
بامدادجنوب- الهام بهروزی:
امروز به وحدتیه رفتیم؛ شهری که میان نخلستانهای سربهفلک کشیده و همیشه سبز جاخوش کرده است. این شهر کوچک و نفتخیز در سال 79 از پیوستن دو روستای «بیبراء» و «مزارعی» بهوجود آمد. پیشه بیشتر اهالی اینجا کشاورزی است. البته مردمان این دیار سرسبز و زیبا در کنار کشاورزی، به صنعت حصیربافی نیز اشتغال دارند؛ صنعتی که در استان دارای قدمتی 200 ساله است. در حال حاضر در بوشهر 500 صنعتگر و هنرمند در این زمینه فعالیت میکنند.
در محصولات حصیر از رنگ و مواد شیمیایی خیلی کم استفاده میشود، از این رو یکی ارگانیکترین صنایع دستی بهشمار میرود. حصیربافی صنعتی است که بیشتر در استانهای جنوبی، شمالی و جنوب شرقی کشور نظیر بوشهر، گیلان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، یزد، خراسان جنوبی و... رایج است. حصیربافی ایرانی با توجه به تنوع و زیباییهای منحصربهفرد و ظاهر شکیلی که دارد، مورد توجه بوده که البته امروز بهسبب ورود بیرویه محصولات حصیری از کشورهایی چون هنر، پاکستان و چین دچار رکود شده است. از اینرو، معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایده «طرح کاروان» را بهمنظور نجات صنایع دستی بومی و سنتی ایران که بیم فراموشی آنها میرفت، مطرح و اجرائی کرد. این طرح در سال جاری با خرید تضمینی تولیدات و صنایع دستی حصیری کلید خورد و اجرای این طرح به عهده شرکت حامیان میراث فرهنگی گذاشته شد.
با این اوصاف، استان بوشهر یکی از استانهای شاخص در زمینه تولید حصیر است و در این زمینه از ظرفیت بسیار خوبی برخوردار است، چون هم مواد و متریال اولیه این صنعت دیرینه در منطقه وجود دارد و هم صنعتگران باتجربه، متبحر و ماهر حصیربافی که این صنعت را یا بهصورت اجدادی یا با حضور در کارگاههای آموزشی فراگرفتهاند، در این استان بهخصوص در شهر وحدتیه زندگی میکنند اما این صنعت در این چند سال اخیر در اثر بیتوجهی مسوولان رو به نابودی و زوال رفته است. هرچند در این میان کارآفرینان و صنعتگرانی به احداث و راهاندازی کارگاههای حصیربافی در برخی از نقاط اقدام کردهاند اما نبود بازار مناسب و دائمی برای فروش محصولات تولیدیشان آنها را با مشکل روبهرو کرده است. از این رو، میطلبد که ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که متولی این بخش است با برنامهریزی کارشناسیشده و شناسایی فرصتها و چالشها، از انزوا و رکود صنایع دستی بومی بهویژه صنایعی چون حصیربافی، عبابافی، گبهبافی و... جلوگیری کند.
کرم زنگنه هنرمندی از دیار وحدتیه است که 44 سال از عمرش را در کنار باغداری وقف حصیربافی کرده است، او در اینباره به بامداد جنوب میگوید: حصیربافی را از همان کودکی نزد مرحوم پدرم آموزش دیدم و در بسیاری از نمایشگاههای ملی و استانی حضور داشتهام و اکنون توانایی تولید 17 نوع محصول حصیری نظیر «تویزه»، «کلاه حصیری (دو نمونه)»، «جانانی (کوچک و بزرگ)»، «بادبزن (دو نمونه)»، «زیر قابلمهای (دو نمونه)»، «زنبیل (چهار نمونه)»، «تک»، «بل»، «نیمبل»، «ترک (زیرانداز)»، سبد مخصوص جمعآوری رطب (مخرف)، «کپوره (جا تخممرغی)»، «دغاله (که در قالب مخصوص درست میشود)»، «سفره»، جا دستمالی، ظرف شیرینیخوری و میوهخوری و... دارم.
