جمهوری اسلامی ایران یک ویژگی بسیار بارز دارد که شاید خودمان که در داخل کشور نشستهایم، کمتر به آن توجه میکنیم. این ویژگی باعث شده تا در منطقه راهبردی و پر آشوب آسیای جنوب غربی، کشور ما برای آنهایی که دوست هستند، نقطه قابل اتکایی باشد. این قابلیت اتکایی نتایج بسیاری با خود به همراه داشته و درآینده هم شاهد نتایج آن خواهیم بود.
ایران یک ابرقدرت منطقهای است، چه خودمان باور کنیم، چه دشمنان بخواهند آن را نادیده بگیرند. ایران حتی در ضعیفترین روزها و سالهای حیات خود در طول 150 سال گذشته همواره تاثیرگذاری بزرگ منطقهای داشته است. یک ابرقدرت منطقهای در حوزه رفتارهای خود باید دوستانی داشته باشد که این دوستان چون از خودش ضعیفتر، آسیبپذیرتر و دارای مشکلات بیشتری در حالت عادی هستند، بتوانند به آن اتکا کنند. در طول 40 سال گذشته ایران با هر یک از کشورهای منطقه که روابطی راهبردی و برادرانه در پیش گرفته همواره در راستای عمیقتر کردن آن کوشیده است و اگر انفصالی روی داده، از طرف دیگر بوده است. کشور ما حتی در برابر دشمنانش هم سعی کرده تا جایی که جا دارد، دشمنی نشان ندهد، اما اگر وقتی رابطهای عادی به دشمنی رسید، در برخورد با آن هم کوتاه نخواهد آمد. نمونه عینی این مساله به عربستان سعودی باز میگردد.
اما در منطقه، جمهوری اسلامی ایران با هر کشوری رابطه دوستی عمیق داشت، از آن کشور تا آخرین لحظه و به هر شکل ممکن دفاع کرده و میکند. عینیترین مثال در این زمینه، سوریه است. این رابطه در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی برقرار شد، در طول دوران جنگ سوریها با آغوش باز انبارهای سلاح خود را در اختیار ایران گذاشتند، تا در روزهای سخت امروز این ایران باشد که نیروهای خود را برای دفاع از این کشور در برابر تروریستهای تکفیری مورد حمایت امریکا به شام گسیل کند.
نمونه دیگر، سلطاننشین عمان است. هر چند روابط دو کشور دهها سال پیش باز میگردد و در دهه 50 و زمان پهلوی دوم به اوج خود رسید، اما واقعیت آن است پس از انقلاب هم تهران و مسقط با درک درست از شرایط هیچ وقت روابط خود را کاهش ندادند. هم عمانیها در روابط ایران مردانگی را به نهایت رساندند و هم ایرانیها هزینه بسیاری برای طرف عمانی پرداخت کردند. مسقط، همواره محل امن رایزنی ایران و کشورهای دیگر بوده و سران این کشور در هر سطحی که بوده از مخفیترین جلسات و عجیبترین تصمیمگیریها مسوولان ایرانی را مطلع میکردند. این بخش از نوشتههای نگارنده چیز غریب و مخفی نیست و همه به آن عارف هستند.
نمونه سوم مثال به جنبش حماس باز میگردد. این نمونه را باید دهها بار مورد مطالعه و بازبینی قرار داد. ایران هر چه داشت در طبق اخلاص گذاشت و برای دفاع از آرمان فلسطین هزینه کرد. حتی دشمنی امریکا و کشورهای غربی با ایران صرفا به دلیل سیاستهای ضدصهیونیستی ایران است. پس از شروع بحران سوریه و نمکنشناسی برخی از مسوولان سیاسی حماس مانند خالد مشعل، باز هم تهران روابط خود را با حماس قطع نکرد، هر چند هیچ وقت هم مشعل را به ایران راه نداد.
در عراقِ پس از دوران صدام هم ایران به صورت آشکارا و کامل از این کشور حمایت کرد و در مبارزه با تروریسم داعشی سنگ تمام گذاشت. با این اوصاف باید گفت کسانی که مستظهر به حمایت ایران باشند، خیالشان از حمایت همیشگی تهران در هر شرایطی راحت است. ایران، امریکا نیست که خیلی ساده پشت متحدانش مانند مبارک و یا بنعلی را خالی کرد تا نابود شوند، یا مانند ترکیه نیست که یک روز متحد فلانی است و فردا مخالف یا مانند سعودیها نیست که چشم طمع به پول قطریها دارند. ایران در حوزه دیپلماتیک مانند مرد و یک «دوست واقعی» رفتار میکند.