کار در معدن و کار روزنامه‌نگاری
کد خبر: ۷۸۰۹
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۱۳ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۶

کار در معدن و کار روزنامه‌نگاری

نمی‌دانم می‌دانید، امروز روزی است که میرزاده عشقی نخستین شماره از روزنامه مشهور و تاثیرگذار «قرن بیستم» را در سال 1300 منتشر کرد یا نه؟ بگذارید حساب انتشار این روزنامه با کشته‌شدگان معدن یورت در گلستان را کنار هم بگذاریم و بگوئیم که این دو، سخت‌ترین شغل‌های جهان هستند.
کریم جعفری:
نمی‌دانم می‌دانید امروز روزی است که میرزاده عشقی نخستین شماره از روزنامه مشهور و تاثیرگذار «قرن بیستم» را در سال 1300 منتشر کرد یا نه؟ بگذارید حساب انتشار این روزنامه با کشته‌شدگان معدن یورت در گلستان را کنار هم بگذاریم و بگوئیم که این دو، سخت‌ترین شغل‌های جهان هستند. یکی با کلنگ زمین را می‌کند که شاید رگه‌هایی از آهن و مس پیدا کند، دیگری با قلم می‌خواهد به مغزها بکوبد و یا شاید هم برای تاریخ بنویسید که اوضاع بر چه قرار است. یکی آوار سنگ بر سرش می‌بارد و دیگری هم آن اندازه بی‌دفاع که اگر بخواهد مستقل باشد، به شکایتی و تهدیدی بند است و حسابش با راهروهای دادگاه و دادسرا است. میرزاده عشقی جان بر گفتن حقایقی گذاشت که در آن دوران کسی جرات گفتنش را نداشت، حقایقی که در همان زمان هم رسانه‌های «مزدور» و «وابسته» می‌دانستند اما چون منافع‌شان ایجاب می‌کرد، سعی بر کتمان آن داشتند. این روزها که خانواده‌های بسیاری در گلستان داغدار کارگران زحمتکشی هستند که قلب سخت زمین را می‌شکافتند تا لقمه نان حلالی برای زن و فرزندشان ببرند و در این روزهای سخت دست حاجت روی ناکسان دراز نکنند، ما هم هم‌درد آنها هستیم. هر چند که کاری از دستمان بر نمی‌آید، جز آنکه دعا کنیم مسوولان امر به بازماندگان آنها رسیدگی کرده و حوزه‌های بیمه و درمان آن اندازه مسوولیت پذیر باشند که برای بازماندگان آینده متوسط را تدارک ببینند.

اما در مورد میرزاده عشقی و روزنامه قرن بیستم، نکته‌ها و حرف‌ها بسیار است. با این توجه که میرزاده عشقی در دوره‌ای می‌نوشت که کشور در یک گذار تاریخی مهم قرار داشت و رضاخان میرپنج با پنجه تفنگ با مردم سخن می‌گفت. این روزها اما بسیار متفاوت است، ما روزنامه‌نگاران با کلیت و حاکمیت نه تنها مشکلی نداریم، بلکه مدافع آن هم به‌شمار می‌رویم، اما نقد ما در جزئیات است، جایی که عده‌ای خود را فارغ از حسابرسی، بازخواست و نشسته بر اریکه قدرت می‌بینند و هر آنچه دوست دارند، می‌کنند.
متاسفانه خیل رسانه‌های ما هم بدتر از همه رفتار می‌کنند. به اسم بیش از 180 سایت خبری در استان بوشهر وجود دارد، چند جین هفته‌نامه و دو روزنامه. قضاوت با خود شما که آیا به همین تعداد خبرنگار و نویسنده در استان داریم؟ آنهایی هم که هستند متاسفانه به جای دفاع از واقعیت‌ها، قلم مجیز به دست گرفته و خود را می‌فروشند. بنده به‌عنوان یک شاگرد به همه توصیه می‌کنم اندکی به زندگی میرزاده عشقی نگاه کنید که سرشار عشق به ایران، مردم‌دوستی و نگرانی برای آینده کشوری بود که عده‌ای می‌خواستند آن را نابود کنند، اما ایستاد و جان بر سر باور گذاشت. حالا هم ما در حد وسع خودمان باید برای اصلاح قد علم کنیم، اصلاح کسانی که در حال بردن آبروی ایران و تضعیف حاکمیت ملی هستند. 

این روزها که همه در تکاپوی انتخابات هستند، حقیقت را دیده و برای به‌سامان شدن آن قد علم کنیم، نه اینکه خودمان را چوب حراج بزنیم و دنبال این و آن راه افتاده و قلم و وجدان‌مان را که متعلق به همه است، به مزایده بگذاریم. 
بامداد جنوب با مشی مردم‌داری و با وجود همه مشکلات امیدوار است که بتواند نسل آزادی‌خواهی را تربیت کند که در برابر زورگویی به هر شکل آن ایستاده و برای دفاع از واقعیت و حقیقت که اساس خلقت بشر است، از جان مایه بگذارد. 

نظرات بینندگان