bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۳۳۱۴
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۱۶ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۷
آنگاه که موسیقی بومی جایش را به موسیقی پاپ می‌فروشد؛
گاهی شرایط زندگی فرد را به سمتی سوق می‌دهد که دوست دارد پایش را از دایره مشکلات بیرون نهد و برای مدتی دور از لحظه‌ها و تنش‌ها آسوده‌خاطر زندگی را بگذارند. بدون‌شک این آسودگی به‌تنهایی حاصل نمی‌شود مگر به کمک ابزاری؛ ابزاری که بتواند بستر مناسب را برای ترویج شادی و نشاط در جامعه‌ای افسرده و روبه یاس فراهم آورد. بدیهی است وقتی صحبت از نشاط و شادی می‌شود خواه ناخواه ذهن معطوف به هنر به‌خصوص هنر موسیقی می‌شود..
بامداد جنوب - الهام بهروزی:
گاهی شرایط زندگی فرد را به سمتی سوق می‌دهد که دوست دارد پایش را از دایره مشکلات بیرون نهد و برای مدتی دور از لحظه‌ها و تنش‌ها آسوده‌خاطر زندگی را بگذارند. بدون‌شک این آسودگی به‌تنهایی حاصل نمی‌شود مگر به کمک ابزاری؛ ابزاری که بتواند بستر مناسب را برای ترویج شادی و نشاط در جامعه‌ای افسرده و روبه یاس فراهم آورد. بدیهی است وقتی صحبت از نشاط و شادی می‌شود خواه ناخواه ذهن معطوف به هنر به‌خصوص هنر موسیقی می‌شود، چراکه در هر نت آن دنیای سحرانگیزی نهفته است که می‌تواند زبان گویایی برای وصف حال خوشحالان یا بدحالان باشد؛ به گفته مولانا: «همچو نی زهری و تریاقی کی دید/ همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید...» با این اوصاف، موسیقی پادزهری است که به کمک آن می‌توان بسیاری از آلام روحی جامعه را تسکین داد. هنری که در دامان خود خرده‌فرهنگ‌ها و آیین‌های منحصربه‌فرد و متعددی را جای داده و برایندی از نوع نگرش، زیست، تبادلات فرهنگی، اقلیم و رسوم نیاکان این سرزمین است.  

بر این اساس می‌توان گفت که موسیقی ایران افزون بر این‌که متنوع و متعدد است، دارای فحوا و مضمون مخاطب‌پسند و پرباری است و می‌تواند نقش جامع و بسزایی را در ترویج شادی و امید در جامعه ایفا کند. از همین روی است که در سال‌های اخیر با توجه به شرایط طاقت‌فرسای اقتصادی حاکم بر جامعه، دولتمردان و متولیان فرهنگی کوشیده‌اند تا با فراهم کردن بستر مناسب موسیقی را در سطح جامعه گسترش دهند و شادی را دستاویزی برای رنگ‌باختن فضای خموده زندگی‌های دشوار مردم سازند؛ اما در این میان، از آنجایی که همیشه پای سیاست‌گذاری‌هایمان لنگ می‌زند در سیاست‌های موسیقایی هم یا راهی افراط شده‌ایم یا تفریط!!! که در دو صورت آفت‌هایی دامن موسیقی را گرفته که جبران‌شان هزینه‌برداربوده است.
در دولت تدبیر و امید موسیقی یکی از هنرهایی بود که مورد نواخت دولتمردان قرار گرفت و همان‌گونه که مشاهده کردید پایش به سیاست گشوده شد و در ایام انتخابات با شوهای موسیقایی مواجه شدیم که خاطرات به یادماندنی را در اذهان مردمان از خود به جای گذاشت ولی با همه اینها این هنر در ادامه در نتیجه یک‌سری بی‌قانونی‌ها و سودجویی‌ها دچار بحرانی شد که اثر سوء آن را کم کم در سطح جامعه به‌ویژه در میان جوانان می‌توانیم مشاهده کنیم. البته در پدید آمدن این بحران عواملی چند دخالت دارند که اگر امروز برای آن چاره‌ای اندیشیده نشود، در آینده نمی‌توان به رفع آن دل بست. 

