
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
شاهنامه یکی از کهنترین میراث ادبی ایرانزمین بهشمار میرود، این اثر حماسی فاخر حاصل ذوق و اندیشه فردوسی پاکزاد است. این شاعر خردگرا در سالهایی (قرن چهارم هجری) که زبان عربی در سرزمین پارس جولان میداد، کوشید با بهره گرفتن از داستانهای کهن پهلوی و شاهنامه منثور ابومنصوری (کهبرای یافتن آن رنج بسی به جان خرید) زبان فارسی و فرهنگ اصیل ایرانی را زنده نگه دارد. وی تمام اهتمام خویش را به کار بست تا واژگان و اصطلاحات عربی کمترین حضور را در شاهنامه تجربه کنند، بهطوری که وقتی شما این نامه خسروانی را مطالعه میکنید، بهوضوح برتری اصالت فرهنگ و تبار ایرانیان را بر دیگر نژادها مشاهده میکنید. فردوسی که از طبقه دهقانان و سرمایهدار بود، تمام دارایی خود را در طول 30 یا 35 سال وقف سرودن این اثر حماسی کرد و به طرز برجسته و اغراقآمیزی پهلوانان و قهرمانان ایرانی را پیروز و بیبدیل آفرید. او رستمها، سهرابها، گردآفریدها، بیژنها، توسها و... را در اثرش خلق کرد تا همواره مخاطبانش را عزت، بزرگی، مهیندوستی، صلابت در مقابل بدخواهان، گذشت، پیکار با باطل، عشق و نوعدوستی و... بیاموزد.
فردوسی موفق شد یکی از بزرگترین آثار حماسی جهان را بسراید. وی با مهارت و تبحر خاص خود از دل داستانهای حماسی و رزمی، عشقهای سوزناکی آفرید که امروزه نقل زبان کوچک و بزرگ شدهاند، نظیر عشق بیژن و منیژه، زال و رودابه، رستم و تهمینه و... . با این اوصاف، فردوسی اثری را برای ایرانیان به ارث گذاشت که هیچگاه گرد فراموشی بر آن نخواهد نشست، چراکه این اثر سرشار از داستانهای آموزنده و شنیدنی از هر نوع است و همیشه برای مخاطبان خود تازگی دارد. این اثر نقش زیادی در معرفی، حفظ و انتقال زبان فارسی و فرهنگ باشکوه ایرانی در جهان دارد، بهطوری که اینک شاهنامه به بیشتر زبانهای زنده جهان ترجمه شده است.
شاهنامهخوانی و نقالی یکی از شیوههای است که از دیرباز در ایران ترویج داشته است. این شیوه کمک شایانی به حفظ و معرفی شاهنامه در همه دورهها کرده است. نقالان و شاهنامهخوانان در گذشته در قهوهخانهها یا میادین شهرها به نقل داستانهای شاهنامه مثل داستان رستم و سهراب، هفتخان رستم، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، زال و روابه، ضحاک ماردوش و... میپرداختند و از این مسیر، این داستانهای شنیدنی را به سینه مردمان میسپردند. شاهنامهخوانی و نقالی مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرد و در رهگذر تاریخ دستخوش تحولاتی شد تا به امروز رسید. یکی از تحولاتی که در این آیین ایجاد شد، پیوستن ساز به نقالی بود. همین مساله به اثرگذاری روایت و نقل افزود.
