قهرمان این نمایش یک «سیاه‌باز» است
کد خبر: ۸۹۱۶
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۵ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۶
کارگردان نمایش«بهادر» در گفت‌ و گو با بامداد‌جنوب

قهرمان این نمایش یک «سیاه‌باز» است

جشنواره آیینی- سنتی فرصتی است برای احیای بازی‏‌ها و نمایش‌های آیینی که روزگاری در این سرزمین از اهمیت خاصی برخوردار بوده‎اند اما با گذر زمان کم‎کم به خاطره‏ها پیوسته‎اند. گونه‏های نمایشی که در دل خود آبستن آیین‎ها و آداب و رسوم بی‌شماری هستند.
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
جشنواره آیینی- سنتی فرصتی است برای احیای بازی‏ها و نمایش‌های آیینی که روزگاری در این سرزمین از اهمیت خاصی برخوردار بوده‎اند اما با گذر زمان کم‎کم به خاطره‏ها پیوسته‎اند. گونه‏های نمایشی که در دل خود آبستن آیین‎ها و آداب و رسوم بی‌شماری هستند. در حقیقت آبشخور اصلی این نمایش‌ها را همین آداب و رسومی تشکیل می‎دهد که ایرانیان به آن سخت پایبند بوده‎اند. از بطن همین نمایش‎های کهن و فاخر شخصیت‎هایی چون عمو فیروز، مبارک و... آفریده شدند تا سال‎های سال اشک‎ها را به لبخندها تبدیل کنند. قهرمانانی که خود لبریز از درد، فقر و غم بودند. گذشت و گذشت تا این‏که تئاتر ایران نیز همچون تئاتر غرب شمایلی جدید و مدرن به خود گرفت و گاه آنقدر مدرن شد که دیگر جایی برای حضور سیاه‎بازهای نمایش‎های روحوضی یا تخته حوضی وجود نداشت اما در این رهگذر، تنها یک جا بود که همواره به سیاه‎بازی و گونه‎های نمایشی توجه داشت و آن هم جشنواره آیینی-سنتی بود که به دبیری داود فتحعلی‎بیگی برگزار می‎شود. او در تمام این سال‎ها کوشیده است تا این گونه‏های کهن نمایشی را با حمایت هنرمندان علاقه‎مند به این حوزه زنده نگه دارد و به مخاطب امروز معرفی کند. 

در استان بوشهر هم هنرمندانی وجود دارند که با جان و دل به‌دنبال احیای این آیین‏های کهن به سبک خاص خودشان هستند. یکی از این گروه‏های نمایشی که سخت به این مقوله توجه دارد، گروه نمایشی «آسوریک» است که خوشبختانه امسال هم با نمایش «بهادر» به نویسندگی جواد صداقت و کارگردانی الهام ابنی و جواد صداقت به‌عنوان نماینده تئاتر بوشهر در بخش صحنه‎ای هجدهمین جشنواره ملی آیینی-سنتی ‎و همچنین با نمایش «شبی از شب‌های تهران مسافری اگر...» در بیست و پنجمین جشنواره بین‎المللی المپیاد هندوستان (بخش صحنه‎ای) حضور دارد. در این خصوص گفت‌وگویی را با جواد صداقت و الهام ابنی صورت دادیم که در ادامه می‌آید.

گروه نمایشی «آسوریک» در هجدهمین جشنواره آیینی-سنتی با نمایش «بهادر» حضور دارد، کمی در خصوص این نمایش توضیح بدهید؟ 
صداقت: این نمایش از جنس جنوب است و به تاریخ به‎طور نامحسوس گریز زده است‌. همه چیز در «بهادر» رمزآلود است؛ از انتخاب نام آن گرفته تا پرورش موضوع. داستان این نمایش در شهر فرنگ روایت می‎شود. سیاهی (عروسک سیاه‎باز) شاه فرنگ را می‎کشد و در حالی که سر شاه در دستانش است، پریشان و سردرگم به‎دنبال جایی است که سر شاه را در آنجا مخفی کند... . همه این ماجراها از زبان دختری به‏نام «گِشو» نقل می‌شود. در این اثر 11 بازیگر ( دو بازیگر مرد و 9 بازیگر بانو) به ایفای نقش می‌پردازند و نمایش با حضور شخصی به‌نام «بهادر» در زیر درخت جنّی و با بیان این دیالوگ «شهر فرنگه، از همه رنگه» آغاز می‎شود. این اثر که در مرحله بازبینی هجدهمین جشنواره آیینی-سنتی مورد تحسین بهزاد فراهانی، خانم مفید و رحمت امینی قرار گرفت. از آنجایی که نمایش «شبی از شب‎های تهران اگر مسافری...» در دوره پیش این جشنواره اجرای موفقی داشت، درصدد برآمدیم که در این دوره دو سه سطح بالاتر از قبل ظاهر شویم.

