
در تابستان سال ۲۰۱۴ ابوبکر البغدادی سرکرده گروهک تروریستی در عراق از برپایی خلافت موهوم اسلامی در اراضی وسیعی شامل مناطقی از عراق و سوریه خبر داد. حالا با تخریب مسجد تاریخی نوری و با شکست روزافزون عناصر داعش در موصل و سایر مناطق دیگر عراق و سوریه به قطع و یقین مشخص شده است که تحولات بزرگی در انتظار منطقه از جمله عراق و سوریه قرار دارد. پایگاه خبری النشره در مقالهای به بررسی مهمترین ارزیابیها بر اساس نتایج تحلیلهای صورت گرفته از سوی تحلیلگران منطقهای و بینالمللی در روند جنگ بر ضد داعش پرداخت و آنها را در موارد زیر توضیح داد:
شکی نیست که دوران خلافت موهوم اسلامی داعش در سوریه و عراق به پایان خود رسیده است و عناصر مسلح این گروه، به گروهکهای تروریستی تبدیل میشوند که منزوی و دور از یکدیگر قرار داشته و در مناطق ناامن در گوشه و کنار دنیا توزیع میشوند و هیچ قدرت تاثیرگذاری در موازنههای منطقهای را نخواهند داشت. با وجود این گروهکهای مذکور قدرت خود برای انجام حملات تروریستی آزاردهنده نظیر آنچه که هواداران القاعده بعد از پایان قدرت خود در افغانستان در آغاز هزاره سوم انجام میدادند، را خواهند داشت. شکی نیست که عراق در مرحله پس از داعش با چالشهای متعددی روبهرو خواهد شد، چالشهایی که از هزینه گسترده بازسازی این کشور آغاز میشود و بالغ بر صد میلیارد دلار ارزیابی شده است. چالش دیگر بازگرداندن امنیت و نظام سیستماتیک به تمامی نقاط کشور و از جمله مناطق مرزی است. احیای مجدد وحدت ملت عراق نیز موضوع مشکلی به نظر میرسد ، چرا که کینه فرقه ای و مذهبی در بالاترین سطوح خود قرار دارد و گروهی از اهل تسنن خود را بازنده تحولات اخیر قلمداد می کنند. علاوه بر تمام اینها موضوع خودمختاری کردها نیز بدون راهحل اساسی همچنان به قوت خود باقی است. رسیدن نیروهای شبه نظامی الحشد الشعبی به مرزهای سوریه برای از بین بردن عناصر مسلح داعش و جلوگیری از نفوذ مجدد آنها به خاک عراق میتواند معادلات و موازنههای موجود در خاورمیانه را به هم بزند، چراکه موفقیت ارتش سوریه در اتصال با این نیروها در مرز مشترک این کشور با عراق به معنی تثبیت خط حمایت لجستیک زمینی است که ایران از مدتها پیش بهدنبال اجرای آن بود و از چندین دهه قبل برای آن برنامهریزی میکرد. به این ترتیب امکان تردد بین ایران و عراق و سوریه و رسیدن به جبهه جولان یا دستیابی به جبهه جنوب لبنان باز می شود. این واقعیت جدید تحرکات رژیم صهیونیستی برای مقابله با این خطر روزافزون و فشارهای امریکا برای کنترل آن را بهدنبال خواهد داشت. قطعا روسیه نیز از این روند برای تقویت نقش و موقعیت خود در منطقه استفاده خواهد کرد.
سرنوشت بسیاری از عناصر داعش علاوه بر کشته شدن و اسارت، در مراحل ابتدایی میتواند فرار از عراق به سوریه بهویژه منطقه الرقه باشد، منطقه ای که در نهایت دیر یا زود باید شاهد یک درگیری بزرگ باشد و میتواند قبرستان نهایی موجودیت خلافت به ظاهر اسلامی داعش در عراق و سوریه لقب گیرد. مرحله بعد از داعش در سوریه با این مرحله در عراق متفاوت است، چراکه مشکلات عراق اکثرا داخلی است و برخی ابعاد خارجی دارد اما مشکلات سوریه عمدتا منطقهای و بینالمللی است و شکاف مذهبی در داخل نیز به آن اضافه شده است. در نتیجه افقی که در مرحله پس از داعش انتظار سوریه را میکشد با ماهیت توافق های صورت گرفته بین قدرتهای بزرگ بر اساس موازنه های میدانی ارتباط دارد.
