بامداد جنوب - الهام بهروزی:
نشست نقد و بررسی نمایش «کلاتنامه» با حضور جواد متین، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران نهم بهمنماه جاری در تماشاخانه فرهنگسرای اهرم پس اجرای این اثر برگزار شد. این نشست با همکاری حوزه هنری بوشهر و کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برنامهریزی و اجرائی شد.
نمایش «کلاتنامه» اثری تاریخی به نویسندگی و کارگردانی سعید گلچمن و تهیه شده در گروه «آرویو»ی تنگگستان است که گفتوگو با کارگردان این اثر در دو شماره پیش در صفحه ادب و هنر روزنامه بامداد جنوب کار شد؛ نمایشی با روایتی عاشقانه و برگرفته از تاریخ مسکوت مانده تنگستان است و از آثاری است که اجرایش با اقبال خوبی مواجه شده است.
عضو کانون ملی تئاتر ایران در نشست نقد و بررسی نمایش «کلات نامه» گفت: این نمایش بر بستر رویدادی تاریخی که نزاع میان خوانین منطقهای از تنگستان است، شکل میگیرد. سعید گلچمن در قامت نویسنده درام خود را بدون تفاخر و پيچيدگيهاي روشنفكرانه و تكنيكهاي مد روز بنا ميگذارد. همزمان با طرح «تم خيانت و وفاداري» بهعنوان طرح غالب به روايتي عاشقانه بهصورت موازي نيز ميپردازد و با شخصيتپردازي مناسب بهدور از شعارزدگي و تظاهر لحظات باورپذيري را خلق ميكند. گلچمن راوي جغرافياي زيستي خود و داستانش است. اين نويسنده هندسه رويدادي مستند را با مختصات تئاتر پيوند ميزند و موفق عمل ميكند. از اینرو، «كلاتنامه» اثري باورپذير، موجز و صادقانه است. تاریخ سرشار از داستانهایی است که شگفتانگیز و گاهی رشکبرانگیز است. اگر این شگفتی و رشک را برای اجرا روی صحنه بتوان با عناصر دراماتیک پیوند زد، این شگفتی دوچندان میشود و برای مخاطب جذابیت بیشتری خواهد داشت و معنای دیگرگونهای به خود خواهد گرفت. بهمنظور این تحول باید کلیت روتیت تاریخی، رخدادها و آدمها راقم این رخدادها و حتی خود تاریخ هم باید شکل مستند گونه و مصداقی خود را از دست بدهند تا بتوانند تبدیل به عناصر دارماتیک با مختصات دنیای نمایش شوند. به زبان ساده وضعیت نمایشی تعیینکننده کیفیت درام است نه موقعیت نمایشی. این وضعیت با معیار و شاخصههای دنیای نمایشی خود را در اجزای اصلی درام یعنی کلام، طرح و خلق کاراکتر در زمان نگارش از سوی نویسنده و بهره بردن از صحنه و صحنهافزارها و موسیقی و جلوههای صوتی و بصری در اجرا نمود پیدا میکند.
جواد متین در ادامه با بیان اینکه «کلات نامه» را بدون اغراق میتوان نمونهای صادقانه و بهدور از تظاهر در خلق درام بهشمار آورد، افزود: برای این ادعا در ادامه به چند عنصر مهم اعم از شخصیتپردازی در خلق کاراکتر و طرح داستان و بهره بردن از مختصات اقلیمی و بومزیست نویسنده و کارگردان این اثر اشاره میکنم. از نام نمایشنامه همانگونه که بر میآید اشاره به نامهای دارد که از رویدادهای تاریخی و آدمهایی که رقمزننده این رویدادها در کلات هستند، حرف میزند. این نامهها روایت مستند باقیمانده از دورانی از تاریخ است که مردم از کلات یا قلعهای در تنگستان جانانه دفاع کردهاند. تقارب کلات یا قلعه بهعنوان محدودهای با ارزش برای دفاع و محور منازعات خوانین در منطقه تنگستان با روایت عشق بهزاد و خاتون به جذابیت اثر جان بخشیده است. درام از نقطه خوبی آغاز میشود. کنش پیشآغازین نمایش تعقیب و گریز حسنخان و زائر خضرخان تنگستانی در حوادث دوره قیام دلیران تنگستان است. نکته جالب نگاه به کاراکتری است که از نظر تاریخی در روایتها مثل سردارانی چون رئیسعلی دلواری و غضنفرالسلطنه و حتی همین زائرخضرخان معروف نیست. بهزاد تفنگچی خضرخان است. بهزاد در جریان تعقیب و گریز خضرخان و تخلیه کلات آنجا میماند و بهعنوان نیروی نفوذی از شرایط قشون حسنخان از طریق نامه به خضرخان گزارش میدهد. از قضا در زمان دید زدن پنهانی کلات از بالای نخل چشمش به خاتون دختر خوانده حسنخان میافتد و دلداده او میشود. بهزاد، خاتون را از طریق پنجره بالاخانه کلات میبیند و عاشقش میشود. کلات و خاتون کلات با هم عجین شدهاند و در داستان عشق بهزاد به خاتون انگار عشق او به کلات، عشق به خاک آبا و اجدادیاش است. مراقبت و حراست از این عشق آنهم از سوی بهزادی که پاک نهاد است و «به» زاده شده، طبیعتا منطقی به نظر میرسد.