در این اثر باز هم به گونه‎های نمایشی کهن ایرانی نظیر سیاه‎بازی، خیمه‎‎شب‎بازی و... پرداختید، این در حالی است که در سال‎های اخیر این گونه‏های نمایشی مورد بی‎توجهی و غفلت واقع شده‎اند، از این کار چه هدفی را دنبال می‏کنید؟ 
ابنی: بله، در حقیقت من به همراه آقای صداقت تاکید ویژه‎ای به معرفی و احیای این گونه نمایش‌ها داریم البته با نگاهی کاملا متفاوت. در «بهادر» هم سعی کردیم که بیشتر لایه‎های درونی شخصیت سیاه را به مخاطب معرفی کنیم؛ به این فکر کردیم که این شخصیتی که در روی صحنه (مثل روحوضی) به ایفای نقش می‎پردازد، چه دغدغه‎‎هایی می‎تواند داشته باشد. ما به این شخصیت در «بهادر» بعد قهرمانی و اسطوره‎ای دادیم و به او این فرصت را دادیم که در شهر فرنگی که برایش آفریدیم، یک اتفاق بزرگ تاریخی را رقم بزند. ما در این اثر به سیاه‎بازی نگاه سنتی نداشتیم، البته چندان مدرن هم به آن نگاه نکردیم اما از زاویه خاصی این شخصیت را به تصویر کشیدیم. معمولا پیش از این در آثار نمایشی سیاه‎بازها تنها به بیان یک‎سری نقدهای اجتماعی در قالب طنز همت می‏گماشتند اما سیاه‎باز «بهادر» کاری بزرگ‎تر از نقد انجام می‏دهد و آن هم قیامی بزرگ را خلق می‌کند که به‎‎‎واسطه همین قیام به قهرمان داستان تبدیل می‎شود. این در حالی است که پیش از این در ادبیات نمایشی ایران، سیاه‎باز یک شخصیت تحقیر شده است.

به نظر شما آیا «سیاه‎باز» توانسته در ادبیات نمایشی ایران جایگاه خود را پیدا کند؟
صداقت: سیاه در ادبیات نمایشی ایران با نام‎های زیبایی چون «مبارک»، «یاقوت» و «الماس» یاد شده است. سیاه در حقیقت نماینده قشر تحقیر شده ایران بوده است. شخصیتی که اعتراض خود را نسبت به تبعض‌های اجتماعی و ... به زبان طنز مطرح می‌کرده است اما در «بهادر» وضعیت فرق دارد، چراکه سیاه داستان ما قهرمان است و نکته جالب توجه این است که شخصیت سیاه‏باز در این نمایش حضور مستقیم ندارد ولی این‎که چرا این تصمیم را گرفتیم که سیاه قهرمان داستان باشد، اعتراض ما را به این مساله می‎رساند که قرار نیست همیشه سیاه کنار یک پادشاه نشسته باشد و حکم تلخک را داشته باشد. سیاه این نمایش از سیاهی که در نمایش‎های روحوضی، تخته‎حوضی، سایه‎بازی و... به هنرنمایی می‎پردازند، فراتر رفته است. این سیاه‎باز شخصیت عجیبی دارد که در سنگ قبر، چاه، درخت جنّی، شهر فرنگ و... نفوذ می‎کند. در حقیقت ما سیاه را در «بهادر» اسطوره کردیم. شوربختانه با وجود این‎که شخصیت سیاه در ادبیات نمایشی جای کار بسیار دارد و می‎توانست جاودانه شود اما امروز این شخصیت در سایه بی‎توجهی‎ها دارد به فراموشی سپرده می‎شود.

شما در «بهادر» کارکتر «سیاه‎باز» را به قهرمان تبدیل کردید، با این کار خود در واقع می‏خواهید چه چیزی را به مخاطب انتقال بدهید؟ 
صداقت: بله، ما سیاه‎باز را که یک شخصیت تحقیر شده است به قهرمان تبدیل کردیم؛ حقیقتی که باید پیش از این از سوی هنرمندان دیگر هم به آن توجه می‎شد. ما در این اثر خواستیم به مخاطب بگوییم سیاه‎بازها از همان ابتدا قهرمان بودند، چراکه آنها با شجاعت به بیان دغدغه‏ها، دردها و مشکلات جامعه خود با زبان طنز پرداخته‏اند اما شوربختانه نمایشنامه‎نویس‎های ما تنها از این دید به او نگریسته‎اند که صرفا بیاید در نمایش چند واژه را بیان کند تا دیگران بخندند که این یک معضل برای ادبیات نمایشی ما به‎شمار می‎رود. روح سعدی افشار (هنرمند فقید سیاه‎باز توانمند نمایش‎های روحوضی کشور) شاد که می‎گفت: «من در صحنه همه را می‏خندانم اما وقتی که به خانه می‏روم برای دردهای زندگی‏ام می‏نشینم گریه می‎کنم». همین نگاه کلیشه‎‎ای نمایشنامه‎نویس‎ها باعث شد که شخصیت سیاه‎باز به خوبی معرفی نشود الان تنها کسی که به احیا و معرفی این شخصیت توجه جدی دارد، داود فتحعلی‎بیگی است. 

