
چهارصد هزار کشته، 10 میلیون آواره و ویرانی یک کشور در جنگ، یقینا چیزی نیست که در آن بهدنبال برنده یا پیروزی باشیم؛ همه طرفهایی که در این چنین جنگی حاضر هستند شکست خوردهاند و تنها نسبت این شکست متغیر است.
بعد از شش سال جنگ در سوریه با نگاهی به اوضاع انسانی و وضعیت حاکم بر این کشور تنها واژهای که میشود برای آن بهکار برد، فاجعه است. اوضاع سوریه واقعا فاجعهبار است حال برخی مناطق بیشتر فاجعهزدهاند و برخی کمتر. در این میان شاید بتوان کردها و مناطق تحت کنترلشان را در زمره کمتر فاجعهزدهها به حساب آورد. برای اثبات این ادعا که کردهای سوریه از دیگر طیفهای جامعه سوریه کمتر آسیب دیدهاند و شرایط بهتری دارند، ابتدا باید کمی به عقب برگردیم به سالها پیش از آغاز بحران سوریه، زمانی که کردها با وجود جمعیت قابل توجه خود در جمهوری عربی سوریه یا شهروند سوریه محسوب نمیشوند و یا شهروند درجه دو بودند؛ کردها در زمان حافظ اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه و تا حدودی پسرش بشار اسد به حاشیه رانده شده بودند، بسیاری از آنها حتی شناسنامه سوری هم نداشتند و از بسیاری حقوق محروم بودند، رهبرانشان بارها زندانی شده بودند و بسیاری از فرزندانشان سلاح به دست گرفته بودند، نه علیه کشور خود که در کنار نیروهای پکک و برای جنگ با ارتش ترکیه.
این پیشینه تاریخی و البته مسائلی که حتی پیش از استقلال سوریه از فرانسه مطرح بوده، در طول دهها سال باعث شده بود که کردهای سوریه عملا خود را جدای از ملت سوریه بدانند و سیاستهای دولت دمشق در به حاشیه راندن کردها نیز در تقویت این حس بسیار موثر بود. سال 2011 با آغاز خیزشهای مردمی در استانهای مختلف سوریه که ابتدا برای ایجاد اصلاحات در نظام بود و خیلی زود به درگیریهای مسلحانه علیه دولت تبدیل شد، کردها نیز که شرایط را مناسب میدیدند تحرکات خود را آغاز کردند. آنها اما برخلاف جریانهای رادیکال موجود در مناطق عرب نشین، تقابل نظامی را برنگزیدند که شاید بهدلیل استفاده از تجربه همکیشانشان در عراق و ترکیه در سالها جنگ چریکی بود؛ آنها راه مذاکره و بده بستان سیاسی با دولت را آغاز کردند آن هم در زمانی که دولت دمشق در بدترین شرایط خود از زمان استقلال سوریه بهسر میبرد.
با بالا گرفتن تنش در سوریه و پیوستن شهرهای مختلف به درگیریهای مسلحانه با ارتش و سقوط یکی پس از دیگری آنها به دست مخالفان، دولت سوریه که به نیروهای خود در شهرها و مناطق حساس بسیار نیاز داشت با کردها به توافق رسید؛ توافقی که بسیاری آن را زیربنای تبدیل نظام حکومتی سوریه به نظام فدرالی و یا حتی تقسیم این کشور میدانند. طبق توافق دولت با کردها، ارتش سوریه از مناطق کردنشین نوار شمالی این کشور عقبنشینی کرد و عملا اداره این مناطق که از شمال شرق تا شمال غرب امتداد داشت، به دست نیروهای شبه نظامی کرد افتاد. در مقابل برخی از یگانهای ارتش و نیروهای سازمان اطلاعات سوریه در پایگاهها و مناطق حساس خود در محاصره مناطق تحت کنترل کردها باقی ماندند. این به اصطلاح همزیستی مسالمتآمیز از یک سو به دولت سوریه این امکان را داد که نیروهای خود را برای رویارویی با شورشیان که اکنون دیگر به دروازههای کاخ ریاست جمهوری در دمشق رسیده بودند، از مناطق شمالی خارج کند و مطمئن باشد که جبهه جدیدی علیهاش از شمال باز نخواهد شد و از سوی دیگر کردها را به آرزوی دیرین خود که همان ایجاد منطقهای خودمختار بهعنوان گام نخست استقلال است، برساند. کردها علاوه بر دولت سوریه با مخالفان سوری نیز روابط خوبی برقرار کردند، گرچه درگیریهای محدودی میان طرفین در طول تمتم این سالها روی داده اما خیلی زود هر دو طرف تلاش کردهاند تا از تنش دوری کنند و به جای آن بهدنبال تحقق اهداف اصلی خود باشند. همین سیاست دوری از تنش و درواقع بیطرفی در جنگ تا حد زیادی باعث شده که مناطق کردنشین سوریه از ویرانی جنگ شش ساله در امان باشد. البته کردهای سوریه دو دشمن سرسخت هم دارند؛ داعش و ترکیه. عمده خساراتی که به شهرهای تحت کنترل کردها وارد شده و پیشتر تلفات نیروهای کرد هم از جانب حملات همین دو گروه بهویژه داعش بوده است.
