کریم جعفری:
در تعاملات جهانی این روزها آنچه بیش از همه ارزش و اهمیت دارد، نوع نگاه به مسائل، آیندهنگری و منفعتطلبی در خلال آن است. تعاملات در قالبهای مختلف خود را نشان میدهد. یکبار در چارچوب متحدهای راهبردی و کدخدامنشی عمل میکند، مانند روابط امریکا با ژاپن و کرهجنوبی، گاهی از روابط خوبی و تاریخی نشأت میگیرد، مانند روابط انگلیس با کانادا، استرالیا و نیوزیلند، گاهی این روابط در چارچوبهای منافع بلندمدت راهبردهای خود را تعیین و تامین میکنند، مانند روابط چین و پاکستان یا روابط فرانسه و آلمان.
نوع مناسبات در جهان امروز نمونهها و اشکال متفاوت دیگری هم دارد. برخی روابط در عین استحکام قالب رقابت را دارند، مانند آنچه میان هند و چین میگذرد، یا مانند روابط فلیپین و اندونزی ناشی از نیازهای متقابل است، یا آنکه مانند کانادا و امریکا بر اساس زبان و منافع مشترک استوار است.
آنچه در بالا بهعنوان مثال ذکر شد، بهجز پاکستان و فلیپین در رده کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه هستند که یک سر و گردن از کشورهای دیگر بالاتر است. روابطی که میان کشورهای جهان سوم خود را نشان میدهد بسیار جالب است. موارد زیادی برای مطالعه وجود دارد که یکی از آنها روابط میان کشورهای عربی است. کشورهایی که بر اساس عدد اعلام شده از طرف اتحادیه عرب شامل 22 کشور است که معمولا نام 15 کشور آن بیشتر شنیده میشود و بقیه را کسی به حساب نمیآورد.
در میان کشورهای عربی هم روابط میان آنها بلوکبندی شده است. پس از شروع بحران در میان کشورهای عربی که ما به آن بیداری اسلامی گفتیم و غربیها بهار عربیاش نامیدند این بلوکبندیها و روابط ماه به ماه و فصل به فصل تغییر میکردند. تا جایی که عمر روابط میان برخی از این کشورها با هم از طول دوره جنگ خونین سوریه کمتر بود. شما روابط میان چهار کشور مصر، عربستان، قطر و امارات متحده عربی را بهعنوان مثال نگاه کنید که در این پنج سال چه اتفاقات عجیبی میان آنها روی داده است. جزر و مد در این روابط به شکل حیرت انگیزی بسیار بوده، یک روز مصر با قطر دوست و با امارات و سعودی دشمن، شش ماه بعد با آن دو دوست و با اولی دشمن، سپس با قطر و سعودی دشمن و تنها با امارات خوب است و حالا هم که امارات، سعودی، مجمعالجزایر بحرین و مصر با قطر در افتاده و کویت و عمان میخواهند با قطریها دوست باشند.
دلیل این جزر و مدهای بیسابقه ناشی از چند عامل مهم و اصلی است. روابط میان کشورهای عربی، بیش از آنکه ناشی از منافع ملی باشد، ناشی از رقابتهای خانوادگی است. در یادداشتی که چند وقت پیش در مورد روابط قطر و سعودی نوشتم در قالب طرح قبیلهای این مساله را بهشکل خلاصه ارزیابی کردم. عدم بیشترین کشوری که از این دو بههم زنی و خرابی روابط بهره گرفته، مصر است. یک روز قطریها پول خرید 24 فروند جنگنده راهبردی رافال را به فرانسه پرداخت میکنند، سپس سعودیها برایشان سه فروند ناو لجستیک و بالگرد بر میسترال از فرانسه خریداری کرده و حتی به قاهره برای خرید 40 فروند بالگرد کاموف 52 از روسیه کمک مالی میکنند و به جایش مصر هم سعی میکند در جنگ علیه یمن مشارکت داشته باشد.
به صورت خلاصه باید گفت آنچه در روابط میان کشورهای عربی در جریان است، بر اساس اصول علمی و چارچوبهای تشکیلدهنده در نظم نوین جهانی نیست. از اینرو هیچ وقت نباید کلاه خرابی روابط را خورد و خوشحال شد. این جماعت به همان سرعت که با هم قهر میکنند، با پادرمیانی یک شیخ دیگر، با سرعت دو سه برابری به هم نزدیک میشوند. فقط باید هوشیاری لازم را داشت و از این فرصتهای به دست آمده مانند یک وقت تنفس میان دو نیمه نهایت بهرهبرداری را کرد. یادمان باشد که در برابر 90 دقیقه بازی آنها، ما تنها 15 دقیقه فرصت داریم.