
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
نسیم خنکی میوزید و فضای دلنواز آرامگاه شیخ حسین چاهکوتاهی آماده شده بود تا شبی بهیادماندنی را برای دوستداران حافظ رقم بزند. اندک اندک به خیل عاشقان افزوده میشد، کمی که گذشت همگان برای ادای احترام به سوی آرامگاه منوچهر آتشی، شاعر نامآشنای دیار جنوب و سراینده شعرهای زیبایی چون «شعرم سرود پاک مرغان چمن نیست/ تا بشکفد از لای زنبقهای شاداب/ یا بشکند چون ساقههای سبز و سیراب/ یا چون پر فواره ریزد روی گلها/ خوشخوان باغ شعر من زاغ غریب است/ نفرینی شعر خداوندان گفتار/ فواره گلهای من مار است و هر صبح/ گلبرگها را میکند از زهر سرشار...» رفتیم با نثار فاتحهای به روح این شاعر فقید، راهی طبقه بالای این مجموعه زیبا و دیدنی شدیم تا در محفلی پر شور که به همت انجمن دوستداران حافظ (شعبه بوشهر)، کافه شعر و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر بهمناسبت بزرگداشت روز حافظ (بیستم مهرماه) در کافه شعر برگزار شد، شرکت کنیم. این برنامه با حضور حمیده ماحوزی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، عباس عاشورینژاد مدیر انجمن دوستدارن حافظ، عباس برزگزراده مدیرکل اجتماعی استانداری، برخی از اعضای شورای اسلامی شهر بوشهر چون ابوذر دهدار، پویا دولابی، طاهره شمشیری و اکبر توسلی، شاعران، اصحاب رسانه و جمع کثیری از دوستداران حافظ در سه بخش به همراه شعرخوانی تعدادی از شاعران بوشهری برگزار شد.
اجرای این برنامه را عبدالله رئیسی، شاعر، منتقد و پژوهشگر هماستانی و شاهرخ سروری مجری توانمند رادیو و تلویزیون مرکز بوشهر برعهده داشتند. در بخش نخست این آیین، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر ضمن پاسداشت روز حافظ، با بیان اینکه برگزاری این برنامه در کافه شعر آن هم در جوار آرامگاه منوچهر آتشی، شاعر بزرگ دیار جنوب که همواره مایه افتخار اهالی بوشهر است، بسیار ارزشمند و قابل ارج است، گفت: خیلی خوشحال هستم که این کافه در این مکان خاص و مناسب راهاندازی شده است و جا دارد از زحمات آقای موسویزاده و خانم عارفزاده (مدیر کافه شعر) و آقای عاشورینژاد مدیر انجمن دوستداران حافظ بهخاطر برگزاری این برنامه باشکوه تشکر کنم. بسیار خرسند هستم که میبینم این فضا در بوشهر برای اهالی فرهنگ و هنر ایجاد شده است و انشاءالله بتوان در آینده در راستای اعتلا و ارتقای ادب و فرهنگ استان نشستهای ادبی بهصورت هفتگی یا دو هفته یکبار در این مکان با حضور شاعران و اهالی شعر برگزار شود.
حمیده ماحوزی در ادامه با تاکید بر اینکه حافظ بهواسطه اندیشه و اشعار نغزش در ادب فارسی از جایگاه رفیعی برخوردار است، افزود: غزلیات او به لحاظ محتوا هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد، زیرا حافظ شاعری برای همه زمانهاست. وی شاعری است که با جهان بهخوبی ارتباط برقرار کرده و با نگاهی بسیار تیزبین زهد و ریاکاری روزگارش را بهشکلی رندانه در اشعار نغزش انعکاس داده است و بهواسط همین محتوای کلامش است که مخاطبان با سرودههایش ارتباط برقرار میکنند.
وی همچنین با اشاره به اینکه حافظ در روزگاری میزیست که سختگیری در آن بسیار بود اما با وجود همه این سختیها و فشارها با سود جستن از ترکیبات و تعبیرات زیبا اشعاری رندانه خلق کرده است، تصریح کرد:حافظ توانسته نگاه مخاطبان بسیاری را با ایدهها و دیدگاههای متفاوت به اشعارش جذب کند که این نکته بیانگر هنرمندی اوست. این بسیار مهم و ارزشمند است که هر زمان دیوان حافظ را میگشاییم، خودمان را در آن میبینیم و در حقیقت سرودههایش شرح حال خود ماست. مایه افتخار ایران است که شاعری چون حافظ را در خود پرورش داده است. امیدوارم اینگونه برنامهها تداوم بیابد، چراکه امروز بهدلایلی میان نسل جوان با ادبیات کلاسیکمان زیاد شده است که میتوان به کمک برگزاری چنین محفلها و نشستهای ادبی این شکاف را کمرنگ کرد و از بین برد. ضرورت دارد که نسل جوان با اندیشه و فحوای کلام شاعران ممتازی چون حافظ، مولانا و... آشنا شوند.
