کمتر از 10 روز دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. در این میان یکی از مباحثی که مطرح میشود، میزان مشارکت و اهمیت آن است. از این رو برخی مراکز افکارسنجی نیز بخشی از پرسش خود را در زمینه مشارکت و گونهبندی آن مطرح میکنند. در این میان باید در نظر داشت که در حال حاضر یکی از مهمترین ملاکهایی که میتوان در آن امیدوار بود که دولت فعلی همچنان به کار خود ادامه دهد، مساله میزان حضور است، میزانی که اگر کمتر از 70درصد باشد بدون شک باعث ناکامی روحانی و طیفهای حامی وی خواهد شد.
یکی از نکتههایی که در ادوار مختلف برگزاری انتخابات مطرح میشود، مساله مشارکت در انتخابات است. در نظامهای مختلف سیاسی نسبت به این مساله رویکردهای متفاوتی دیده میشود. در برخی کشورها مشارکت در انتخابات امری اجباری است و کسانی که در انتخابات شرکت نکنند به نحوی با اعمال محدودیت و مجازاتهایی روبهرو میشوند. هر چند در جمهوری اسلامی ایران مشارکت در انتخابات امری اجباری نیست اما مشارکتها در انتخابات مختلف بالا بوده است.
این مساله نشانگر حضور پویا، جدی و فراگیر مردم در برهههای مختلف در انتخابات است. با این حال متاسفانه برخی در انتخابات شرکت نمیکنند که امر خوشایندی نیست. با نظر به اهمیت مشارکت و آفتهای مشارکت نکردن در انتخابات به بیان نکتههایی میپردازیم:
1) شرکت در انتخابات یکی از انـواع مهم مشارکت سیاسی است که بر آن دسته از فعالیتهایی دلالت دارد که از طریق آن اعضای یک جامعه در انـتخابِ تـصمیمگیرندگان شرکت میکنند. رایدادن در انتخابات معیارعمده اندازهگیری میزان مشارکت سیاسی مردم یک جامعه است.
انتخابات به مثابه یکی از بسترهای اصلی حضور و بروز افکار و سلیقههای مختلف مردم، سادهترین و مهمترین شکل مشارکت سیاسی در هر کشوری است. به عبارتی دیگر یکی از معیارهای سنجش مردم سالاری در جوامع مختلف مقوله انتخابات است. ایران با نظامی مردم سالار از کشورهایی است که بیشترین نرخ مشارکت در انتخابات را دارد. این مساله بهنوعی نشانه بالا بودن میزان تعهد سیاسی مردم ایران و قبول مسوولیت فردی و اجتماعی آنان است.
همچنین با توجه به این که نظامهای سیاسی بر پایه اعتماد عمومی و اراده مردم استحکام مییابند، استمرار و اقتدار آنها وابسته به مشارکت مردم است. بر همین اساس مشارکت در انتخابات میتواند بسترهای ثبات و استحکام را فراهم سازد.
در واقع مشارکت سیاسی با خود ثبات سیاسی را نیز به همراه میآورد و هر چه مشارکت مردم در انتخابات گسترده باشد ثبات سیاسی نیز بیشتر خواهد شد. زیرا ثبات هر نظام سیاسی به میزان مقبولیت عمومی و مشارکت حداکثری مردم در عرصههای مختلف اجتماعی بستگی دارد.
2- مشارکت، نوعی تعهد و قبول مسوولیت فردی و اجتماعی است که به حضور مردم در عرصه های مختلف تداوم میبخشد. بنابر این سهیم شدن در امور اجتماعی و سیاسی جامعه می تواند یاری رسان حفظ وحدت و همبستگی ملی باشد.
مشارکت فراگیر در انتخابات، رسیدن به پیشرفت و طی مسیر توسعه را هموار میسازد. از طرفی دیگر نیز به پاسخگویی نامزدهای شرکتکننده میانجامد. پاسخگویی مدیران نیز سبب افزایش رضایتمندی شهروندان و به تبع آن ارتقای اعتماد عمومی جامعه میشود.
3- شرکت نکردن در انتخابات نشانگر نوعی بیتفاوتی است که این بیتفاوتی ساحت فردی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد، چراکه هر جامعهای برای رویارویی با تهدیدهای بیرونی و چالشهای درونی، ناگزیر از حرکت به سوی انسجام ، وحدت و گسترش مشارکت است. به عبارت دیگر، سلامت یک کشور در صورتی تضمین خواهد شد که حس همبستگی و مشارکت عمومی میان همه گروههای جامعه برقرار باشد.
مشارکت فراگیر در انتخابات، نشانگر حس پذیرش سیاسی و اجتماعی است. از این رو مشارکت نکردن به بیاعتمادی عمومی در جامعه و تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگشدن هویت اجتماعی و ملی منجر میشود. همچنین، این بیاعتمادی به سطح روابط میان فردی کشیده شده و نتیجهای جز، کوچک شدن روابط بین شهروندی و در نهایت انزوای اجتماعی ندارد. هر چه میزان مشارکت مردم در گزینش زمامداران و یا نمایندگان بیشتر باشد، حکومت از مقبولیت، استحکام اجتماعی و ثبات سیاسی بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابر این دموکراسی و حاکمیت مردم، از طریق حضور و مشارکت آنان در صحنههای انتخابات و تعیین سرنوشت جمعی تبلور مییابد.
پیامدهای مشارکت و حضور حداکثری در انتخابات به تولید اقتدار و مشروعیت میانجامد. ماهیت قدرت را اجتماعی کرده و به استحکام ساخت درونی قدرت میانجامد. در برابر آن نیز شرکتنکردن در انتخابات بیتوجهی به حق تعیین سرنوشت و گریز از مسوولیت فردی و اجتماعی است.