
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
عکاسی صنعت-هنری است که بهواسطه آن میتوان بسیاری از رویدادها و لحظات غیرقابل تکرار را ثبت و ضبط کرد. این صنعت امروزه چه در سیاست، چه در هنر، چه در اجتماع، چه در طبیعت و... حضور پررنگی دارد و بهعبارتی همه حوزهها تقریبا هویت و تاریخ خویش را مدیون این رسانه تصویری هستند، رسانهای که از دیرباز بهصورت سیاه و سفید و بعد رنگی احیاگر بسیاری از اطلاعات و خاطرات زیرخاکی و مهم یا شگفتانگیز بوده است.
عکاسی کمکم در ادامه راهش با هنر همسو شد، بهطوری که امروز بین «صنعت» یا «هنر» بودن آن بحثهایی وجود دارد و صحیح این است که بگوییم عکاسی صنعتی است که رویدادها و لحظات را در نهایت زیبایی و دقت ثبت میکند، همین بعد زیباشناختی آن موجب میشود که هنر تلقی شود. در گوشه و کنار استان بوشهر شاهد فعالیت هنرمندان مطرحی در حوزه عکاسی هستیم که همپای عکاسان بنام کشوری و جهانی با دوربین خود تصاویر منحصربهفرد و چشمنوازی را خلق کردهاند و خوشبختانه امروز موفقیتهای این عکاسان مرزهای استان و کشور را درنوردیده و به خارج از کشور رسیده است. یکی از این عکاسان سیدمحمد فاطمی، مدرس و عکاس هنرمند بوشهری است که از همان جوانی بهصورت حرفهای فعالیت عکاسی خود را آغاز کرده است.
وی در حوزههای عکاسی اجتماعی، حیات وحش، خبری و... سالهاست که آثار ماندگاری از خویش بهجای گذاشته است. فاطمی از جمله هنرمندانی است که حضور در جشنوارههای متعدد ملی و بینالمللی را تاکنون تجربه کرده است که به آخرین حضور وی میتوان به جشنواره بینالمللی ویکتورپولینسکی قرقیزستان که زیرنظر فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی فیپا و اتحادیه بینالمللی عکاسان هنری برگزار میشود، اشاره کرد که 12 اثر وی در شش بخش (آزاد تکرنگ، آزاد رنگی، پرتره، چشمانداز، خلاقه و مستند اجتماعی-فوتوژورنالیسم) این رویداد هنری پذیرفته شد و فاطمی توانست روبان افتخار این جشنواره معتبر را از آن خود کند. همچنین همزمان با این جشنواره 11 اثر او به جشنواره نوروز آذربایجان هم راه یافت. سیدمحمد فاطمی افزون بر عکاسی فعالیت مطبوعاتی هم دارد، وی اکنون در خبرگزاری فارس (عکاس خبری) و سایت خبری-تحلیلی یارانیوز (مدیرمسوول) مشغول است. او همچنین در جشنوارههای مختلف داخلی هم حضور موفقی داشته و توانسته در این رویدادها عناوینی نظیر دریافت دیپلم افتخار و کسب مقام اول در جشنواره های استانی جوان و نماز (86 و 87)، دریافت تندیس و کسب مقام اول در جشنواره استانی عکس حوادث ترافیکی (87)، دریافت تندیس و کسب مقام اول در بخش عکس جشنواره استانی مطبوعات استان بوشهر در سال(87)، تقدیر در جشنواره سراسری عکس ماه ریز تهران (87) و... از آن خود کند. این هنرمند شرکت در هفت نمایشگاه را کارنامه هنری خود دارد. گفتوگویی را با سیدمحمد فاطمی صورت دادیم که در ادامه میآید.
چطور شد که با هنر عکاسی همگام شدید؟
اگر درست خاطرم مانده باشد کلاس اول یا دوم دبستان بود که پدرم که جانباز است، یک دوربین 110 میلیمتری قدیمی و باریکی را در مراسمی جایزه گرفت. بعدها، من با آن دوربین همیشه کار میکردم اما اتفاق اصلی که موجب شد به عکاسی جذب شوم، مربوط میشود به خرید یک مجله. سرکوچه ما یک دکه روزنامهفروشی بود. هر وقت از مدرسه برمیگشتیم، دوستم همیشه از این دکه روزنامه میخرید و باعث شد که من هم عادت کنم به روزنامه خواندن. یک روز روی باجه دکه، عکس صدام را روی جلد یک مجله قطور دیدم که نامش «تصویر سال» بود.