وی در ادامه با بیان اینکه پیش از این محصولات ما فروش خوبی داشت اما الان چهار سال است که بازار حصیر کساد شده است، افزود: در منطقه خودمان کمتر به هنر ما بها میدهند این در حالی است که من برای بازرسی به دو استان کرمان و خوزستان میروم و بر روند کار و کیفیت محصولات تولیدی کارگاههای حصیربافی که در این دو نقطه فعالیت میکنند، نظارت میکنم.
زنگنه پررونقترین فصل فروش دستساختههای حصیری را دو فصل تابستان (همزمان با برداشت خرما) و بهار (تعطیلات نوروزی) برشمرد و گفت: ادارهکل میراث فرهنگی هیچگاه نشده که مناسبتی باشد و از حال ما غافل شود یا خودم را به نمایشگاههای ملی و استانی میبرد یا آثارم را در این نمایشگاهها به نمایش گذاشته است و در پایان هم هزینه این سه چهار روز را به ما میدهد اما متاسفانه یک ایرادی که بر کار وارد است این است که تاکنون یک بازار دائمی صنایع دستی در استان راهاندازی نشده است که ما بتوانیم بهصورت دائم محصولاتمان را عرضه و معرفی کنیم.
این حصیرباف باتجربه که 64 بهار از عمرش میگذرد، در ادامه بیان کرد: من دوست دارم تا زنده هستم حصیربافی را ادامه بدهم اما به شکل وسیعتر، چراکه در این منطقه هم مواد اولیه و هم علاقهمندان زیادی وجود دارد که میتوانند در این زمینه فعالیت کنند. حال اگر مسوولان میراث فرهنگی استان همکاری کنند و به من تسهیلاتی با بهره پایین بهمنظور راهاندازی یک کارگاه حصیربافی بدهند، به رشد و توسعه این صنعت در این منطقه که مهد حصیربافی استان است، کمک زیادی میکنند.
از زنگنه در مورد مواد اولیه و مراحل تولید محصول حصیری سوال کردیم و او با در دست گرفتن دو نمونه برگ درخت نخل که (اهالی جنوب به آن «پیش» میگویند) یکی کمی عریض و ضخیم و دیگری ظریف و باریک بود، شروع به توضیح دادن کرد و گفت: ببینید برای درست کردن کلاه، بادبزن و ... از برگهای ظریف و باریک استفاده میکنیم و برای بافت جا نانی، سبد و... از برگهای ضخیمتر و کلفتتر استفاده میکنیم.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که بیشتر از چه برگهایی برای تولید محصولات حصیری استفاده میکنید، تاکید کرد: از برگهای تازه و جوان نخل (بیشتر گونه کبکاب) چون از ماندگاری بیشتری برخوردار خواهد بود. ما برای بافت حصیر این برگها را گاهی به دو تکه و گاه به چهار تکه تقسیم میکنیم، بعد دستهبندی میکنیم و میگذاریم دو تا سه ساعت در آب خیس بخورد، البته هرچه برگ ضخیمتر باشد، دیرتر خیس میخورد. بعد که خوب خیس خورد، درون پلاستیک میپیچانیم تا رطوبتش حفظ شود و در هنگام بافت از انعطاف کافی برخوردار باشد.
این حصیرباف در خصوص رنگآمیزی برگهای نخل برای بهکار رفتن در محصولات حصیری توضیح داد: برگها را ابتدا به دو نیم تقسیم میکنیم تا هر دو طرف برگ بهخوبی رنگ بخورد. شیوه رنگآمیزی برگها هم به این صورت است که رنگهای شیمیایی یا گیاهی را که بهصورت پودر است، درون ظرف آب جوش میریزیم، بعد برگها را درون آب میریزیم و بعد از چند دقیقه که بهخوبی رنگ گرفت، از ظرف خارج و در آفتاب پهن میکنیم تا خشک شود. عموما از برگهای رنگی در بافت جا نانی، جا میوهای، تویزه، کلاه، جا شیرینی، زنبیل، جا دستمالی و... استفاده میکنیم و قیمت این محصولات نسبت به محصولات دیگر کمی بیشتر است و خریدار بیشتری دارند.