استان بوشهر که بیشترین مرز را با خلیج همیشه فارس دارد و همواره در تاریخ گهربار ایران حماسهآفرین بوده، در دامان خود هنرمندان و ادیبانی را پرورش داده است که امروز بهواسطه هنر ارزشمند و فاخر آنها در آسمان فرهنگ و ادب کشور میدرخشد. در زمینه شاهنامهخوانی هم با سختکوشی و تلاشهای طوبی شیرکانی و نگار مکاریان، دو بانوی نقال و شاهنامهخوان هماستانی این رسم دیرینه در بوشهر دگرباره زنده و پویا شده است. این دو بانو با تلاشهای خود توانستهاند نقالان و شاهنامهخوانان کودک و نوجوانی را پرورش بدهند که الان در جشنوارههای منطقهای و کشوری میدرخشند اما نگار مکاریان در مرکز استان، آموزش خود را محدود به کودکان و نوجوانان نکرد و فعالیت خود را در رده سنی بزرگسالان هم با جدیت دنبال کرد و موفق شد در سال 94 با همراهی تعدادی از هنرمندان گروه شاهنامهخوانی «ققنوس» را راهاندازی کند که این گروه داستانهای شاهنامه را به همراه ساز برای مخاطبان اجرا میکنند. یکی از اعضای این گروه مهران حسینخانی نوازنده مطرح دف هماستانی است. وی زاده آذرماه 1365 در بوشهر است. این هنرمند از سال 87 آموزش ساز دف را آغاز میکند و زیر نظر اساتید بزرگ ایران شامل آزاد راستینکردستانی، نبیل یوسفشریداوی، نوید افقه و فرزاد اندلیبی آموزش خود را به اتمام میرساند. وی در جشنوارههای دفنوازی سنندج (سال 94) و تکنوازان تهران (سال 95) به بخش نهایی این جشنوارهها راه پیدا کرد که در واقع نخستین دفنواز بوشهری است که به این جشنواره راه یافته است. مهران حسینخانی در سال 94 به گروه نقالی «ققنوس» به سرپرستی نگار مکاریان پیوست و در سال 95 هم خود اقدام به تشکیل گروه دفنوازی «راستین» کرده است. همچنین این هنرمند در اجراهای گروه دفنوازان «شمس» به رهبری آزادراستین (شیراز) و گروه دفنوازان «خورشید» به رهبری نبیل یوسفشریداوی (اصفهان) بهعنوان نوازنده دف حضور داشته است. گفتوگویی را با مهران حسینخانی در خصوص گروه نقالی «ققنوس» صورت دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنم.
کمی در مورد گروه نقالی «ققنوس» و شاهنامهخوانی بگویید؟
گروه نقالی «ققنوس» به سرپرستی نگار مکاریان (نقال و شاهنامهخوان) در سال 94 و با همراهی سینا اسدی (نوازنده عود)، بهتاش عربزاده (نوازنده نی)، ایمان سالمی (نوازنده فلوت) و خودم تشکیل شد که من در این گروه نوازندگی دف را برعهده دارم. در واقع شاهنامهخوانی و نقالی هنری است که از دیرباز تاکنون بین ایرانیان رواج داشته و این هنر آمیخته با فرهنگ و زبان اصیل ایرانزمین است. سبک کار گروه ما در اجرا کلاسیک و سنتی است و سعی کردیم اشعار شاهنامه را بهصورت نمایشی و داستانی برای مخاطب روایت کنیم تا قابل درک برای تمام افراد باشد.
چطور شد که به فکر این افتادید که شاهنامه را به کمک موسیقی اجرا کنید؟ و در این اجرا از چه سازهایی استفاده میکنید؟
نقالی و شاهنامهخوانی خود از دیرباز با موسیقی همراه بوده، حتی در زمان اشکانیان، نقالها سازی به گردن داشتند و مینواختند و میخواندند. پس هنر جدیدی نیست اما ما سعی کردیم، با توجه به نیاز جامعه وعلاقه مخاطبان، در دورهای که تقریبا نقالها فقط اشعار را میخوانند و آن را اجرا میکنند، موسیقی را بیشتر همراه و همگام نقالی کنیم و از سازهای دف، عود و نی استفاده کردیم. البته ایده استفاده از چند ساز دیگر هم داریم که به امید خدا در کارهای آینده از آنها استفاده میکنیم.
آیا شاهنامه این قابلیت را دارد که با موسیقی عجین شود و تاثیرگذار ظاهر شود؟
صد درصد که تاثیر گذار است در حقیقت با موسیقی دنیای شاهنامه رنگ و لعاب دیگری دارد، چراکه مخاطب با صدای پر صلابت دف به شور میرود و با صدای حزین نی و عود اندوهگین میشود.
بیشتر از کدام داستانهای شاهنامه برای اجراهای خود استفاده میکنید و چرا؟
معمولا داستانهای حماسی نظیر رستم و سهراب، سیاوش، رستم و اشکبوس، بیژن و منیژه و... که موسیقی در آن کاربرد بیشتری داشته باشد، برای اجرا انتخاب میکنیم. البته داستانهای حزنانگیز هم اجرا میکنیم، چون با نوای عود و نی جلوهای دیگر میگیرند.