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان سخنانش به برگزاری هرچه بیشتر برنامههای ادبی و فرهنگی بهخصوص کتابخوانی و حمایت از این برنامهها تاکید و بیان کرد: سال گذشته بوشهر توانست با ارائه برنامههای خلاقانه و قابل اجرا در حوزه ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی بهعنوان پایتخت کتاب ایران انتخاب شود که در قالب این طرح ما به کمک ادارهکل آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان توانستیم بیشترین باشگاه کتابخوانی را در بوشهر راهاندازی کنیم (بهطوری که الان از 200 هزار دانشآموز استان 30 هزار نفر به عضویت این باشگاهها در آمدهاند) و همچنین کتاب را برای نخستینبار وارد فضاهایی چون پادگانها و زندانها کردهایم که افراد کتابخوان در این محیطها بهدلیل فعالیتهای کتابخوانی مشمول تخفیف میشوند. اینک در کنار بوشهر، دو شهر خورموج و برازجان در زمینه کتابخوانی بسیار فعال، باانگیزه و با برنامه ظاهر شدهاند که امیدوارم با همکاری و حمایت شما اهالی ادب بتوانیم برای دومین سال متوالی این عنوان را در استان نگه داریم. چون در جامعهای که کتاب حضور پررنگی دارد، آسیبهای اجتماعی کمرنگتر خواهد بود و شهروندان سالمتر و آگاهتری خواهد داشت.
سپس رضا معتمد، شاعر، روزنامهنگار، منتقد، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی به شرح غزل شماره 205 «تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود/ سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود/ حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است/ بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود/ بر سر تربت ما چون گذری همت خواه/ که زیارتگه رندان جهان خواهد بود/ برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو/ راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود/ ترک عاشقکش من مست برون رفت امروز/ تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود/ چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد/ تا دم صبح قیامت نگران خواهد بود/ بخت حافظ گر از اینگونه مدد خواهد کرد/ زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود» پرداخت. وی پس از خوانش رسای شعر با تبریک سالروز بزرگداشت حافظ و همچنین گرامیداشت یاد و نام منوچهر آتشی شاعر بزرگ دیار جنوب، گفت: این غزل یکی از غزلیات کوتاه و معروف حافظ است و تعمدا این غزل را برای این مناسبت برگزیدم، چون این غزل بهنوعی مفسر همه اتفاقاتی است که امروز دارد میافتد. «بر سر تربت ما چون گذری همت خواه/ که زیارتگه رندان جهان خواهد بود»؛ وقتی شاعری جرات میکند و مدعی میشود که تربتش در آینده زیارتگاه رندان جهان خواهد شد، نشان از نبوغ وی دارد. حال با گذشت قرنها از مرگ حافظ میبینیم که پیشبینی او درست از آب درآمده و آرامگاهش زیارتگاه رندان عالم، آزادگان و دوستدارنش شده است.