خانم ابنی شما در نمایش «بهادر» ایفاگر نقش پیچیده «گشو» هستید، برای ما کمی از این تجربه بازیگری خود بگویید؟ 
ابنی: «گشو» کمی با تاخیر و با تعریف خاطره‏ای از دوران نوزادی خود وارد نمایش می‎شود؛ این در حالی است که هیج آدمی دوران نوزادی خود را به یاد نمی‎آورد اما دختر قصه ما تمام اتفاقاتی را که در این دوران برایش پیش آمده در ذهن دارد و همین باعث می‎شود که سال‏ها تحسری بی‏پایانی را با خود حمل کند. به‎شخصه این شخصیت قصه را عمیقا درک کردم و با تمام وجودم به این اندیشیدم که به‎راستی اگر آدمی تمام دوران نوزادی خود را به یاد می‎آورد، چه مسائلی را در دوران زندگی‏اش با خود همراه می‎کرد؟!! این نمایش هم خیلی پرتحرک است و هم خیلی پر آوا که ایفای نقش در آن برای من بسیار جذاب بود، چراکه «گشو» این قابلیت را پیدا کرده بود که مسخ خیلی چیزها شود... . شخصیتی که هشت سال در یک چاه محبوس است اما از این مدت زمان اطلاعی ندارد و فقط به یاد می‎آورد که یک‎روز «کُر زنگرو» او را ربوده و درون چاه انداخته است و تازه دارد به یاد می‎آورد که چه اتفاقی برایش افتاده است... .
نکته جالب این نمایش این است که شما در آن، در کنار استفاده از گونه‎های نمایشی کهن از آیین‏های جنوب هم بهره گرفته‏اید، هدفتان از این کار چه بود؟
صداقت: از سه سال پیش ما شرایطی را تجربه کردیم که نگاه ما را به سوی آیین‏های بومی جنوب متوجه کرد، این در حالی است که قبل از آن اصلا به این آیین‏ها توجهی نداشتیم اما الان بسیار جدی به این آیین‏ها نگاه می‏کنیم و آنها را به کار می‏بریم. در این اثر هم بدون این‏که به‎طور مستقیم ذکر کنیم، «بهادر» قصه ما یک سیاه جنوبی است که از بوشهر به شمال کشور می‏رود و شاهی را به قتل می‏رساند!!!
ابنی: ما دیدیم که آیین‏های بومی جنوب از پتانسیل‎های متحصربه‏فردی برخوردار است، پس دلیلی وجود نداشت که آنها را نادیده بگیریم، چون می‏توان به کمک آنها کارهای نمایشی بی‏نظیری بیافرینیم. حتی ما می‏توانیم به این آیین‏ها بیفزاییم. همیشه معتقد بودم که این آیین‏ها از یک جایی شروع شده‌اند اما قرار نیست همچنان متعلق به هزار سال پیش باشند، بلکه آیین‎ها هم می‎توانند جدید شوند و ما می‎توانیم برای آیندگانمان آیین بسازیم. 

برگزاری جشنواره آیینی-سنتی چقدر می‎تواند در معرفی، حفظ و احیای آیین‏ها و بازی‎های سنتی موثر ظاهر شود؟
ابنی: بر اساس تجربه‏ای که در سال 84 به‏دست آوردم، متوجه شدم این جشنواره با توجه به این‏که بسیار گسترده و پرمحتوا است اما شوربختانه به آن به‎صورت جدی نگاه نمی‏شود ولی تجربه‏ای که به آن رسیدم این بود که پشت این جشنواره یک هدف قوی و بزرگ قرار دارد که همین هدف در احیای بازی‎ها و نمایش‎های آیینی نقش بی‏بدیلی را ایفا می‏کند. ویژگی بسیار مهم این جشنواره این است که از تولیدات (آثار برگزیده جشنواره) خود برای اجرای عموم حمایت می‎کند. نظمی که در روند برگزاری این جشنواره دیده می‎شود، قابل تحسین است و متاسفانه این نظم در جشنواره معتبری نظیر جشنواره بین‎المللی فجر اصلا دیده نمی‎شود. استاد فتحعلی‎بیگی حمایت همه‎جانبه‏ای از هنرمندانی دارد که در زمینه نمایش‎های آیینی‎سنتی کار می‏کنند، دارد. در حالی که ما این نگاه را در جشنواره‏های دیگر مشاهده نمی‎کنیم.
صداقت: جشنواره آیینی-سنتی تنها جشنواره‏ای است که احساس می‎کنم تحصیلات آکادمیک تئاتری من، تدریس در دانشگاه و آموزشگاه بازیگری «آسوریک» بی‎حاصل نبوده است، یعنی آنقدر انگیزه و انرژی به ما تزریق کرده است که امروز با امید بیشتری به پرورش ایده‏‎هایمان بپردازیم تا بتوانیم به سهم خودمان در این جشنواره نقش‌آفرین ظاهر شویم. از مهدی شفیعی، مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی کشور هم این انتظار را دارم که بودجه بیشتری به این جشنواره اختصاص بدهد، فضای مناسب‎تری در اختیار عوامل این جشنواره قرار دهد، زحمات بی‎دریغ داود فتحعلی‎بیگی را در حفظ و احیای آیین‏ها و بازی‎های آیینی ایران پاس بدارد. سالن‎های ثابتی برای اجراهای این جشنواره انتخاب کنند تا خانواده‏ها هم بتوانند هنرنمایی هنرمندان حاضر در این جشنواره ببینند، چراکه همه هنرمندان دوست دارند آثار تولیدی‌شان را مخاطبان بیشتری به تماشا بنشینند. 

