
بامدادجنوب- مهدی محمدی:
دولت یازدهم چند هفته دیگر به پایان میرسد و دولت دوازدهم با همان دستفرمان شروع به کار خواهد کرد، البته همانگونه که شیخ حسن روحانی وعده داده، قرار است این دولت اندکی جوانتر شود و کمی هم پیگیرتر. با این حال در انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری بسیاری از عیارها مشخص شد، عیارهایی که نشان میداد حامیان واقعی دولت در چه مناطقی حضور دارند. در استان بوشهر، این عیار به شکلهای دیگری سنجیده شد. در حالی انتخابات دوازدهم به پایان رسید، که نوع و میزان رای روحانی در مناطق مختلف استان بیانگر مسائل متفاوتی است. در طول سه چهار سال گذشته هر منطقهای که آشنایی در راس هرم قدرت در استان داشت، از طرحها و پولها بیشتر برخوردار شد و هر روستا و شهری هم که کسی را نداشت، مورد بیمهری قرار گرفت.
در طول سالهای گذشته بودند روستاهایی که به مدد آنکه کسی را در استانداری، ادارهکل و یا نهادی داشتند موفق شدند دهاتشان را با هزینه عدم رسیدگی به روستاهای دیگر بازسازی کنند. نکته جالب اینکه زادگاه این افراد باوجود رسیدگی خوب و هزینههای چند میلیاردی حاضر نشدند بار دیگر به حجتالاسلام شیخ حسن روحانی رای دهند. قرار هم نیست که در این مورد مثالی زده و یا عنوانی را ذکر کنیم، اما اگر اندکی تعمق کنید، به نتایج مطلوب خواهید رسید.
در این میان روستاهایی هم بودند که باوجود بیمهری عامدانه و حاقدانه مسوولان شهرستانی و استانی، از سر فهم، درک و شعور خود بالاترین رای را به اندیشه اصلاحی دادند، چرا که باور داشتند این موارد شوخی بردار نیست. اهالی این روستاها نشان دادند که اگر سالی یک بار مسوولی را هم نبینند، آن اندازه فهم دارند که انتخابی درست کنند. افسوس که مسوولان به این درجه از عرفان نرسیدهاند که بخواهند ببینند یا بشنوند، چرا که تنها و تنها برای آنها پست و سمت و موقعیتشان مهم است و اینکه یکی از بالا به آنها دستور دهد که باید چنین شود و چنان.
در حالی که مسوولان برخی از شهرستانها که آقای روحانی در آن به شکل فاجعهباری شکست خورد قرار است ترفیع گرفته و به شهرستانی با درجه بالاتر بروند، اهالی روستاها به جایی نمیرسند، چرا که آنها کسی را در هرم قدرت ندارند و همواره مورد بیمهری قرار میگیرند. در صحبت با اهالی یکی از روستاهایی که نسبت به میزان رای ماخوذه بیشترین رای را به آقای روحانی دادهاند، مشخص میشود که همه پیگیریهای آنها تاکنون راه به جایی نبرده و به قول یکی از اهالی «آنها را سر دوانده» و وعده امروز و فردا میدهند.
اهالی این روستا با رای 86درصدی خود به حجتالاسلام حسن روحانی پیام مهمی را ارسال کردند، پیامی که نشان میداد رسیدن به مرحله شناخت آینده نیازمند توصیه، سفر و یا انجام پنج شش کیلومتر آسفالت نیست. در طول چهار سال گذشته اهالی این روستا بیشترین بیمهریها را از نمایندگان دولت تدبیر و امید در استان بوشهر دیده است، اما آنها نخواستند پیوندی میان این بیمهری و رای خود برقرار کنند. از 850 رای به صندوق انداخته شده توسط اهالی این روستا، 730 رای از آن حسن روحانی شد، در حالی که در روستاهای چند مدیرکل که توانستند با استفاده از موقعیت خود بیشترین خدمات را به زادگاهشان ببرند، روحانی بین 35 تا 45درصد رای آورد.