از اینجا میتوان پیش بینی کرد که درگیریها در مناطق مختلف شدت پیدا کند و هر یک از طرفها بخواهد مناطق اندک باقیمانده تحت سلطه گروه تروریستی داعش را به حاکمیت خود درآورند تا بتوانند آن را در مرحله آینده مذاکرات با دستاوردهای سیاسی تبادل کند. علاوه بر اینها پروژه تجزیه سوریه هنوز به صورت کامل از بین نرفته، این در حالی است که در شرایط کنونی کفه ترازو بهنفع محور حامی دولت سوریه سنگینی میکند. در مورد لبنان خطرات جدی و گستردهای در مناطق مختلف این کشور وجود ندارد ، البته احتمالات محدودی برای فرار برخی عناصر تروریست داعش به داخل لبنان وجود دارد و آنها میتوانند گروهکهای تروریستی را بعلاوه گروهکهای خفته موجود در این کشور تشکیل دهند. این موضوع ممکن است گاه و بیگاه باعث انجام حملات تروریستی در گوشه و کنار این کشور باشد، البته عملیات پیش دستانه ای که نیروهای امنیتی لبنان انجام میدهند، بسیاری از این خطرات را کاهش داده است. بهطور خلاصه باید گفت که مرحله وحشت که در پی حمایتهای گسترده از گروه تروریستی داعش در ابتدای اقدامات آن بهوجود آمده بود و بر اساس آن طرفهای مختلف برای اهداف و منافع متفاوت به حمایت از داعش دست برده بودند، به پایان رسیده است و در آیندهای نزدیک به صورت کامل متوقف خواهد شد. با وجود این پایان داعش به عنوان یک گروه مسلح مستقر در مساحت جغرافیایی گسترده به معنی تبدیل آن به گروهکهای تروریستی متفرق و خفته است و مشکلات منطقه به این ترتیب حل نمیشود. این روند باعث خواهد شد سطح تنش بین گروههای متخاصم در منطقه و فشارهای سیاسی و نظامی متقابل قبل از ترسیم نقشه جدید منطقه در مرحله پس از داعش برای تعیین موازنههای استراتژیک افزایش پیدا کند.
طی سالهای گذشته دولتهای متخاصم سوریه در ایجاد وحدت میان گروههای جنوبی این کشور در چارچوب یک پروژه متحد شکست خوردند. منابع تامین مالی این گروهها بین قطر و عربستان و اتاق عملیات الموک متفاوت بوده و اخیرا نیز پنتاگون و سیا وارد خط تامین مالی آنها شدهاند و رژیم صهیونیستی نیز در این زمینه نقشآفرینی میکند. علاوه بر اینکه نفوذ جبهه النصره نیز باعث کاهش امکان پذیرفتن پروژه متحد از سوی گروههای مسلح شده است. در حالی که اتاقهای عملیاتی بهدنبال جمعآوری گروههای مسلح برای مبارزه با ارتش سوریه بودند، این گروه ها وقتی که شدت درگیریها با ارتش کاهش پیدا میکرد، در جهت رقابت نفوذ و توزیع غنایم و پاسخ به اتهامات طرفهای مقابل و تحمل مسوولیت شکست، با یکدیگر به جنگ میپرداختند. این سردرگمی طی سالهای گذشته به طول انجامیده و امروز به بحران بزرگی برای دولتهای حامی گروههای مسلح در جنوب سوریه بهویژه اردن و عربستان قطر و امریکا تبدیل شده است. در همین راستا بیش از ۵۰ گروه مسلح در ارائه نمونههایی برای جایگزینی نقش نظامی جبهه النصره در جنوب سوریه شکست خوردند، این در حالی است که داعش نیز همچنان تحت پرچم ارتش خالد بن ولید در منطقه حوض یرموک تسلط دارد. تمامی این عوامل باعث شد گروههای مخالف دولت سوریه نتواند وزنه سیاسی متحدی را تشکیل دهند تا از آن در روند مشارکت با دولت سوریه برای تحقق سازش سیاسی استفاده کنند.
