پیشبینی کند، اگرچه پرداختن به مشکلات صیادی تاکنون نتیجه مطلوبی در پی نداشته و همواره جای این سوال باقیمانده است که چرا بهرغم ابراز نگرانی همه مسوولان در مورد این قشر آسیبپذیر نه تنها مشکلات آنها حل نشده بلکه در گذر زمان بر این مشکلات نیز افزوده شده است؟ دلایلی که میتوان در پاسخ به این سوال برشمرد زیاد است، از پشتیبانی و بودجه کم وزارتخانه گرفته تا روشها و رعایت اصول صیادی از سوی صیادان، همچنین در بررسی مشکلات و تمهیداتی که باید برای خروج صیادی از وضعیت بحرانی اندیشیده شود، وزارت جهاد کشاورزی و شیلات ایران بالاترین سهم را دارند که متاسفانه تاکنون هیچ یک برنامهای برای حل مشکلات ارائه نکردهاند. و در صورتی که چارهای برای حل این مشکلات اندیشیده نشود بیکاری صیادان در سالهای آینده به مشکلات استان و کشور افزوده خواهد شد.
اگر در ردههای بالایی شیلات ایران طرحی جامع و ملی برای حفظ ذخایر خلیجفارس تدوین نشود و به اجرا در نیاید تا چند سال آینده صیادی که هماکنون معیشت و ارتزاق 12 تا 13 درصد جمعیت استان را در برمیگیرد در خطر نابودی کامل قرار خواهد گرفت. با توجه به کاهش شدید ذخایر، طرحهایی چون «دریابست»، هر چند، شبیه «نوش داروی بعد از مرگ سهراب» شده اما در صورت اجرای درست و اصولی میتواند امیدی به بقا و استمرار صیادی بر پهنه خلیجفارس و مرزهای آبی کشور مواردی که در اجرای صحیح و اصولی دریابست باید لحاظ شود تقریبا برای همه صیادان و حتی مسوولان شیلات استان مشخص است و بهنظر میرسد برای بررسی دلایل بحرانی شدن وضعیت صیادان باید سراغ کدخدا رفت شیلات ایران و وزارت جهاد کشاورزی باید پاسخگوی معضلات صیادان باشند.
در وزارتخانه جهاد کشاورزی یک مشکل بزرگ وجود دارد و آن هم ناشناخته بودن صیادی و نداشتن درک واقعی از اوضاع صیادان زحمتکش و قانع بوشهر و ایران است. به راستی که درک درستی برای رسیدگی به مشکلات عدیده صیادان وجود ندارد. وقتی که در مورد مشاغل کشاورزی که بر روی خشکی انجام میشود حرفی به میان میآید ناخوداگاه ذهن مخاطب به سمت و سوی مشکلات و کار در زیر آفتاب و مصاحبههای غمانگیز تلویزیونی و ... متبادر میشود و اگر در شرایطی، خسارتی وارد شود و یا حادثه طبیعی رخ دهد مسوولان به هر طریق میکوشند از بار غم کشاورزان کم کنند اما در مورد صیادی اگرچه در گروه مشاغل کشاورزی قرار دارد اما هیچگونه حمایت شغلی از این قشر انجام نمیشود. احتمالا تنها شناختی که از صیادی در مرکز کشور وجود دارد تماشای سکانسهایی در فیلمهاست که نشان میدهد صیادان موسیقی سنتی اجرا میکنند و دور هم شاد و خندان هستند و تمام. با کمال تاسف وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان وزارتخانهای که شیلات ایران را زیر پوشش دارد هیچ طرح حمایتی از صیادان تدوین نکرده و به بدترین شکل ممکن باعث شده صیادی در خطر نابودی قرار گیرد.
از انصاف و عدالت به دور نیست که شغل صیادی با وجود مخاطرات و سختیهایی که دارد، در رده مشاغل سخت قرار نگرفته و این مهم نبود یکی از نشانههای ضعف نمایندگان استانهای بوشهر، هرمزگان، خوزستان و دو استان شمالی کشور است که نتوانستهاند خواسته به حق جامعه صیادی را محقق کنند. نماینده مردم بوشهر، گناوه و دیلم در کارزار انتخاباتیاش این وعده را داد که با نمایندگان استانهای همجوار خلیجفارس و دریای مازندران رایزنی خواهد کرد و با مجاب کردن دولت و سپس مجلس، مصوبه آن را در صحن علنی میگیرد که مشخص نیست پیگیری انجام شد یا نه اما جامعه صیادی همچنان منتظر است که حداقل این شغل در رده مشاغل سخت و زیانآور قرار گیرد. تصور اینکه پنج- شش روز برای امرار و معاش خانواده مجبور باشی بر روی دریا بمانی و هزار و یک اتفاق، از طوفان گرفته تا خرابی موتور و لوازم ارتباطی و یا برخورد با کشتیهای بزرگ را به جان بخری، بسیار سخت است و این ناحقی بزرگی است که مسوولان به جامعه صیادی روا میدارند.
نبود سندیکا و اتحادیه قوی و پیگیر نیز از دلایل مهم محقق نشدن خواستههای به حق و قانونی صیادان است. با وجود اینکه برای صیادان صدایی رسا در مرکز تصمیمگیری وجود ندارد، یک سندیکای صنفی مقتدر برای صیادان میتواند این جای خالی را پر کند. امیدواریم تا فرصت بهطور کامل از دست نرفته با تغییر رویکرد و شناخت صحیح از وضعیت جامعه صیادی به مشکلات فراوان آنها رسیدگی شود.