شاهنامه با موسیقی رنگ و لعاب دیگری دارد
کد خبر: ۸۲۷۳
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۴ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۶
نوازنده (دف) گروه نقالی «ققنوس» در گفت‎وگو با بامداد جنوب:

شاهنامه با موسیقی رنگ و لعاب دیگری دارد

شاهنامه یکی از کهن‎ترین میراث ادبی ایران‎زمین به‎شمار می‎رود، این اثر حماسی فاخر حاصل ذوق و اندیشه فردوسی پاکزاد است. این شاعر خردگرا در سال‎هایی (قرن چهارم هجری) که زبان عربی در سرزمین پارس جولان می‏داد، کوشید با بهره گرفتن از داستان‏های کهن پهلوی و شاهنامه منثور ابومنصوری (کهبرای یافتن آن رنج بسی به جان خرید) زبان فارسی و فرهنگ اصیل ایرانی را زنده نگه دارد.
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
شاهنامه یکی از کهن‎ترین میراث ادبی ایران‎زمین به‎شمار می‎رود، این اثر حماسی فاخر حاصل ذوق و اندیشه فردوسی پاکزاد است. این شاعر خردگرا در سال‎هایی (قرن چهارم هجری) که زبان عربی در سرزمین پارس جولان می‏داد، کوشید با بهره گرفتن از داستان‏های کهن پهلوی و شاهنامه منثور ابومنصوری (کهبرای یافتن آن رنج بسی به جان خرید) زبان فارسی و فرهنگ اصیل ایرانی را زنده نگه دارد. وی تمام اهتمام خویش را به کار بست تا واژگان و اصطلاحات عربی کمترین حضور را در شاهنامه تجربه کنند، به‌طوری که وقتی شما این نامه خسروانی را مطالعه می‎کنید، به‌وضوح برتری اصالت فرهنگ و تبار ایرانیان را بر دیگر نژادها مشاهده می‎کنید. فردوسی که از طبقه دهقانان و سرمایه‎دار بود، تمام دارایی خود را در طول 30 یا 35 سال وقف سرودن این اثر حماسی کرد و به طرز برجسته‎ و اغراق‏آمیزی پهلوانان و قهرمانان ایرانی را پیروز و بی‏بدیل آفرید. او رستم‎ها، سهراب‎ها، گردآفریدها، بیژن‎ها، توس‎ها و... را در اثرش خلق کرد تا همواره مخاطبانش را عزت، بزرگی، مهین‏دوستی، صلابت در مقابل بدخواهان، گذشت، پیکار با باطل، عشق و نوع‎دوستی و... بیاموزد. 

فردوسی موفق شد یکی از بزرگ‎ترین آثار حماسی جهان را بسراید. وی با مهارت و تبحر خاص خود از دل داستان‎های حماسی و رزمی، عشق‎های سوزناکی آفرید که امروزه نقل زبان کوچک و بزرگ شده‎اند، نظیر عشق بیژن و منیژه، زال و رودابه، رستم و تهمینه و... . با این اوصاف، فردوسی اثری را برای ایرانیان به ارث گذاشت که هیچ‏گاه گرد فراموشی بر آن نخواهد نشست، چراکه این اثر سرشار از داستان‏های آموزنده و شنیدنی از هر نوع است و همیشه برای مخاطبان خود تازگی دارد. این اثر نقش زیادی در معرفی، حفظ و انتقال زبان فارسی و فرهنگ باشکوه ایرانی در جهان دارد، به‎طوری که اینک شاهنامه به بیشتر زبان‎های زنده جهان ترجمه شده است. 
شاهنامه‎خوانی و نقالی یکی از شیوه‏های است که از دیرباز در ایران ترویج داشته است. این شیوه کمک شایانی به حفظ و معرفی شاهنامه در همه دوره‏ها کرده است. نقالان و شاهنامه‏خوانان در گذشته در قهوه‎خانه‏ها یا میادین شهرها به نقل داستان‎های شاهنامه مثل داستان رستم و سهراب، هفت‎خان رستم، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، زال و روابه، ضحاک ماردوش و... می‎پرداختند و از این مسیر، این داستان‏های شنیدنی را به سینه مردمان می‎سپردند. شاهنامه‎خوانی و نقالی مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرد و در رهگذر تاریخ دستخوش تحولاتی شد تا به امروز رسید. یکی از تحولاتی که در این آیین ایجاد شد، پیوستن ساز به نقالی بود. همین مساله به اثرگذاری روایت و نقل افزود. 

