عیسی صفوی:
احصا و استخراج مشکلات سلامت شهرستانهای استان نشان از آن دارد که سلامت شهرستان تنگستان با «بیآبی و کمآبی» تهدید میشود. پيدايش بحران مديريت آب يا آشفتگي در حوزههاي تامين، عرضه، تقاضا، مصرف، آلودگي و هدررفتن آب دراستان نيمهخشک و کمآب بوشهر، معلول انطباق نداشتن مديريت آب استان با تغييرات اقتصادي، جمعيتي و ساير تحولات اجتماعي در ٤٠ سال گذشته است.
نگرش مقطعي، روزمره و پروژهاي مديريت آب به جاي چشمانداز بلندمدت و آيندهنگر، فقدان نظام حکمراني مبتني بر آمايش استان، اثرات ژرف ناکارآمدي مديريت آب را تشديد و استان را با وضعيت وخيم و نگران کنندهاي روبهرو کرده که نه تنها اميدي به توسعه پايدار نميرود بلکه شرايط زيست کنوني و نسلهاي آينده را نيز با مخاطره جدي مواجه کرده است. با وجود همه توانمنديهاي علمي، کارشناسي و مالي ٤٠ سال گذشته استان، همچنان مديريت آب نتوانسته به سبب اعمال مديريت روزمره و مقطعي، کارکرد رضايتبخشي ارائه داده، امکان تحقق توسعه پايدار، امنيت غذايي، امنيت آب، رفاه و محيط زيست تخريب نشدهاي را فراهم آورد.
با اينکه سطح عرضه علم و تخصص در استان خيلي بيشتر از نياز و ظرفيت پذيرش جامعه است ولي هنوز بين دانشگاهها، جامعه و کارگزاران استانی پيوندي برقرار نشده و به همين سبب، تاثيرگذاري علم و انتقال آن به عرصه بسيار نامحسوس و تنها به کلاسهاي درس محدود شده است اما در اين رهگذر، کارشناسان، خبرگان، دانشگاهيان و علاقهمندان به پايداري استان بيتفاوت ماندند و در سالهای اخير از انتشار کتابها، مقالهها، تشکيل ميزگردها، برپايي انواع همايشها و کنفرانسها و نامهنگاريها با دولتمردان در بيان موانع و ارائه راه حلها خودداري ورزيدند ولي اندوهبار است که با وخيمتر شدن اوضاع و تشديد انواع بحرانها و آشفتگيها، هيچ بازتاب و واکنشي از سوي مسوولان استانی نسبت به بيانيهها، نامهها، مقالات و همايشها نشان داده نشد و بياعتنا به همه آنها، همچنان به راه خود ادامه دادند تا امروز که دامنه ابربحرانها چنان گريبان استان را گرفته که بهبودبخشي وضع کنوني از ظرفيت و توان متولیان آب استان اگر هم بخواهند، خارج شده است. در استان خشک و نيمهخشک بوشهر نميتوان منابع آب را تجريدي و انتزاعي برنامهريزي و مديريت کرد. فرابخشي ذاتي آب حکم ميکند که در چارچوب آمايش استانی به موازات توسعه موزون همه بخشها، با مشارکت همه سهمبران و ذينفعان مديريت شود. توسعه، يک پروژه نيست، توسعه در کشوري مانند ايران يک فرايند است.
در فرايند توسعه فراگير، نميتوان آن را فروکاست و به اجزاي کوچکتر ريز کرد. به سخن ديگر، نميتوان به توسعه اقتصادي بهاي بيشتر داد اما به توسعه اجتماعي يا توسعه سياسي يا توسعه فرهنگي کمتر يا اصلا بهايي نداد. توسعه هنگامي معنيدار ميشود و مفهوم پيدا ميکند که در همه ابعاد و در همه بخشها در سازگاري با اقليم، جغرافيا و جمعيت به گونهاي موزون و متناسب توسعه يابد. اگرچه دير شده ولي چارهاي نيست مگر استقرار حکمراني آب. در حکمراني آب همه تخصصهاي مرتبط با انسان مانند جامعهشناسي، اقتصاد، حقوق، ارتباطات و رسانهها، فرهنگ و آموزش بايد مشارکت داشته باشند. در اين راستا فرهنگسازي، آگاهيرساني، آموزش و به طورکلي همگاني کردن آب از اهميت بالايي برخوردار است.