وی با اشاره به اینکه از کاراکتر بهزاد چندین وجه مختلف در شخصیتپردازی میبینیم، خاطرنشان کرد: بهزاد گاهی تفنگچی زائر خضرخان است و گاهی عاشقپیشه و گاهی تیراندازی که مثال ندارد و گاهی چریکی که زیر شکنجه تاب میآورد و اعتراف نمیکند و در پایان هم شهید است. قهرمان در این نمایش خصلتهای جالبی دارد و مخاطبان میتوانند از او جانبداری کنند. شخصیتی دارد که هدفش کاملا قابل درک است و مخاطبان قادر به تائید او هستند، حتی اگر این هدف ستودنی نباشد. گیرایی و هیجان زیاد، پیامدهایی که به پیروزی یا شکست قهرمان اهمیت میبخشد، در خصوص بهزاد صدق میکند. بهزاد شخصیتی با نیازی فوری و آتشین برای دستیابی به هدافش است. این ویژگیها همان عناصر عالی کاراکتر هستند که موجب میشود وی باورپذیر، موثر و کارامد در دارم عمل کند.
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در ادامه با تاکید بر اینکه سادگی از اصول بسیار مهم نمایشنامهنویسی است، تصریح کرد: وقتی مخاطبان به تماشای یک نمایش مینشینند، باید بتوانند همان دفعه اول از داستان سر در بیاورند. سادگی در این مفهموم به معنای پایین آوردن سطح نمایشنامه نیست. منظور بیان واضح داستان است. محور داستان در نمایش «کلاتنامه» واضح و عاری از ابهام است. کارگردان بهدنبال طرح مفاهیم مبالغهآمیز نیست و صادقانه و اصیل طرح را در درام به اجرا درآورده است. بهزاد دستگیر میشود، مورد شکنجه قرار میگیرد و به جرم جاسوسی اعتراف نمیکند و به عشق خود به خاتون اعتراف میکند. حسنخان شرطی برای رسیدن به خاتون برای بهزاد قرار میدهد که همانا خیانت به زائرخضرخان است. حسنخان، بهزاد را مجبور به پذیرش شرط ترور خضرخان در ازای درآوردن خاتون به عقد وی میکند. نویسنده پردهای دیگر از درام بر میدارد که آن نیز دختر خواندگی و همداستان نبودن خاتون با پدرخواندهاش و اعتراف بهزاد نزد خاتون به تفنگچی بودن اوست. پایانبندی درام با کشته شدن بهزاد و پیروزی و فتح کلات از سوی زائر خضرخان و فرار حسنخان رقم میخورد و تماشاگر غافلگیر میشود. بهره بردن از عنصر غافلگیری بسیار بجاست. در تمام طول نمایش تماشاگر انتظار دارد که بهزاد، خضرخان را به قتل برساند، حتی استفاده از صحنه خواب خضرخان نیز بر این باور دامن میزند اما برخلاف این تصور شاهد وفاداری بهزاد هستیم. او در راه وفاداری به خضرخان و دفاع از کلات کشته میشود. قرار دادن بهزاد بر سر دوراهی، حقیقت مبارزه و واقعیت عشقستیزی در خور خلق میکند که زمینه بیشتر کیفیت دراماتیک است.
وی با اشاره به اینکه «کلات نامه» با بهره بردن از عنصر زیستبوم نویسنده و کارگردان و شکلگیری بر بستر تاریخ منطقه از کلیشههای رایج که همانا استفاده بیحد و مرز و بدون معنا از آیینهاست پرهیز میکند و دارای مختصات و هندسه ویژه خودش است، گفت: سعید گلچمن در نوشتن به زبان اثر بسیار توجه دارد. طوری ننوشته که شخصیتها بینقص و خوب حرف بزنند. در استفاده از کلیشههای معمولی زیادهروی نکرده و از نامفرسایی شخصیتها نیز پرهیز کرده. این خست در مونولوگنویسی و گردش دیالوگ میان شخصیتها موجب شده هر شخصیت صدایی متمایزی از قعر تاریخ برای خود داشته باشد و کیفیت دراماتیک افزایش یابد. این نوع دیالوگنویسی به تمپو، ریتم و موومان زبانی اثر کمک درخشانی میکند. بازیگران نیز در این اثر با توجه به اینکه از پشتوانه گویش دشتیاتی و شناخت تاریخی و جغرافیایی برخوردار بودند از خود بازیهای باورپذیری بجا گذاشتند.
متین در پایان در خصوص نقاط ضعف این اثر گفت: نقاط ضعفی که در «کلات نامه» میتوان به آن اشاره کرد در ده دقیقه پایان نمایش و خطابه و متنی است که از سوی گویندهای از بلندگوهای سالن پخش میشود و سرنوشت این شخصیتهای تاریخی را روایت میکند و همچنین بخشی دیگر از این روایت را در صحنه از سوی بهزاد، خاتون و زائر خضر شاهد هستیم. پایانبندی که وضعیت نمایشی را به خطابه و روایت بدل کرده، از کیفیت نمایشی برخوردار نیست و سرنوشت این خوانین در تاریخ برای مخاطب از جذابیت خاصی ندارد. با توجه به اینکه در صحنه قبل از پایان نمایش، درام منعقد شده اجرای این بخش ضرورتی ندارد. موسیقی و استفاده نامناسب از اسپشیال افکتها در این نمایش نیز از نقاط ضعف بهشمار میرفت و انتظار میرود از امکانات و زیرساختهای مناسبی برای تهیه موسیقی و افکت اینگونه آثار بهره برده شود. در کل به این نمایش و تلاش گروه اجرائی امتیاز خوبی داده میشود و این اثر را برای دیدن پیشنهاد میکنم.