استان بوشهر که بیشترین مرز را با خلیج همیشه فارس دارد و همواره در تاریخ گهربار ایران حماسه‎آفرین بوده‎، در دامان خود هنرمندان و ادیبانی را پرورش داده است که امروز به‌واسطه هنر ارزشمند و فاخر آنها در آسمان فرهنگ و ادب کشور می‎درخشد. در زمینه شاهنامه‏خوانی هم با سختکوشی و تلاش‎های طوبی شیرکانی و نگار مکاریان، دو بانوی نقال و شاهنامه‎خوان هم‎استانی این رسم دیرینه در بوشهر دگرباره زنده و پویا شده است. این دو بانو با تلاش‎های خود توانسته‎‌اند نقالان و شاهنامه‎خوانان کودک و نوجوانی را پرورش بدهند که الان در جشنواره‎های منطقه‎ای و کشوری می‎درخشند اما نگار مکاریان در مرکز استان، آموزش خود را محدود به کودکان و نوجوانان نکرد و فعالیت خود را در رده سنی بزرگسالان هم با جدیت دنبال کرد و موفق شد در سال 94 با همراهی تعدادی از هنرمندان گروه شاهنامه‌خوانی «ققنوس» را راه‎اندازی کند که این گروه داستان‎های شاهنامه را به همراه ساز برای مخاطبان اجرا می‎کنند. یکی از اعضای این گروه مهران حسین‎خانی نوازنده مطرح دف هم‏استانی است. وی زاده آذرماه 1365 در بوشهر است. این هنرمند از سال 87 آموزش ساز دف را آغاز می‎کند و زیر نظر اساتید بزرگ ایران شامل آزاد راستین‌کردستانی، نبیل یوسف‌شریداوی، نوید افقه و فرزاد اندلیبی آموزش خود را به اتمام می‌رساند. وی در جشنواره‏های دف‌نوازی سنندج (سال 94) و تکنوازان تهران (سال 95) به بخش نهایی این جشنواره‎ها راه پیدا کرد که در واقع نخستین دف‌نواز بوشهری است که به این جشنواره راه یافته است. مهران حسین‎خانی در سال 94 به گروه نقالی «ققنوس» به سرپرستی نگار مکاریان پیوست و در سال 95 هم خود اقدام به تشکیل گروه دف‌نوازی «راستین» کرده است. همچنین این هنرمند در اجراهای گروه دف‌نوازان «شمس» به رهبری آزاد‌راستین (شیراز) و گروه دف‌نوازان «خورشید» به رهبری نبیل یوسف‌شریداوی (اصفهان) به‏عنوان نوازنده دف حضور داشته است. گفت‎وگویی را با مهران حسین‎خانی در خصوص گروه نقالی «ققنوس» صورت دادیم که شما را به خواندن آن دعوت می‎کنم. 

کمی در مورد گروه نقالی «ققنوس» و شاهنامه‌خوانی بگویید؟
گروه نقالی «ققنوس» به سرپرستی نگار مکاریان (نقال و شاهنامه‎خوان) در سال 94 و با همراهی سینا اسدی (نوازنده عود)، بهتاش عرب‏زاده (نوازنده نی)، ایمان سالمی (نوازنده فلوت) و خودم تشکیل شد که من در این گروه نوازندگی دف را برعهده دارم. در واقع شاهنامه‌خوانی و نقالی هنری است که از دیرباز تاکنون بین ایرانیان رواج داشته و این هنر آمیخته با فرهنگ و زبان اصیل ایران‌زمین است. سبک کار گروه ما در اجرا کلاسیک و سنتی است و سعی کردیم اشعار شاهنامه را به‎صورت نمایشی و داستانی برای مخاطب روایت کنیم تا قابل درک برای تمام افراد باشد.

چطور شد که به فکر این افتادید که شاهنامه را به کمک موسیقی اجرا کنید؟ و در این اجرا از چه سازهایی استفاده می‌کنید؟
نقالی و شاهنامه‌خوانی خود از دیرباز با موسیقی همراه بوده، حتی در زمان اشکانیان، نقال‌ها سازی به گردن داشتند و می‌نواختند و می‌خواندند. پس هنر جدیدی نیست اما ما سعی کردیم، با توجه به نیاز جامعه وعلاقه مخاطبان، در دوره‌ای که تقریبا نقال‌ها فقط اشعار را می‌خوانند و آن را اجرا می‌کنند، موسیقی را بیشتر همراه و همگام نقالی کنیم و از سازهای دف، عود و نی استفاده کردیم. البته ایده استفاده از چند ساز دیگر هم داریم که به امید خدا در کارهای آینده از آنها استفاده می‌کنیم.

آیا شاهنامه این قابلیت را دارد که با موسیقی عجین شود و تاثیرگذار ظاهر شود؟
صد درصد که تاثیر گذار است در حقیقت با موسیقی دنیای شاهنامه رنگ و لعاب دیگری دارد، چراکه مخاطب با صدای پر صلابت دف به شور می‌رود و با صدای حزین نی و عود اندوهگین می‌شود.