کردهای سوریه در ابتدای روی کار آمدن داعش رویاروییهای سختی با این گروه داشتند، رویاروییهایی که در دو سال اول خسارتهای سختی به کردها وارد کرد و مناطق کردنشین وسیعی در شمال سوریه به دست داعش افتاد. با پشت سرگذاشتن جنگهای خونین 2014 و 2015 که در آن داعش از شهرهای کردنشین چون کوبانی و تل ابیض عقبنشینی کرد، عملا ورق برگشت و کردها که اکنون از حمایت مستقیم امریکا نیز برخوردار شده بودند، در نبرد با داعش دست برتری یافتند. کردها اکنون نبرد خود را به عمق مناطق عربنشین و حتی شهر رقه، پایتخت خلافت خود خوانده داعش کشاندهاند. در غیاب نیروی تاثیرگذار در خاک سوریه برای رویارویی با داعش کردها از همان اول نشان دادن که نیرویی قابل اعتماد در رویارویی با داعش هستند و همین موضوع باعث شد امریکا و ائتلاف تحت امرش خیلی زود روی آنها حسابی ویژه باز کنند، انواع سلاح سبک و سنگین در اختیارشان بگذارند و در آسمان و زمین مراقبشان باشند که آسیبی جدی به آنها وارد نشود. البته کردها نیز بهخوبی ثابت کردهاند که محاسبات امریکاییها اشتباه نبوده و در یک سال اخیر پیروزیهای چشمگیری در رویارویی با داعش داشتهاند.
آنها اکنون سراسر نوار شمالی سوریه به غیر از مناطقی که ترکیه به آن وارد شده را از وجود داعش پاکسازی کردهاند، سد استراتژیک فرات که بزرگترین سد سوریه است را از داعشیها پس گرفتند، در استان حسکه داعش را صدها کیلومتر عقب راندن و اکنون نیز رقه، تنها مرکز استان تحت اشغال داعش و پایتخت این گروه را محاصره کردهاند. دو عامل اصلی یعنی سکولار بودن کردها که باعث میشود در دام افراطگری اسلامی نیفتند و نیز تجربه دهها سال جنگ چریکی در کنار نیروهای پکک، باعث شده که امریکاییها پیش از هر گروه دیگری بر روی کردها حساب باز کنند که البته همین حمایت بیدریغ در آینده با توجه به میل استقلالطلبی کردها میتواند برای وحدت سوریه خطرآفرین باشد. مهمترین جبههای که اکنون کردها در آن فعال هستند، جبهه رقه است، شهری که از همان ابتدای اعلام خلافت داعش و جدایی این گروه از جبهه النصره، نصیب داعش شد و سالهاست که از کنترل دولت مرکزی خارج شده است.