قیمت این مجله حدود 2500 (سال 81) بود که با توجه به آن سالها قیمتش گران بود. من بهخاطر علاقه به عکس و فیلم و تصویر بسیار جذب این مجله شدم و تا مدتی آن را دنبال کردم. حتی آرشیو این مجله را از دفتر اصلی آن تهیه کردم. بعدها به فکر افتادم که کلاس عکاسی هم بروم. آن زمان باشگاه رادیو-تلویزیونی جوان که الان باشگاه خبرنگاران جوان است کلاس عکاسی برگزار میکرد. من هم در آن کلاسها شرکت کردم، چون تعداد متقاضیان زیاد بود باید مصاحبه برای ورودی میدادیم. عبدالرسول آذرشب از من مصاحبه گرفت و من در آن دوره قبول شدم و وی نخستین استاد من در عکاسی شد. یادم میآید در این مصاحبه به جای اینکه آقای آذرشب از من سوال کنند، بیشتر من سوال پرسیده بودم. خلاصه داستان عکاسی من از اینجا آغاز شد و بعدها هم وارد انجمن سینمای جوان شدم و در کنار آقای آذرشب کار فیلمسازی و دستیاری را ادامه دادم. سپس وارد صدا و سیما شدم و به همین شکل فعالیت عکاسی من تا به امروز تداوم یافته است.
حضور در جشنوارههای معتبر بینالمللی چقدر به ارتقای کار و ایدهپردازیهای شما کمک میکند؟
بهنظرم درکل جشنوارهها، سوای جشنوارههای بیهدف و فصلی که آسیبرسان است، آنها که هدفدار و متوالی و معتبرند، قابلیت سازندگی دارند؛ چه داخلی و چه خارجی، زیرا حضور در جشنوارهها باعث آشنایی با نگاه و تجربههای عکاسان دیگر میشود، با داورها فرصت نشست پیش میآید و...
که همه این موقعیتها، خودش یک کلاس درس است. یک فضای آموزشی عالی که شاید هنرمندان کمتری آن را تاکنون تجربه کردهاند. تفاوت تجربهها و دیدگاهها بهطور قطع سطح کیفی عکاس را ارتقا میدهد. من بهشخصه از این فضاها سود بردهام و دوستان درجه یکی را بهخصوص در ایران پیدا کردهام. حدودا از سال 87 که در جشنوارهها حضور یافتم، در زمینه عکاسی تجربیات خوبی را به دست آوردهام. در جشنوارههای خارجی هم با آثار متفاوت و تکنیکهای مختلفی آشنا میشوید و از زیستههای دیگران میتوانید تجربه کسب کنید. جشنوارههای قرقیزستان و آذربایجان کتاب هم دارند که برای شرکتکنندگان ارسال میکنند. این کتاب میشود یک مجموعه اثر عالی که از میتوان خیلی چیزها را آموخت. حضور من در این جشنوارههای اخیر تجربیات گرانبهایی برایم به همراه داشت. جدای از بعد تئوری، دیدن عکس هم بسیار مهم است و ما را با جهان جدیدی از زوایا و تکنیکهای بدیع آشنا میکند.
بیشتر در چه زمینهای (خبری، طبیعت، حوادث، اجتماعی، مستند و...) عکاسی میکنید؟
عکاسی مستند اجتماعی با نگاه هنری را بسیار دوست دارم و با علاقه آن را دنبال میکنم اما بهصورت تخصصی، عکاسی خبری را چندین سال است که دنبال میکنم بهخصوص با خبرگزاری فارس. عکاسی طبیعت و حیاتوحش را هم انجام دادهام. امید که هیچ جا جنگی نباشد اما دوست دارم عکاسی جنگ را هم تجربه کنم.
آیا از دیدگاه شما عکاسی هنر است؟
عکاسی یک تعریف کلی دارد. عکاسی به شکل یک علم، متولد شد و صنعت عکاسی بهعنوان یک صنعت قدرتمند وسعت گرفت و هنرمندان هم از این صنعت، برداشت خودشان را داشتهاند. میتوان به یک نگاه گفت که عکاسی «هنر» هم است؛ تلفیق ذوق و صنعت و علم میتواند آن را بهمثابه یک هنر در رسته هنرهای تجسمی شکل بدهد. درکل، عکاسی شاید در اصل هنر نباشد اما هنرمندان عکاس میتوانند از این دانش و صنعت، پیام و اثر هنری خودشان را خلق کنند.
چالشهایی که عموما یک عکاس در کارش با آن روبهرو است، کدام هستند؟
اساسا مقوله هنر چالشهای خاص خودش را دارد. در عکاسی، تداوم یکی از چالشهای اساسی است. در عصر حاضر، دیجیتال شدن عکاسی هم به یک چالش تبدیل شده است. عکاسی از دنیای میکانیکی و شیمیایی به یک دنیای وابسته به دیجیتال و سیستم منتقل شد و پس از آن بسیار در دسترس قرار گرفت. خب، این برای عکاسی حرفهای یک معضل شده اما عکسهای خوب، از خیل میلیاردها عکس، بهصورت حرفهایتری دیده میشوند. این به رعایت اصول و همت عکاس بستگی دارد. چالش دیگر نیاز هنر عکاسی به ایدههای جدیدتر و قویتر است؛ چون سطح معلومات و فرهنگ جامعه بالاتر رفته، پس هنرمند چالش پدید آوردن یک ایده جدیدتر و جذابتری را با خود همواره خواهد داشت. این مهم هم جز با تحقیق، تدقیق و پشتکار میسر نمیشود. فراموش نکنیم که عکاسی یکشبه هنر نیست، بلکه در عکاسی، زمان باید از شما عبور کند تا پخته بشوید.
