
کریم جعفری:
هفته گذشته به یک باره خبری از طرف کاخ سفید مبنی بر حمله شیمیایی ارتش سوریه منتشر شد، این خبر آن اندازه ناسالم و نادرست بود که فقط کشورهای غربی که احتمالا از طرحهای پشت پرده مطلع هستند، آن را باور کرده و در مورد آن واکنش نشان دادند. انگلیسیها که همواره پای ثابت طرحهای امریکایی بوده و در بسیاری از موارد البته خود طراح هستند و امریکاییها اجراکننده، اولین کشوری بود که آمادگی خود را در همراهی با واشنگتن اعلام کرد. کشور دیگری که در این مورد اعلام موضع کرد و باعث تعجب بسیار شد، فرانسه بود که با رئیسجمهور جدیدش شگفتیساز شد. این رئیسجمهور جدید همین هفته گذشته در موضعی گفته بود جایگزینی برای بشار اسد سراغ ندارد و نگارنده به صورت خصوصی به دوستان گفته بودم که ماکرون پس از آنکه به وسیله سازمان اطلاعاتی فرانسه توجیه شد، موضع او هم تغییر میکند.
با این اوصاف، حمله شیمایی در واقع یک کد کاری میان کشورهای غربی است، کدی که در طول دو دهه گذشته با آن اقدامات بسیاری علیه کشورهای مختلف صورت دادهاند و شاید مهمترین اقدام آنها حمله گسترده نظامی به عراق بود که در آن هیچ سلاح شیمیایی هم کشف نشد. صدام حسین دیکتاتور مخلوع عراق یک اشتباه بزرگ کرد و آن هم این بود که به داشتن سلاح شیمیایی تظاهر کرد، در حالی که دستش خالی بود. رئیس جمهور سوریه اما عاقلانه رفتار کرده و با هزینه خود امریکاییها همه تسلیحات شیمیایی که مربوط به دهههای گذشته بود را منهدم کرد. بنابراین خود امریکاییها به خوبی مطلع هستند که دولت سوریه هیچ سلاح شیمایی در اختیار ندارد و اگر روزی با کد چنین موضوعی اعلام شد، باید منتظر خبری بود. در شش سال گذشته هر وقت نامی از سلاح شیمایی آورده شد، تحت شرایط خاصی بوده است که نیاز به متوقف کردن نیروهای دولتی داشته است.
بار اول در حادثه غوطه شرقی بود. در این حادثه درست شبی که نیروهای ارتش و متحد میخواستند کار غوطه را یکسره کنند، موضوع حمله شیمیایی مطرح شد. در حادثه خانشیخون نیز مساله بر همین منوال بوده است. شکستهای سنگین تروریستها در شمال حماه که میرفت تا خود شهر خان شیخون را هم از اشغال آنها نجات دهد، عاملی شد تا مانند سفر به ماه امریکاییها، تروریستها فیلمی درآورده و مدعی حمله شیمایی شوند. امروز هم مساله همین است. در حالی که ارتش سوریه و نیروهای متحد در چندین جبهه تروریستهای داعشی را عقب رانده و هزاران کیلومتر مربع از مناطق اشغالی را پاکسازی کردهاند، باید هم خبری اینچنینی توسط امریکاییها منتشر شود تا شاید در روند پیشروی متحدین و رسیدن آنها به دیرالزور و همچنین کنترل مرزهای مشترک عراق و سوریه خللی ایجاد شود.
بر اساس طرحهایی که امریکاییها در سوریه دارند، آنها تمایل بسیار شدیدی داشته که شهر دیرالزور که در محاصره تروریستهای تکفیری داعش است، به اشغال آنها در بیاید. در این راستا آنها سال گذشته نیز با حمله به مواضع ارتش سوریه در جبلالثرده که بر فرودگاه و شهر مشرف است، مقدمه پیشرویهای داعش را فراهم کردند، اما بر خلاف انتظارشان، داعش در اشغال فرودگاه و شهر توفیقی حاصل نکرد و نیروهای مدافع هرچند عقبنشینیهای گستردهای کردند، اما موفق شدند تا خط دفاعی خود را مستحکم کرده و تلفات سنگینی از مهاجمان بگیرند. در طول ماههای گذشته امریکاییها از راههای مختلف برای اشغال دیرالزور به داعش کمک کردهاند که همه تیرهای آنها به سنگ خورده است. متحدین هم با علم به این مساله که این شهر اهمیت زیادی دارد، با تروریستهای ادلب آتشبس برقرار کرده و راهی بیابانها شدند.
بر اساس تحلیل نگارنده، امریکاییها با وجود حضور نیروهایی از ارتش سوریه در دیرالزور هیچ بهانهای برای حمله به آن ندارند. آنها تقریبا همه شهرها و روستاهای رقه و شرق حلب را ویران کردند تا کردها و نیروهای احمد الجربا وارد آن شوند. اما اگر دیرالزور به اشغال داعش در بیاید، هم داعش دوباره پایتختی به دست خواهد آورد و قوتی میگیرد و هم بهانه لازم به دست امریکاییها میافتد تا اسب ویرانی را به سمت این شهر زین کرده و آن را اشغال کنند. این را سخنگوی کردهای تحتالحمایه امریکا که این روزها در شهر رقه درجا میزنند نیز به صورت ضمنی اعتراف کرده و گفته است که در صورت لزوم به سمت دیرالزور خواهیم رفت. البته او هنوز آن روی سکه را نخوانده و نمیداند که یک متر از رقه خارج شدن چه هزینه سنگینی برای کردها دارد.
با علم به این مساله باید گفت که اسم رمز حمله شیمایی در سوریه، در واقع یافتن بهانهای برای ممانعت کردن از پیشرویهای ارتش سوریه به سمت دیرالزور یا ایجاد یک منطقه امن در جنوب این کشور است. این منطقه امن میتواند هم در غرب درعا به وجود بیاید و هم در استان القنیطره که این روزها تروریستهای القاعده (جبهه النصره و احرارالشام) با کمک ارتش رژیم صهیونیستی در حال حمله به شهرک البعث هستند. در مقابل این رویکرد امریکاییها، متحدین سیاستهای احتیاطی را در نظر گرفتهاند. این سیاستهای احتیاطی را در اینجا نمیتوان توضیح داد، اما به صورت سربسته باید گفت این پیامها در کاخ سفید و خانه شماره 10 در لندن به صورت بسیار شفاف دریافت شده است.
این روزها دعوا در واشنگتن بسیار زیاد است. پنتاگون، کاخ سفید و سازمان سیا با هم اختلافنظر شدید دارند. در خود کاخ سفید هم اختلافنظرها بسیار است و هر کدام در مورد سوریه نظری بسیار متفاوت دارند. آنها همگی خواستار مقابله با اتصال زمینی ایران به دریای مدیترانه هستند. ترامپ به واسطه دامادش ارتباط بسیار صمیمانهای با نتانیاهو و بن سلمان دارد و تحت تاثیر او ممکن است دست به هر اقدامی بزند. لزوم بالا بردن هزینههای مداخله جدید در سوریه برای امریکاییها یک اولویت اصلی است. یک بار حمله موشکی به الشعیرات و سه بار حمله به نیروهای متحد در شرق سوریه به همراه سرنگون کردن چند جنگنده سوری و پهپاد متحدین باید نهایت دخالت باشد. آن حملات را اگر توسط امریکاییها در وادی پیشگرانه، بر اساس تعاریف خودشان، فرض کنیم، هر حمله جدیدی میتواند شروع یک روند باشد که رهبران متحد باید با جدیت با آن برخورد کنند.