همان‌گونه که اطلاع دارید بوشهر یکی از استان‌هایی است که اجراهای صحنه‌ای موسیقی در سال‌های اخیر در آن با کمترین مشکل روبه‌رو شده و پذیرای خوانندگان و گروه‌های معتبر موسیقی کشور در بیشتر ایام سال بوده و توانسته در این زمینه رکورد چشمگیری از خود به‌جای بگذارد؛ اما در این میان، یک‌سری چالش‌هایی ایجاد شده که نیاز است متولی فرهنگی استان برای رفع آنها وقت بگذارد. یکی از این چالش‌ها جولان دادن سبک پاپ و به انزوا رفتن دیگر سبک‌های موسیقی است که این جای تامل دارد! البته این چالش بعد از چندین گزارش انتقادی در روزنامه بامداد جنوب دیده شد اما این بار از آن سوی بام افتادیم! متاسفانه برخی از گروه‌ها نوبت‌هایی که در جدول زمانبندی اجراهای صحنه‌ای از اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان می‌گرفتند، به برخی از موسسات کنسرت‌گزار یا سرمایه‌گذاران این حوزه فروخته و از اجرای توانمندی خود صرف‌نظر می‌کردند البته در این میان اقبال مخاطبان هم تاثیر شگرفی داشت؛ چراکه بارها پیش آمده بود که گروه‌های محلی در زادگاه خود کنسرت گذاشته اما با اقبالی که بتواند هزینه‌های اجرای آنها را تامین کند، روبه‌رو نشدند از این‌رو عمده توجه خود را معطوف به اجراهای خارج از استان و کشور کردند. این در حالی است که اگر اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آیین‌نامه‌ای را تدوین و اجرائی می‌کرد که در آن کنسرت‌گزاران ملزم به توجه به همه‌ سبک‌های موسیقایی بودند آیا باز هم با این واقعیت تلخ نوبت‌فروشی گروه‌های محلی روبه‌رو می‌شدیم؟! واقعیت تلخی که همچنان در حال تکرار است و به‌تازگی صورت گرفته و به‌زودی به‌جای یک کنسرت محلی با اجرای یک خواننده پاپ روبه‌رو خواهیم شد؟! 

بدون‌شک این چالش نتیجه سواد پایین موسیقایی متولیان موسیقی و ناکارامدی سیاست‌های موسیقایی ماست! این در حالی است که چندی پیش از سوی اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تاکید شده که خرید و فروش نوبت اجراهای صحنه‌ای غیرقانونی است و با هر دو طرف برخورد می‌شود! تاکیدی که صرفا در حد حرف باقی مانده است. چالش بعدی آشفتگی و تعدد اجراهای پاپ یکی پس از دیگری است که در این میان دیگر سبک‌ها با بی‌میلی و بی‌اقبالی مخاطبان روبه‌رو شده‌اند! درست است سبک پاپ هدفمند حمایت می‌شود هم از سوی رسانه، هم از سوی صدا و سیما و به گفته کیوان ساکت، موسیقدان و موسیقی‌شناس مطرح کشور: «من نمی‌گویم همه مسوولان فرهنگی ولی غالب آنها از جفایی که دارند به فرهنگ ایرانی می‌کنند، غافل هستند، فکر می‌کنم «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی»؛ بنابراین باید یک خانه‌تکانی فرهنگی صورت بگیرد؛ یعنی مسوولانی به کار گمارده شوند که هم آگاه به فرهنگ ایرانی و هم دغدغه فرهنگی داشته باشند و دلسوز و مسوولیت‌پذیر باشند. متاسفانه در سایه غفلت مدیران فرهنگی، صدا و سیما موسیقی‌های دسته‌بندی نشده پخش می‌کند که درهم و ژولیده هستند که مشخص است دست‌های پشت پرده تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها را هدایت می‌کنند و متاسفانه کارهای خوب را مثله و بریده بریده می‌کنند که این کارشان ارزش هنری آثار شاخص و بامحتوا را از بین می‌برد. البته من بارها با ۱۶۴ تماس گرفتم و نقدهایم را در این خصوص منتقل کردم؛ 