راهکار شما برای رفع این چالشها چیست؟
همانطور که در پاسخ قبلی هم گفتم، سطح آگاهی و توقع جامعه بالاتر رفته، پس باید دنبال یک نکته جدید در آثارمان باشیم. راه تحققش هم جز با تشخص ایده و فکر میسر نمیشود. برای همین است که مخاطب امروزی اقبال نشان میدهد. هنر امروز، نیازمند عمق معنایی و جذابیت بصریِ بدیعی است و بانی آن، یک هنرمند آگاه و بهروز است. دانش، تجربه، تداوم و پیگیری کار عکاسی مهم است. بازتاب و بازنشر اثر را در مخاطب ببینیم و مورد بررسی قرار دهیم. با عکاسان باتجربهتر نشست و برخاست کنیم. در زمینههای مختلف، از ایدههای صاحبنظران بهره بگیریم. من بهشخصه عکسهایم را به مخاطبان عامی هم نشان میدهم و حتی از آنها نکتههای خوبی در جهت رفع این چالشها آموختهام.
یک عکاس موفق از نظر شما چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
عکاسی موفق است که تلاش میکند ایده و مفهوم را به مخاطب ارائه بدهد و این تلاش را مدام پی بگیرد. عکاسانی که جستوجوگر و یک مجری و ارائهدهنده خوب هستند. الزاما شاید در جشنواره هم شرکت نکند اما بهدنبال تاثیرگذاری در جامعه هستند.
آیا هنر عکاسی توانسته در بوشهر جایگاه خودش را بیابد؟
عکاسی در همه جا تغییر کرده، خب بهطور مسلم عکاسی در بوشهر با تغییرات بسیار بزرگی در درون روبهرو شده است. در گذشته، عکاسها مشکل مجوز و اقبال عمومی را داشتند اما حضور زیاد عکاسها باعث شد تا مردم با عکاسی آشتی بکنند و آثار خوبی تولید بشود. عکاسی باعث شد تا فرهنگ و جاذبههای بوشهر ثبت و ماندگار بشود. جایگاه عکاسی در بوشهر بد نیست اما میتوانست بهتر و پربارتر هم باشد. زمانی بوشهر یکی از قطبهای عکاسی ایران بود اما اینروزها کمرنگ شده. ایکاش بچههای عکاس با همدلی و همراهی بیشتری قدم بردارند تا خروجی مناسبتری داشته باشند. مثلا بچههای مشهد، تبریز و اصفهان خوب پیش میروند. امید که اتفاقات خوب، زودتر در عکاسی بوشهر بیفتد.
چرا هنرهای تجسمی با توجه به بعد زیباشناختی و زیباشناسی خاصشان، اما همچنان مورد بیمهری قرار دارند؟
ما انسانها مقداری راحتطلب شدهایم. سطحینگری این روزها باب شده است، این فقط مختص بوشهر نیست، فرهنگ عمومی کل کشور به اینسو رفته است. فراگیری هنرهای دیجیتالی، دسترسی راحت به آثار هنری و بصری، اینترنت و... همه موثر هستند. ما باید بابت استفاده از هر هنری، پول و بها بپردازیم، هرچند اندک. کسی عکاسی را حداقل اینطور حساب نمیکند. حتما باید به مخاطب التماس کرد تا اثرت را ببینند، بهطوری که نباید اینطور باشد. ما عکاسها هم باید این مسائل را رعایت کنیم. امیدوارم روزی برسد که گالریهای خوبی در بوشهر داشته باشیم و امکان بهتری برای ارائه آثار عکاسی بهوجود بیاید.
نبود نگارخانه چقدر به هنرمندان تجسمی آسیب زده است، نظر شما در این باره چیست؟
واقعا نبودش آزاردهنده و مایوسکننده است، زمانی که منِ عکاس طالبم در یک نمایشگاه، آثارم را ارائه دهم اما جای مناسبی از نظرت کمیت و کیفیت وجود ندارد تا مخاطبان برای دیدن به آنجا بیایند. ما نیاز داریم به فضایی که آثارمان را به نمایش قابل قبول بگذاریم، حتی برای عوام. عکاس، نقاش و... همگی این مشکل را در بوشهر دارند. چندین سال است که بچهها بهدنبال تاسیس یک نگارخانه هستند اما متاسفانه تا حالا محقق نشده است. حامی و دلسوز برای کارهای اینچنیمی در سطح استان نداریم و اگر باشد هم بسیار کمتوان و محدود است.
سخن پایانی؟
هنرمندان، احترام و اخلاق را مد نظر داشته باشند، بهخصوص احترام به پیشکسوتها و اساتید. ناامید و خسته نشویم. به امید روزی که به درد همدیگر بخوریم و مفید باشیم و همچنین با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما اصحاب رسانه.
در پایان یادآوری میشود، مجموعه عکس «در گستره یک رویا» به همت سیدمحمد فاطمی گردآوری و منتشر شده است.