نگرانی که در مورد رقه وجود دارد و دولت ترکیه بر روی آن بیشترین مانور را میدهد این است که رقه برخلاف دیگر مناطقی که کردها در آن حضور نظامی دارند، ساکنانش کرد یا اکثرا کرد نیستند و این نگرانی را بهوجود آورده که کردها پس از طرد داعش دست به تغییرات قومی در این شهر بزند و یا اعراب آنها را نپذیرند. البته کردها بارها تاکید کردهاند که پس از آزادی اداره شهر به ساکنان محلی واگذار میشود. کردهای سوریه خود از گروهها و دستهبندیهای داخلی مختلفی تشکیل شدهاند و مناطق تحت کنترلشان در شمال سوریه نیز به سه کانتون مجزا ولی همپیمان تقسیم میشود. اصلیترین نیروی نظامی کردها یگانهای مدافع خلق است که از شبهنظامیان کرد داوطلب تشکیل شدهاند و همین نیروها ستون فقرات نیروهای موسوم به سوریه دموکراتیک را تشکیل میدهند که به وسیله امریکا برای رویارویی با داعش ایجاد شدهاند و علاوه بر کردها، عربها و آشوریهای همپیمان کردها نیز در این تشکل حضور دارند. نوک پیکان مبارزه با داعش همین نیروهای سوریه دموکراتیک است که تنها وظیفه تعریف شده برای آنها هم جنگ با داعش است؛ در واقع کردها این تشکیلات ساخته امریکا را همسو با اهداف خود دیدهاند و به همین دلیل با تمام توان در آن فعال هستند. آنها با بهرهگیری از حمایت مالی و نظامی کامل امریکا علاوه بر آزادسازی کامل سرزمینهای کردنشین تا عمق مناطق عربنشین نیز پیشروی کردهاند که میتوانند از آن بهعنوان برگ برندهای قوی در هرگونه گفتوگوی صلحی در آینده سوریه استفاده کنند علاوه بر شمال شرق، سوریه کردها در شمال غرب سوریه و در مجاورت مرزهای ترکیه نیز حضور دارند. در این منطقه که از آن بهعنوان کانتون عفرین یاد میشود. کردها با شورشیان سوری بهویژه آن دسته از آنها که تحت فرمان ارتش ترکیه هستند، درگیرند. در کانتون عفرین نیز همانند دیگر مناطق تحت کنترل کردها همکاری متقابلی میان ارتش سوریه و کردها وجود دارد که این همکاری باعث ناخرسندی مخالفان عرب شده و گاه و بیگاه درگیریهایی میانشان روی میدهد. همین همکاری را در داخل شهر حلب نیز شاهد هستیم. در شهر بزرگ محله شیخ مقصود کردنشین است و از همان زمان که بیشتر شهر در دست شورشیان سوری بود تا اکنون که ارتش سوریه بر تمام شهر سیطره دارد، این محله را کردها اداره میکنند و در واقع نمونهای کامل از نوع تعامل کردها با بحران سوریه است.
همانطور که گفته شد، کردها علاوه بر داعش با ارتش ترکیه نیز تقابل دارند. کردها و حکومت ترکیه از دیرباز با هم اختلاف دارند حال؛ چه کردهای داخل مرزهای ترکیه باشد و چه کردهای سوریه در واقع تنها دلیل ورود ارتش ترکیه به داخل مرزهای سوریه ممانعت از پیوستن دو بخش تحت کنترل کردها در نوار شمالی سوریه است. ترکیه با ورود نیروهای خود به منطقه حد فاصل شرق رود فرات تا شهر اعزاز و مستقر کردن مخالفان عرب تحت فرمان خود، عملا مانع شد که سرتاسر نوار مرزی سوریه با ترکیه به کنترل کردها درآید. ورود ارتش ترکیه به مناطق تحت کنترل داعش در شمال سوریه همزمان بود با پیشرویهای کردها در مقابل داعش و همین امر باعث شد نیروهای دو طرف خیلی زود در داخل خاک سوریه با هم درگیر شوند. این درگیری که به زعم امریکا مخل ماموریت هر دو طرف در ماموریت اصلی یعنی جنگ با داعش بود باعث شد که امریکاییها خیلی زود در قضیه ورود کرده و بهنوعی میان نیروهای دو طرف مرزهایی مشخص کنند. کردها همچنین برای اجتناب از درگیری مستقیم با ارتش ترکیه برخی روستاها در نقاط تماس خود با ترکها و همپیمانانشان را به ارتش سوریه واگذار کردند که با استقرار نیروهای روسیه از جانب ارتش سوریه در این مناطق عملا نوعی منطقه حائل میان دو طرف ایجاد شده و این جبهه به آرامشی نسبی رسید. البته هر از چند گاهی تنشهایی میان ارتش ترکیه و کردها در این منطقه و گاه در کانتون عفرین پیش میآید که عمدتا در غالب حملات توپخانهای و بعضا بمبارانهای هوایی از جانب ترکیه است که پاسخ متقابل کردها را بهدنبال دارد.