معتمد در ادامه با بیان اینکه حافظ از محدود غزلسراهایی است (البته اگر نگوییم تنها غزلسرایی است) که شعرش وجه حماسی دارد، افزود: میتوان گفت که غزلیاتش مثل شاهنامه فردوسی است؛ ما در متون حماسی قهرمان و ضد قهرمان داریم، شخصیتهایی که روایتها را شکل میدهند، برای مثال، در شاهنامه شخصیتهای چون «رستم»، «سهراب»، «اسفندیار»، «افراسیاب»، «ضحاک» و... داریم که این قهرمانها و ضد قهرمانها و تنازعی که با یکدیگر دارند، روایتهای شاهنامه را سر و سامان داده است. حال این نکته را در غزل آن هم در غزل غنائی بهقاعده نمیتوان انتظار داشت، مثلا در غزلیات سعدی با همه عظمتش این وجه را نمیبینیم یا همین طور در غزلیات شمس با توجه به اینکه شمس مراد مولاناست و دائم مورد خطاب وی اما وجه قهرمانی یا ضد قهرمانی در شعرش دیده نمیشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه شاید یکی از دلایل وجود قهرمان و ضدقهرمان در شعر حافظ این است که حافظ شاعری جامعنگر است، گفت: اگر دقت کنید میبینید که از هر زاویهای میتوان به شعر او نگریست و همین امر موجب پرمخاطب بودن شعرش شده است. وجه اجتماعی در شعر حافظ پررنگ است، زیرا او شاعری اجتماعی است که بهوضوح میتوان در این بیت این وجه را دید: « واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند». در حقیقت مبارزه و مقابلهای که حافظ با زهد و ریا دارد و وجه اجتماعی شعرش را نشان میدهد نیاز به قهرمان و ضد قهرمان دارد؛ «پیر مغان»، «پیر میکده»، «پیر میخانه» و «رند» قهرمانان و شخصیتهای اسطورهای شعر حافظ هستند که در این غزل شاهد حضور قهرمان او (پیر مغان) و ضد قهرمانش (زاهد) هستیم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه حافظ با ضدقهرمانی چون «زاهد» بسیار درگیر است و مشکل دارد، تصریح کرد: چندسال پیش مقالهای بهنام «وارونگی مفاهیم در شعر حافظ» نوشتم و در آن به این نکته پرداختهام که حافظ در اشعارش بافت معنایی واژگان را تغییر میدهد؛ یعنی واژههای ارزشی چون مسجد، واعظ، زاهد و... را آنگاه که در جامعه بهعنوان دستاویزی برای ترویج فریبکاری بهکار برده میشود، مفاهیم آنها بهدست نابغهای چون او تغییر میکند و مفهومی ضدارزش پیدا میکنند و بهعکس واژههایی چون «می»، «میحانه»، «پیرمغان» و... که از واژگان ضدارزشی هستند، در شهر حافظ به واژههای ارزشی تبدیل میشوند.
معتمد با تاکید بر اینکه در این غزل تقابل میان قهرمان و ضدقهرمان کاملا نمود دارد: «تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود/ سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود»، بیان کرد: حافظ در این بیت برای خود حیاتی ابدی قائل شده است البته در این بیت یک قطعیت هم دیده میشود؛ از این رو شاعر وقتی میگوید: «تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود» یعنی تا همیشه از «می» و «میخانه» نشان خواهد بود و در مصرع دوم هم با زیرکی حیات خود را به جاودانگی آن پیوند میدهد. البته در مصرع دوم «سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود»، «پیرمغان» یکی از شخصیتهای برساخته خود حافظ است (پیرمغان: مغان جمع مغ است یعنی زرتشتی. در روزگار حافظ هم یا مسیحیان و یهودیان شراب درست میکردند یا زرتشتیان و ظاهرا شراب زرتشتیان از کیفیت بیشتری برخوردار بوده است. پیری که در سیر و سلوک عارفانه هم راهبر و راهنمای مرید است و مرید بدون وجود پیر نمیتواند طی طریق کند؛ همان پیر یا مرشد عرفانی است: «پیر میخانه چه خوش گفت به دردیکش خویش/ که مگو حال دل سوخته با خامی چند» و... و این نصیحتهای پیرمغان بیانگر این است که قهرمان است) و او در این مصرع در نهایت ظرافت طبع گفته که حتی اگر من بمیرم و سرم به خاک تبدیل شود و خاک راه پیرمغان شود و در گذر این خاک بر دامن وی مینشیند و باز هم بههمراه پیرمغان به میخانه میرود. او در واقع در این بیت گفته که این وابستگی به می و آزادگی تا ابد خواهد بود.
این شاعر و استاد دانشگاه ابیات باقیمانده را بهصورت دقیق واکاوی کرد و شرح غزل را به پایان رساند. سپس به دعوت مجری برنامه (عبدالله رئیسی) مریم پرهیزکاری، منتقد، پژوهشگر و استاد دانشگاه به ارائه مقالهای بهنام «از خود واقعی تا خود آرمانی حافظ» (که در ویژهنامه «حافظ» بامداد جنوب منتشر شد) پرداخت و در پایان این برنامه شاعرانی چون الهام مردانی، غلامرضا ابراهیمی «الف. دریا»، ابوالقاسم ایرانی، اسکندر احمدنیا و... به شعرخوانی پرداختند.