رویکرد داعش و النصره در جنوب سوریه
چند روز پیش جبهه النصره درگیریهای جدیدی را ضد ارتش سوریه در شهر البعث در قنیطره و خان ارنبه آغاز کرد تا کنترل این شهرها را در دست بگیرد. این دو شهر بیشتر ساکنان مناطق قنیطره در نزدیکی مرزهای جولان اشغالی را در خود جای داده است. با وجود اینکه ارتش بهصورت همزمان در دو جبهه وارد شده، اما منابع مطلع از خسارتهای گسترده جبهه النصره طی دو ماه گذشته در شهر البعث خبر داده و تاکید میکند این خسارتها تا حد زیادی در توانمندی این گروه تروریستی در مورد درگیریهای آینده بر ضد ارتش سوریه و داعش تاثیرگذار بوده است. چندین منبع نظامی در این رابطه تاکید میکند که درگیریهای اخیر به مهلکهای برای این گروه وابسته به القاعده تبدیل شده است، درست مانند درگیریهایی که حدود دو ماه پیش در حومه شمالی حماه به وقوع پیوست. این در حالی است که بقیه گروههای مسلح همچنان نسبت به درگیریها بیطرف هستند. یک منبع امنیتی مرتبط میافزاید که گروههای وابسته به اردن وارد این درگیریها شدند تا جبهه النصره نتواند نتیجه پیروزیهای احتمالی را از آن خود کند، این در حالی است که النصره با شکست روبهرو شده و اتفاقاتی که در دست انجام است، عملیات پاکسازی النصره از این بخش از سوریه است. همچنین نباید از تاثیرگذاری قطر و نیاز امارات به سهمیهبندی نقش در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در تحرکات اخیر النصره غافل شد. ابو ظبی بهدنبال تسلط بر برخی از این گروهها از جمله النصره است تا در آینده بتواند بر اساس آنها سهمخواهی کند. اگر حمله النصره در ساقط کردن شهر البعث موفقیتآمیز بود، اسرائیل برنده اول این جنگ شد، چراکه مناطق بیطرف در مرزهای بلندیهای اشغالی شده جولان گسترش بیشتری پیدا میکرد و از بیت جن در دامنههای جبل الشیخ تا شهر الرفید در جنوب قنیطره کشیده میشد.
با وجود این خطوط دفاعی ارتش سوریه موفق به مهار ضربات اولیه نیروهای مسلح در منطقه المنشیه شد و موفق شد حملات جبهه النصره در شهر البعث را نیز دفع کرده و خسارتهای مالی و جانی زیادی به آنها وارد کند. منابع دیپلماتیک به الاخبار اعلام کردند که هدف از باز کردن جبهه درگیریها در شهر البعث که تنها چند روز قبل از آغاز کنفرانس آستانه و تثبیت مناطق کم تشنج صورت گرفته، اطمینان دادن بیشتر به دولتهای شرکتکننده در کنفرانس و جلوگیری از عملیات ارتش سوریه است که خود را برای بازپسگیری برخی مناطق جولان اشغالی آماده میکند. تمایل رژیم صهیونیستی برای نشان دادن مناسبات خود با گروههای مسلح در قنیطره طی هفتههای اخیر، اقدامی متناسب با هماهنگیهای علنی اسرائیل و عربستان به بهانه مبارزه با ایران است. آنها در همین راستا روند عادیسازی علنی روابط را دنبال میکنند و سطح همگرایی سیاسی علنی خود با برخی شخصیتهای مخالف سوریه را افزایش دادند. رژیم صهیونیستی عمدا سعی دارد این هماهنگیها و همگراییها را علنی و برجسته کند. شش سال بعد از آغاز جنگ سوریه از استان درعا، بهنظر میرسد که دولت سوریه و متحدانش تنها طرفی هستند که استراتژی مشخصی برای بسط تسلط خود در اراضی جنوب این کشور دارند، آنها ابزارهای قدرت میدانی و مردمی را در اختیار دارند اما طرفهای مقابل بهویژه دولت جدید امریکا هیچ استراتژی مشخصی را دنبال نمیکنند.