اما متاسفانه هیچ وقت به آنها رسیدگی نشده است. همین چند وقت پیش بود که سوالی از بنده در خصوص سرقت ادبی حمید هیراد پرسیدند و من در پاسخ به آن گفتم که «با توجه به این‌که سرقت در جامعه امروز امری عادی و اصولا یکی از وظایف دولتمردان شده است که البته برخی از هنرمندان هم از این قاعده مستثنی نیستند و خیلی پیش‌تر از این نیز رادیو و تلویزیون محترم با رعایت نکردن قانون کپی‌رایت به نوعی یه سرقت هنری مشغول است؛ پس نتیجه می‌گیریم که سرقت یکی از سنت‌های پسندیده و رایج کشور است، به‌ویژه سرقت هنری! مگر استاد الاساتید داریوش پیرنیاکان کتاب ردیف یکی از اساتید درگذشته را عینا و بدون کوچک‌ترین تغییری به نام خود چاپ کرد، هرچند داریوش خان طلایی و دکتر سامان فاطمی و دیگران هر چه بر سر و روی خود زدند و در مجلات نوشتند تاثیر نکرد که بماند، استاد پیرنیاکان را هیات علمی دانشگاه تهران هم کردند! حالا بیچاره هیراد که یک واژه را لااقل تغییر می‌دهد پس به نظر من سرقت هر نوعش پسندیده و اصلا لازم است».
از این‌رو اینجا نقش متولیان فرهنگی در خصوص اشاعه موسیقی اصیل ایرانی خود را نشان می‌دهد! به راستی پاسخگوی این بی‌هویتی فرهنگی که هر روز بیش از قبل گریبان جامعه را گرفته، چه کسی خواهد بود؟! آیا وقت آن نرسیده که به داد این آشفته‌بازاری که در موسیقی به‌راه افتاده، رسید؟! آیا وقت آن نرسیده که جلوی بازی‌هایی که از سوی افرادی خاصی در حال اتفاق افتادن است، ایستاد؟! پیش از این بهرنگ حکیمی‌پور به‌عنوان مسوول انجمن موسیقی استان بوشهر مدعی شده بود که «بودجه انجمن محدود و اندک است اما قانون به انجمن اجازه داده است تا تاریخ کنسرت بگیرد و در مناقصه به بخش خصوصی واگذار کند و درآمد حاصل به حساب انجمن برای اجرای برنامه‌ها واریز شود.» این در حالی است که نخستین کنسرت انجمن موسیقی بدون برگزاری مناقصه به یکی از موسسات واگذار شده که این جای تامل دارد! و می‌توان برای این تصمیم‌گیری دلایلی بسیاری آورد!!! چراکه مسوول انجمن موسیقی استان در موسسه مذکور مشغول به فعالیت است و می‌طلبید که وی با نگاه مستقل و حرفه‌ای در این زمینه تصمیم‌گیری کند. 

در پایان این گزارش یادآوری می‌شود، نگارنده بارها در گفت‌وگو با هنرمندان بومی و ملی به نکات ارزنده‌ای دست یافته که شنیدن آنها برای متولیان فرهنگی و موسیقی استان سنگین بوده و پس از آن در این زمینه نه تنها شاهد تصمیم‌گیری بجا و مناسب نبودیم، بلکه با یک‌سری اتفاقاتی روبه‌رو شدیم که جای بسی تاسف داشته و دارد و اینک نظاره‌گر جولان دلالانی در عرصه موسیقی استان هستیم که میراث‌دار خوبی برای آن نخواهند بود و ذائقه مخاطب را بیمار کرده‌اند. متولیانی که خود داعیه‌دار موسیقی اصیل ایرانی‌اند اما مروج موسیقی پاپ! این نکته جای بسی تامل دارد! داعیه‌دارانی که معتقدند موسیقی بومی عمر خود را کرده و با نوآوری صرفا می‌تواند مخاطب را جذب کرد اما همین سرمایه‌گذاران غافلند که چه سان با بی‌برنامگی موسیقی بومی و ملی را به قهقهرا برده‌اند! ما منکر محبوبیت موسیقی پاپ نیستیم اما سبک‌های دیگر و هنرمندان دیگر هم باید دیده شوند؛ به‌راستی سهم موسیقی بومی و محلی، موسیقی بی‌کلام، موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی سنتی و... از جدول زمانبندی اجراهای صحنه‌ای اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چقدر است؟! آیا وقت آن نرسیده که بپذیریم علم موسیقی صرفا منحصر به سبک خاصی نمی‌شود؟! آیا وقت آن نرسیده که به‌جای شعار دادن و دستاویز قرار دادن آموزش موسیقی ایرانی، بستر مناسب را برای اجراهای صحنه‌ای این سبک به‌منظور معرفی زیبایی‌ و جایگاه آن به نسل جوان فراهم کنیم؟! امیدوارم هم متولی فرهنگی استان و هم انجمن موسیقی این‌بار به‌جای جبهه‌گیری پاسخی قانع‌کننده داشته باشند! همچنین امیدواریم که گروه‌های محلی از این پس به نشان دادن توانمندی خویش متعهدتر باشند و با فروش نوبت خود مروج موسیقی که کمترین تناسب را با هنر آنها دارد، نباشند و آنگاه در مطبوعات از بی‌توجهی این مسوول و آن مسوول ننالند! 

نام:
ایمیل:
* نظر: