سیده اسما موسوی:

واقعهای که در دهم محرم سال 61 هجری قمری برابر با 20 مهرماه سال 59 هجری شمسی روی داد و منجر به شهادت امام حسین (ع) و یارانشان در دشت کربلا شد، در حقیقت سالها قبل از سوی معاویهبن ابیسفیان با بیعت گرفتن برای پسرش یزید بنا نهاده شده بود. سال 60 هجری، یعنی ده سال پس از شهادت امام حسن مجتبی (ع)، معاویه از دنیایی که سخت به آن دل بسته بود، رخت بر بست و فرزندش بر تخت او تکیه زد. این در حالی بود که در یکی از بندهای معاهده صلح معاویه و حسنبن علی (ع) که در سال 41 هجری قمری بسته شده بود، معاویه تعهد کرده بود پس از خود جانشینی انتخاب نکند و شورای خلافت کار تعیین خلیفه را انجام دهد. با وجود همه این تعهدات، معاویه پیش از مرگش با تشویق و تنزیر برای فرزندش یزید از بسیاری از سران عرب بیعت گرفت و یزید بعد از مرگ او خود را خلیفه خواند و بر تخت پدر نشست.
در روزهای پس از مرگ معاویه، یزید برای مشروعیت بخشیدن بیشتر به حکومتش، اندیشهای نداشت، جز اینکه از چند نفری که دعوت معاویه برای بیعت با او را نپذیرفته بودند، بیعت بگیرد و یکی از این افراد حسینبن علی (ع) بود. او با وجود سفارش اکید پدرش بر مصالحه با امام حسین (ع)، بعد از مرگ پدر نامهای به والی مدینه فرستاد و ولیدبن عتیه را موظف به بیعت گرفتن از امام حسین (ع) با هر شیوهای، به نرمش یا سختی کرد اما ایشان، چنانکه یزید حدس میزد، بعد از شنیدن خبر مرگ معاویه و سخنان والی مدینه که حکایت از فشار و آزادی مشروط تا زمان بیعت با یزید داشت، با اصرار بر آنچه پیش از آن به معاویه درباره جانشینش گفته بود، حاضر به بیعت با یزیدبن معاویه نشد و شبانه مدینه را با برخی از افراد خاندانش در رجب سال 60 هجری به قصد مکه ترک کرد. در مکه بسیاری از اهل کوفه به امام نامه نوشته و از ایشان دعوت کردند برای قیام به کوفه بروند. با استناد به پاسخهایی که امام (ع) به نامههای کوفیان دادهاند. امام با تاکید بر هجرت برای رسیدگی به مسائل دینی و توجه به «حق اهل بیت و اینکه اکنون «سنت» نابود شده و بدعت است که برپاست»، بدون تجهیز نیرو و با امید حمایت کوفیان بعد از فرستادن سفیری (مسلمبن عقیل) به کوفه، در هشتم ذیحجه سال 60 هجری قمری، از مکه به سوی کوفه حرکت کردند و چنانکه میدانیم با پیمانشکنی کوفیان و زیادهخواهیها و پلیدیهای یزید، امام و 72 تن از یارانشان در دهم محرم سال 61 در دشت کربلا در جنگی نابرابر با سپاه عمربن سعد به شهادت رسیدند و خانواده ایشان ابتدا به اسارات به کوفه نزد ابن زیاد و بعد از آن به شام نزد یزید برده شدند.
قیام امام حسین از آغاز تا زمان به انجام رسیدن، به شواهد منابع تاریخی جنبشی بود که بسیار سریع اتفاق افتاد؛ یعنی از مرگ معاویه و خروج امام حسین (ع) از مکه در رجب سال 60 تا شهادت آن حضرت در دشت کربلا کمتر از ششماه زمان بوده است. حرکت ششماههای که همه همراهانش در تاریخ جاودانه شده است و پس از آن از امام حسین (ع) و یارانشان در هر کیش، مذهب و ملیتی نمادی ساخته از مظلومیت و حقطلبی در برابر ظالمان و قدرتطلبان تاریخ. قیام امام حسین و شهادت مظلومانه ایشان بسیاری را در مدت زمانی کوتاه پس از شهادتشان، با هدایت و رهبری و خطبههای حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) بیدار کرد و بهدنبال آن جنبشهایی به خونخواهی ایشان و یارانشان برپا شد که برجستهترین نمونه آن قیام مختار بود. مختار تقریبا همه آنها را که در شهادت امام حسین (ع) و یارانشان نقش داشتند، به قتل رساند. پس از این قیامها، مسلمانان و شیعیان اهل بیت (ع) هر سال سالروز آن واقعه را گرامی میداشتند و گاه در صحرای کربلا محل دفن امام حسین (ع) و یارانشان تجمع میکردند و به یاد آن مظلومان عزاداری میکردند که همین تجمعها و بزرگداشتها در تاریخ خود عامل خونریزیها و مظلومکشیهای بسیار دیگری شد.
در سدههای بعد کمکم با انسجام تفکر شیعی و شکلگیری رسمی مذهب شیعه با پرچمداری ایرانیان، این عزاداریها به شکل مراسمی آیینی و ملی برای ایرانیان درآمد. ایرانیان با دعوت از امام رضا (ع) و حمایت کامل از آن امام بزرگوار ثابت کردند که طرفدار حق و حقیقت هستند و عاشق خاندان پیامبر. آنها با آمیختن سوگواری امام حسین (ع) به آیینهای مذهبی و ملی خود چون سیاوشان، سورنا و کراسوس و مغکشی حمایت خود را از حق فریاد کردند و به روایت تاریخ در این راه جانها را فدا کرده و چنانکه میبینیم همچنان فدا میکنند.
در پایان نباید فراموش کرد که فرهنگ عاشورایی در سدههای مختلف زمینهساز هنرها، دانشها و اندیشهورزیهای بسیاری در تمدن بزرگ ایرانی شده و در کنارِ بالاندن هنر و احساسات عمیق دینی، منجر به خلق آثاری در نقاشی، خطاطی، موسیقی، نمایش و تعزیهخوانی شده است.