در صحبتهایی که با اعضای شورای روستا داشتیم، آنها از وعدههای عملی نشده میگفتند، از قولهایی که هیچ وقت اجرایی نشدند تا به این ترتیب میزان خلوص و راستگویی برخیها سنجیده شود. اولین نکتهای که به چشم میآید، ورودی این روستا است، روستای خلیفه در بخش شبانکاره بیش از یک سال است که با یک ورودی دون شان اهالی یک روستای متمدن امورات خود را میگذرانند. قرار هم نیست که پشت پرده خیلی از مسائل را فاش کنیم که برخی از مدیران بیچاره بروند و دست به شکایت شوند، چرا که آن اندازه ترسو هستند که چون قادر به پاسخگویی نبوده، سراغ دادگاه و قاضی میروند.
با این حال، کافی است وارد روستا شوید، روستایی که در استان بوشهر رکورد رای به دولت تدبیر و امید را شکسته و مسوولان هم رکورد بیمهری به آن را شکستهاند. فارغ از ورودی روستا که فقط یک سمت آن قیرپاشی شده و سمت دیگر را برای آنکه خودروها وارد آن نشوند، سنگ و بلوکهای سیمانی ریختهاند، به اولین میدان ورودی که میرسید متوجه عمق فاجعه میشوید، میدانی که به گفته رئیس شورای محل تحت فشار و سفارش شدید مسوولان ساخته شد، اما این روزها خبری از هیچ نیست، نه قیر هست، نه قیف و نه قیرریز.
رئیس شورا در ادامه در مورد خوابگاه شبانهروزی هم میگوید همه تلاش آقایان بر این است که خوابگاه را نسازند تا دبیرستان شبانهروزی را هم از اینجا ببرند. پیمانکار هم وقتی آمد کمی کار کرد و پولش گیرش نیامد، در ورودی را هم با بتون مسدود کرد و رفت... رئیس شورا و دیگر اعضای شورا دلشان پر است، اما آن اندازه مناعت طبع دارند که چیزی نگویند، میخواهند حرفهایشان بماند، چرا که به باور آنها اهالی روستای خلیفه نه گدا هستند، نه گدازاده که بهخاطر حقشان بخواهند به این مسوول و آن مسوول بیتدبیر التماس کنند.
اهالی روستا هم چندان کاری به کار مسوولان ندارند و فقط با تمسخر حرف میزنند و اینکه بگذارید سرشان جای دیگر گرم باشد، فکر میکنند چون ساکنان روستا پولدار هستند، باید صفر تا صد را خودشان بسازند، نه اینکه همین پولدارها دارند مالیات میدهند تا آن مسوول حقوق چند میلیونی بگیرد و چند میلیارد هم خرج زادگاهشان کند. نکته جالب اینکه اسم هم میآورند، میگویند فلان روستا که فقط 100 نفر جمعیت دارد کوچه خاکی هم ندارد.... یا آن روستا که به رقیب روحانی آن رای بالا را داده، این روزها بیشترین خدمات را میگیرد.
فاجعه البته وقتی رخ میدهد که مسوولان میفهمند، میبینند و به دلایلی واهی حاضر نیستند اقدامی کنند. آنها فقط عادت به شکایت از رسانهها دارند که اطلاعرسانی میکنند. برخی هم آن اندازه ترسو هستند که یکی را جلو انداخته و خودشان پشت سرش پنهان میشوند، بدون اینکه بدانند که همه میدانند و جایی بالاخره این مسائل لو میرود. شما نام روستای خلیفه، در انتهای دشتستان بزرگ را به خاطر داشته باشید، جایی که آن اندازه از برازجان دور است که حتی برای شبنشینی یا سرزدن هم مناسب نباشد.
امیدواریم که یکی در تهران این گزارش را ببیند تا بداند که چه مسوولان بیمسوولیتی را حاکم بر سرنوشت مردمی کردهاند که بیشترین حمایت را از دولت کردهاند. اهالی این روستا در حالی این میزان رای را به روحانی دادند که نیاز نشد مانند فلان روستا در همین بخش بروند سراغ کارگرهای مزارع هندوانه و گوجه و طالبی تا بیایند و صندوقهای رای زادگاه آن مسوول را پر کنند تا آبرویش نرود.