آیا گروهی پیش از شما در بوشهر بوده که به این شکل شاهنامه را اجرا کند؟
خیر، البته در بوشهر نقالی بوده اما گروه نقالی که با موسیقی چنین همراه باشد، وجود نداشته، البته میتوان گفت که ما نخستین گروه نقالی موسیقیایی استان هستیم.
شاهنامه چقدر با هنر ارتباط دارد و به نظر شما دلیل محبوبیت شاهنامه در میان ایرانیان چیست؟
موسیقی و شعر از گذشته تا کنون در کنار هم و مکمل یکدیگر بودهاند، همانگونه که شعر دارای وزن است موسیقی هم دارای وزن است که در کنار هم تکمیل میشوند. شاهنامه هویت و سند ملیت ماست و کاملا عجین با هنر است، حتی سرودن اشعار شاهنامه هم خود هنر است که هر کسی ندارد و فردوسی حکیم یگانه این هنر است. ایرانیان خواه ناخواه در درونشان عشق به میهن نهادینه شده و اشعار شاهنامه هم که پر از صحنههای عشق به میهن است این علاقه را در وجود مخاطبانش دوچندان میکند.
چطور شد به گروه نقالی «ققنوس» پیوستید؟ و چه هدفی را در این گره دنبال میکنید؟
آشنایی با خانم مکاریان که شاهنامهخوان و نقال هستند، باعث شد جذب این گروه شوم. البته من از سنین نوجوانی علاقه زیادی به ایران و تاریخ ایران داشتم و به فردوسی نیز علاقهمند بودم و همین مساله موجب شد این کار را دنبال کنم و هدف ما از این کار هم آشنا کردن مردم بهخصوص نوجوانها با تاریخ ایران و شاهکار فردوسی است. البته من به حافظ، سعدی و مولوی هم علاقه فراوانی دارم.
استقبال مردم از اجراهای شاهنامهخوانی شما چگونه است؟
بسیار خوب بوده است، این در حالی است که دو سال پیش تعداد اندکی میدانستند که هنری به نام شاهنامهخوانی وجود دارد ولی کمکم با اجراها شناختهتر شدیم، بهگونهای که گاه در پایان اجراها با تشویقهای طولانیمدت مردم روبهرو میشویم. همچنین بارها در اجراهای حزنانگیز شاهد همراهی احساسات دیگر مخاطبان بودیم. آنها همپای ما برای مرگ «سهراب» اندوهگین شدند، بدونشک با اجرای خوب توانستهایم احساساتشان را با خودمان همراه کنیم.
آیا اجراهای شما در پیوند مردم به شاهنامه و ادب کهن نقش داشته است؟
ما با اجراهای متعددی که داشتیم که متاسفانه یا خوشبختانه تعدادش را خاطر ندارم، باعث آشنایی افراد بسیاری با هنر شاهنامهخوانی و شاهنامه شدهایم، بهگونهای که خیلیها از آنها حتی نمیدانستند نقالی چیست و به گفته خودشان از طریق اجراهای ما با این هنر آشنا شدهاند.
بهنظر شما شاهنامهخوانی چقدر در ارتقای فرهنگ جامعه میتواند تاثیرگذار باشد و چرا؟
خیلی زیاد. بهنظر من تمام مردم ایران باید با شاهنامه آشنا باشند، در غیر این صورت به هویت فرهنگی خود پی نخواهد برد و میراث فرهنگی و ادبی کهن ایران را آنگونه که باید درک نخواهند کرد. در حقیقت شاهنامه به ما انگیزه، ایمان، قدرت و شهامت میدهد.
سخن پایانی؟
در پایان از تمام بچههای گروه بهخصوص نگار مکاریان که سرپرستی این گروه را به عهده دارد. تشکر میکنم. منتظر باشید که برنامههای خوب و جالبی برای گروه ققنوس داریم. از اساتیدم هم بهطور ویژه تشکر میکنم و امیدوارم روزی برسد که در خانه هر ایرانی یک جلد شاهنامه وجود داشته باشد و همه از تاریخ و هویت خودشان آگاه و با اسطورههای ایرانزمین آشنا شوند.