بامداد جنوب:
روزنامهنگاری پیشهای بس دشوار و ریسکپذیر است و افرادی که گام در این مسیر میگذارند، بدونشک باید از صبر و ارادهای آهنین برخوردار باشند، چون در این کار هیچگونه امنیت جانی و مالی وجود ندارد. متاسفانه باید اعتراف کرد که در ایران روزنامه نتوانسته جایگاه ثابتی برای خود بیابد، گواه این ادعا هم تیراژ پایین آن است. که در این رابطه یک روزنامهنگار قدیمی عوامل مختلفی را موثر میداند؛ کمبودن عکسها و مصاحبههای خوب، جای خالی گزارشهای تحلیلی، کاهش تعداد خبرنگاران حرفهای و نبود آزادی مطبوعات از مهمترین عواملی هستند که بر کاهش تیراژ مطبوعات در سالهای اخیر تاثیر گذاشتهاند.
به گزارش ایسنا، رضا قویفکر درباره علت کاهش تیراژ روزنامهها در سالهای اخیر گفت: بسیاری از عوامل باید دست به دست هم بدهد تا روزنامهها در جذب مخاطب موفق شوند؛ از عکسها و مصاحبههای خوب گرفته تا گزارشهای تحلیلی، حضور خبرنگاران حرفهای و آزادی مطبوعات همگی میتوانند برای جذب مخاطب به مطبوعات کمک کنند.
این روزنامهنگار پیشکسوت و دبیر و سخنگوی انجمن پیشکسوتان مطبوعات با بیان اینکه بهطور کلی رسانهها باید مقبولیت داشته باشند و مردم بتوانند خودشان و دغدغههایشان را در مطبوعات ببینند، افزود: اگر تعریف ما از رسانه این است که باید آیینه تمامنمای جامعه باشد، پس مردم هم باید بتوانند خودشان را در این آیینه ببینند.
وی یکی از مهمترین وظایف رسانهها را ارتباط میان مسوولان و مردم دانست و گفت: زمانی که ما از دانشگاه روزنامهنگاری بیرون آمدیم و در روزنامه «کیهان» مشغول به کار شدیم، یکی از جاذبههای اصلی روزنامهها تیترهای اول آنها درباره حوادث و اتفاقات مهم جامعه بود و در واقع مردم یک شهر یا استان نمود و انعکاس اتفاقات اطرافشان را در روزنامه صبح فردا میدیدند. این موضوع در اعتماد آنها به مطبوعات تاثیر بسیار زیادی داشت.
قویفکر با سابقه با تاکید بر لزوم برقراری آزادی قلم و تاثیری که این آزادی میتواند در فروش روزنامهها داشته باشد، گفت: با سانسور مخالف بوده و هستم و معتقدم که مردم حق دارند همه چیز را بدانند اما در عین حال خط قرمزهای سیاسی و مذهبی را که در همه جای دنیا وجود دارد، قبول دارم ولی رعایت این خط قرمزها با کمتر گفتن واقعیتها یا وارونه نشان دادن آنها بحث کاملا متفاوتی است. برای مثال اگر روزنامهای بههر دلیلی تعداد کشتههای حادثهای را کمتر اعلام کند، طبیعی است که مخاطب از آن رسانه رویگردان میشود. امروز مردم به روزنامهها به چشم کاغذپاره نگاه میکنند و دیگر اعتماد و اعتقادی به روزنامهها ندارند.
این روزنامهنگار با اشاره به اینکه وقتی روزنامهها در چهل سال گذشته با دیوارها و موانعی مواجه شدند و نتوانستند آنطور که باید به مسیر خود ادامه بدهند، ناخودآگاه خبرنگاران هم به کمکاری عادت کردند، تصریح کرد: این در حالی است که در دوره ما خبرنگاران اصلا پشت میز نمینشستند و فقط صبحها پس از آنکه خودشان را در تحریریه نشان میدادند، برای تهیه خبر و گزارش به حوزه خبریشان میرفتند. ما هر کدام در حوزههای خبری برای خودمان سلطانی بودیم و هنوز هم برخی از آشنایان و دوستان قدیمی وقتی گرفتار میشوند به ما زنگ میزنند و فکر میکنند که همچنان قدرت یک خبرنگار سابق را داریم.
وی با بیان اینکه آن زمان به خبرنگاران اهمیت میدادند، چون خبرنگاران نیز برای کارشان دل میسوزاندند، گفت: حوزههای خبرنگار حوادث روزنامه «کیهان» اخبار حوزههای دادگستری، پزشکی قانونی، شهربانی کل کشور و ژاندارمری را تحت نظر داشت. وقتی حادثهای در سطح شهر رخ میداد پیش از آنکه به پلیس اطلاع داده شود با دفتر روزنامه تماس میگرفتند. در واقع آنقدر همه به اهمیت رسانه آگاه بودند که پیش از هر کار دیگری با دفتر روزنامه تماس میگرفتند و اطلاع میدادند.
دبیر انجمن پیشکسوتان مطبوعات تنبلی خبرنگاران را جمله دلایل کاهش مطالب کیفی روزنامهها برشمرد و تصریح کرد: متاسفانه امروز اغلب خبرنگاران تنبل شدهاند و برای دریافت اطلاعات یک گزارش صرفا متکی به اینترنت هستند. در این سالها اغلب خبرنگاران تلاشی برای افزایش سواد و آگاهی خود نکردهاند و از طرفی هم به حوزه خبریشان تعصب ندارند و برای پیشرفت آن هیچ تلاشی نمیکنند؛ در حالی که خبرنگار باید رویدادها را از نزدیک مورد بررسی قرار بدهد و بعد خبر را تنظیم کند. البته از طرفی دیگر وقتی خبرنگاری انگیزه داشته باشد و بداند که به او بها داده میشود، برای کار خود تلاش بیشتری میکند.