زنگنه که دارای کارت مهارت و آموزش در زمینه حصیربافی از سازمان فنی و حرفهای است، در پاسخ به این پرسش که آیا بیمه هنرمندان صنایع دستی شده است، گفت: خیر، قبلا که جوانتر بودم(تا 10 سال پیش) برای اینکه مشمول بیمه هنرمندان صنایع دستی بشوم بسیار پیگیری کردم اما در آن سال با شنیدن این پاسخ از میراث فرهنگی استان که «چنین مجوزی هنوز به ما ابلاغ نشده است» دلسرد شدم و این در حالی بود که این بیمه در زندگی من نقش زیادی داشت. من یکبار مغازهام در آتش سوخت و هیچ کس به من کمک نکرد اما آن را دوباره با هزینه خودم درست کردم.
این مرد هنرمند افزون بر حصیربافی در سالهای جوانی خراطی هم کار کرده و چه بسیار مختکها (گهواره) و نحلیهایی (هیلو) از چوب درخت کویر ساخته که اهالی سرزمین نخلستان در نوزادی در آنها به آرامی غنودهاند. زنگنه همچنین از پیرغلامان شهر خرما و خارک بهشمار میرود و او هر ساله با فرارسیدن ایام سوگواری سالار شهدا به چاووشخوانی میپردازند و با پایان این ایام، پرچمی که به نام «ابوالفضل» آراسته شده است، از سوی هیات عزاداری شهر وحدتیه به وی هدیه داده میشود. او مردی سختکوش، مهربان، مهماننواز و هنرمند است، امید که مسوولان بیشتر از همیشه قدر این گنجینههای گمنام که سالها بهدور از هر هیاهویی در راستای حفظ و معرفی هنرها و صنایع بومی زندگیشان را صرف کردهاند، بدانند.
امروز صنایع دستی چون حصیربافی نیاز به حمایت همهجانبه دارند و ضرورت دارد بهمنظور جلوگیری از زوال این صنایع راهکارهایی راهگشا اندیشیده شود. برای مثال، میتوان با صادرکردن محصولات حصیری به کشورهای حاشیه خلیج فارس (چون محصولات حصیری در این کشورها بسیار پرطرفدار است) بستر مناسب برای فروش این صنایع فراهم آورد، همچنین با تخصیص تسهیلاتی بهمنظور ایجاد اشتغال پایدار و حمایت از آن، به راهاندازی کارگاههای تولیدی صنایع دستی بومی کمک کرد (بهدنبال پیگیریهای صورت گرفته، اکنون صندوق کارآفرینی امید برای صنعتگرانی که بهویژه در روستا زندگی میکنند، تسهیلاتی با بهره چهار درصد را در نظر گرفته است که به افراد دارای صلاحیت و متخصص تعلق میگیرد) همچنین از ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری انتظار میرود با توجه به شعار سال صنایع دستی که «# حصیر میخریم» است، زمینه فروش محصولات حصیری را با راهاندازی بازارچه دائمی صنایع دستی در استان فراهم آورد، البته برای فروش این محصولات در خارج استان هم میتوان با امضای تفاهمنامههایی زمینه مناسب را فراهم کرد. متاسفانه با توجه به قدمت حصیربافی در بوشهر این صنعت آنگونه که شایسته بوده نتوانسته در خارج از استان خود را معرفی کند این در حالی است که محصولات حصیری استان سیستان و بلوچستان امروز در بهترین فروشگاهها و گالریهای صنایع دستی مرکز کشور عرضه و به فروش میرسد، بهراستی چرا حصیربافی بوشهر نتوانسته خود را به کشور معرفی کند، ایراد از کجاست؟! ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سال جاری غیر از نمایش محصولات حصیری در نمایشگاه ملی صنایع دستی چه اقدام چشمگیری را برای رونق این صنعت انجام داده است؟!