نمایش «شبی از شب‎های تهران اگر مسافری...» نوشته علی شمس و به کارگردانی شما به بیست و پنجمین جشنواره بین‎المللی المپیاد هندوستان راه یافته است، آیا این نمایش با همان ترکیب قبلی و ... در این جشنواره حضور می‎یابد؟
صداقت: پشت موفیقت‎های گروه نمایشی «آسوریک» یک هدف و برنامه وجود دارد، یعنی موفقیت‎های ما اتفاقی نیست، بنابراین همیشه تلاش می‎کنیم که بابرنامه در جشنواره‎ها ظاهر شویم. برای این جشنواره هم بابرنامه ظاهر می‎شویم چون به عنوان نماینده تئاتر ایران در بخش صحنه‎ای حضور داریم. سعی کردیم با همان ترکیب قبل در جشنواره حاضر شویم اما متاسفانه بنا به دلایلی حشمت‌الله غضنفر (بازیگر) و امین سعیدی (موسیقی) ما را در این سفر همراهی نمی‎کنند و به‎جای استاد غضنفر من به ایفای نقش می‎پردازم و به‎جای آقای سعیدی هم محسن حیدریه، نوازنده مطرح هم‎استانی و سرپرست گروه موسیقی «شبدیز» ما را همراهی می‏کند. داستان نمایش هم تقریبا به همان شکلی که در اجرای عموم گروه در تهران اجرا شد، به نمایش گذاشته می‎شود.

سخن پایانی؟
صداقت: در پایان گپی دوستانه با حمیده ماحوزی، تنها نماینده بانوان در مدیریت اداره‏کل‎های وزارت ارشاد دارم که امیدوارم این بار صدای من را بشنود، ما بیش از این‎که به حمایت مالی اداره‎کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان نیاز داشته باشیم به حمایت‎ معنوی آن نیازمندیم و خوب می‎دانم همان‎طور که پیش از این حمایت مالی از ما نداشته است، این بار هم حمایتی نخواهد شد اما باز هم من به دیدار وی می‎روم شاید حرف‎هایم را بشنوند. در خصوص حمایت‎های انجمن هنرهای نمایشی استان هم بگویم که این حمایت‏ها ناچیز بوده اما باز هم سپاسگزارم ولی اینجا تصمیم دارم از شخصی به‌صورت ویژه تشکر کنم که مسوول یا چهره فرهنگی نیست اما سال پیش هم در اجرای عموم و هم در جریان جشنواره بین‎المللی تئاتر فجر حمایت همه‎جانبه‎ای از ما داشت که آن شخص آقای آماره، عضو شورای اسلامی شهر بوشهر (دوره چهارم) است که در شرایط حساسی دست ما را گرفت و این هیچ‎گاه از خاطر ما پاک نمی‌شود. همین طور از عبدالحمید شعرانی هم تشکر می‎کنم که ما را در جشنواره فجر حمایت کرد و در پایان باز به‎طور ویژه از آفرین ابنی، مدیر روابط بین‎الملل و برنامه‎ریزی گروه آسوریک به‎دلیل زحمات بی‎دریغش تشکر می‏کنم.
یادآوری می‎شود، در نمایش «بهادر» الهام ابنی، الهه اورنگ، مرضیه کرمی، سمانه فلامرزی، ملیکا جالبوتی، آیناز جلیلی، طاهره حسینی، طیبه علیپور، محدثه موسوی، عظیم سلیمی‌کوچی و آرمان حسینی‎زاد به ایفای نقش می‎پردازند.  

نظرات بینندگان