بیشتر از کدام داستان‌های شاهنامه برای اجراهای خود استفاده می‌کنید و چرا؟
معمولا داستان‌های حماسی نظیر رستم و سهراب، سیاوش، رستم و اشکبوس، بیژن و منیژه و... که موسیقی در آن کاربرد بیشتری داشته باشد، برای اجرا انتخاب می‎کنیم. البته داستان‏های حزن‌انگیز هم اجرا می‎کنیم، چون با نوای عود و نی جلوه‌ای دیگر می‏گیرند.

آیا گروهی پیش از شما در بوشهر بوده که به این شکل شاهنامه را اجرا کند؟
خیر، البته در بوشهر نقالی بوده اما گروه نقالی که با موسیقی چنین همراه باشد، وجود نداشته، البته می‎توان گفت که ما نخستین گروه نقالی موسیقیایی استان هستیم.

شاهنامه چقدر با هنر ارتباط دارد و به نظر شما دلیل محبوبیت شاهنامه در میان ایرانیان چیست؟
موسیقی و شعر از گذشته تا کنون در کنار هم و مکمل یکدیگر بوده‌اند، همان‌گونه که شعر دارای وزن است موسیقی هم دارای وزن است که در کنار هم تکمیل می‌شوند. شاهنامه هویت و سند ملیت ماست و کاملا عجین با هنر است، حتی سرودن اشعار شاهنامه هم خود هنر است که هر کسی ندارد و فردوسی حکیم یگانه این هنر است. ایرانیان خواه ناخواه در درونشان عشق به میهن نهادینه شده و اشعار شاهنامه هم که پر از صحنه‌های عشق به میهن است این علاقه را در وجود مخاطبانش دوچندان می‌کند.

چطور شد به گروه نقالی «ققنوس» پیوستید؟ و چه هدفی را در این گره دنبال می‌کنید؟
آشنایی با خانم مکاریان که شاهنامه‌خوان و نقال هستند، باعث شد جذب این گروه شوم. البته من از سنین نوجوانی علاقه زیادی به ایران و تاریخ ایران داشتم و به فردوسی نیز علاقه‎مند بودم و همین مساله موجب شد این کار را دنبال کنم و هدف ما از این کار هم آشنا کردن مردم به‎خصوص نوجوان‌ها با تاریخ ایران و شاهکار فردوسی است. البته من به حافظ، سعدی و مولوی هم علاقه فراوانی دارم.

استقبال مردم از اجراهای شاهنامه‌خوانی شما چگونه است؟
بسیار خوب بوده است، این در حالی است که دو سال پیش تعداد اندکی می‌دانستند که هنری به نام شاهنامه‌خوانی وجود دارد ولی کم‌کم با اجراها شناخته‌تر شدیم، به‎گونه‎ای که گاه در پایان اجراها با تشویق‌های طولانی‌مدت مردم روبه‎رو می‏شویم. همچنین بارها در اجراهای حزن‌انگیز شاهد همراهی احساسات دیگر مخاطبان بودیم. آنها همپای ما برای مرگ «سهراب» اندوهگین شدند، بدون‌شک با اجرای خوب توانسته‌ایم احساساتشان را با خودمان همراه کنیم.
آیا اجراهای شما در پیوند مردم به شاهنامه و ادب کهن نقش داشته است؟
ما با اجراهای متعددی که داشتیم که متاسفانه یا خوشبختانه تعدادش را خاطر ندارم، باعث آشنایی افراد بسیاری با هنر شاهنامه‎خوانی و شاهنامه شده‏‎ایم، به‎گونه‎ای که خیلی‎ها از آنها حتی نمی‌دانستند نقالی چیست و به گفته خودشان از طریق اجراهای ما با این هنر آشنا شده‎‏اند.
به‌نظر شما شاهنامه‌خوانی چقدر در ارتقای فرهنگ جامعه می‌تواند تاثیرگذار باشد و چرا؟
خیلی زیاد. به‌نظر من تمام مردم ایران باید با شاهنامه آشنا باشند، در غیر این صورت به هویت فرهنگی خود پی نخواهد برد و میراث فرهنگی و ادبی کهن ایران را آن‏گونه که باید درک نخواهند کرد. در حقیقت شاهنامه به ما انگیزه، ایمان، قدرت و شهامت می‌دهد.

سخن پایانی؟
در پایان از تمام بچه‌های گروه به‌خصوص نگار مکاریان که سرپرستی این گروه را به عهده دارد. تشکر می‎کنم. منتظر باشید که برنامه‌های خوب و جالبی برای گروه ققنوس داریم. از اساتیدم هم به‌طور ویژه تشکر می‌کنم و امیدوارم روزی برسد که در خانه هر ایرانی یک جلد شاهنامه وجود داشته باشد و همه از تاریخ و هویت خودشان آگاه و با اسطوره‌های ایران‌زمین آشنا شوند.

نظرات بینندگان