قویفکر با اشاره به اهمیت گزارشنویسی در روزنامهها و با بیان اینکه گزارش تکاملیافتهترین بخش هر رسانهای است و نیاز به خبرنگاران حرفهای دارد، یادآور شد: بر اساس سلسله مراتب روزنامه «کیهانِ» سابق خبرنگاران تازه کار به سرویس حوادث میرفتند و در آخرین مرحله کاری خود و بعد از چند سال خبرنگاری در حوزههای مختلف میتوانستند به سرویس گزارش بروند؛ چراکه سرویس گزارش یکی از پُراهمیتترین سرویسهای روزنامه محسوب میشد و تنها خبرنگاران حرفهای را جذب میکرد.
وی همچنین انتشار عکس در روزنامهها را از دیگر عوامل جذب مخاطب برشمرد و در این زمینه توضیح داد: در حال حاضر عکسهای روزنامهها بسیار کم شدهاند. نباید نقش عکس را در جذب مخاطب دستکم گرفت. یک عکس ممکن است به اندازه یک خبر یا گزارش حرف برای گفتن داشته باشد. عکس به گزارش، خبر و مصاحبه کمک میکند و یک عکاس خوب که درد جامعه را میداند، میتواند بسیار تاثیرگذار باشد.
این روزنامهنگار باسابقه گرایشهای سیاسی و جناحی روزنامهها را از دیگر دلایل کاهش تیراژ مطبوعات دانست و گفت: متاسفانه روزنامههای ما به ارگان احزاب مختلف تبدیل شدهاند و این موضوع برای روزنامهها سم است. رسانه باید زبان ساده و همه فهم داشته باشد تا از یک فروشنده ساده تا یک استاد دانشگاه بتوانند با مطالب آن ارتباط برقرار کنند اما متاسفانه مطالب برخی از نشریات در سالهای اخیر صرفا برای گروه خاصی نوشته میشود. امروز بسیاری از رسانههای ما بلندگوی یک ارگان یا حزب شدهاند و مدام سنگ آنها را به سینه میزنند. طبیعی است که مردم متوجه نگاه سیاسی آنها میشوند و نسبت به روزنامهها بیمیل میشوند.
قویفکر با بیان اینکه متاسفانه روزنامهها نردبان ترقی برخی افراد شدهاند، افزود: باعث خجالت است برخی افراد روزنامه را به محل کسب خودشان تبدیل کردهاند و خبرهایی را منتشر میکنند که بتوانند بهواسطه آنها به اهداف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود برسند. اینکه مدیر مسوولی برای رسیدن به صندلی مجلس روزنامهای با تیراژ کم راهاندازی میکند، اصلا کار درست و حرفهای نیست. درست است که در همه جای دنیا برخی از روزنامهنگاران وارد عرصه سیاست میشوند و پست و مقام میگیرند ولی اینگونه نیست که صرفا با این هدف روزنامهای را با تیراژ پایین تاسیس کنند. در همه جا دنیا آنقدر کار یک خبرنگار خوب است که مردم متوجه میشوند که او دغدغههای جامعه را میشناسد و به همین خاطر هم میتوان بهعنوان مثال شهردار خوبی باشد.
این روزنامهنگار پیشکسوت در پایان همچنین درباره تاثیر تعدد روزنامهها در تیراژ پایین آنها گفت: طبیعی است که وقتی تقاضا کم است، عرضه زیاد میشود. تعدد نشریات خوب است اما به شرط آنکه کیفیت خبری داشته باشند. چه فایدهای دارد وقتی تعداد روزنامهها زیاد باشد اما مجموع تیراژ آنها به یک میلیون هم نرسد؟ اگر قرار است روزنامهها با تعداد زیاد و کیفیت پایین منتشر شوند، بهتر است که شاخ و برگشان را بزنند و با تعداد کم ولی کیفیت بالا منتشر شوند.
در پایان این گزارش یادآوری میشود، روزنامه در ایران اسیر بازیهای سیاسی و جناحی شده و بهصورت نسبی استقلال خود را از دست داده است؛ البته از آنجایی که این رسانه بهدلیل خوشخدمتی به برخی از مسوولان، دیگر زبان گویای مردم نیست، از این رو مردم مثل قبل از آن استقبال نمیکنند و متاسفانه اگر روزنامهای هم بخواهد خود را از جنس مردم بداند، نمیگذارند!!! امید که بستری فراهم شود تا بهجای دیدن جوانمرگی روزنامههای تاثیرگذار، استقلال و استمرار انتشار این نشریات را شاهد باشیم. متاسفانه امروز بحران کاغذ بر دیگر مشکلات روزنامهها افزوده شده و همین معضل بسیاری از روزنامهها را در همین مدت اندکی که در اثر نوسان ارز با گرانی کاغذ مواجه شده، به تعطیلی کشانده است. شاید نیاز است دولت برای حمایت از نشریات مکتوب سیاستهای ناکارامد قبل را فراموش و در این زمینه بازنگری کند. بدونشک جامعه بدون روزنامه، جامعهای ناآگاه و خنثی است.