اسماعیل مسیحگل
«همه چیز به
او میآمد/ ریش- سبیل/ و این اواخر عینک هم/ الا این مرگ لعنتی/ که دراز به دراز
او/ توی ملافهای سفید/ پیچیده بود/ آه/ به کدام فصل این جهان/ این پیله را وا
خواهی کرد/ که مرا وسوسه کنی/ این پروانهها را/ توی کوچه پسکوچههای کودکی بدوم»
(احمد دریس)
احمد دریس
شاعر سپیدسرای خوزستانی است که توجه ویژهای به سرودن شعر علیه جنگ دارد.
او از جمله شاعران آتیهدار خوزستان در عرصه شعر نو است. او متولد 52 در
آبادان است. از وی مجموعهشعر «بازی که باختم» منتشر شده است. در کارنامه ادبی وی
افتخاراتی پون برگزیده کنگره سراسری شعر عاشورایی الیگودرز، نفر دوم جشنواره سراسری
شعر کوتاه اندیمشک، برگزیده همایش شوشتر، برگزیده همایش نخل و کارون و برگزیده همایش
سراسری بهار آبادان دیده میشود. گفتگویی را با احمد دریس صورت دادهایم که در
ادامه میآید.
به کدام فصل این
جهان؟وضعیت شعر سپید را چگونه ارزیابی میکنید ظاهرا عدهای اعتقاد دارند که در این
سالها این شعرها بیشتر دلنوشته هستند تا شعر و یا نثر؟
شعر سپید هم
مثل دیگر قالبهای شعر فارسی در حال تکاپو برای ماندن و دوام داشتن هستند، مثل
رباعی مثنوی و غزل مثلا همین غزل که از نامش بر میآید، باید قالبی باشد حاوی تغزل
و عرفان اما ببینید در این قالب چه چیزهای ریخته میشود که قالب ببندد به نوعی این
قالب مصادره شده است و در اختیار افکار و جهانبینی خاصی قرار گرفته که بهقول شیرکو
بیکس، شعر را جامعه عاشورا پوشاندند؛ اما شعر سپید که به معنای واقعی کلمه در
برههای متولد شد که دیگر قوالب شعر فارسی از رمق افتاده بودند و پیروان نیما
آمدند که جانی دیگر در کالبد شعر فارسی بدمند و برعلیه سیاهی سپید بنویسند هم بهنوعی
گرفتار همان معضلات و مشکلات شدند؛ اما اینکه دل نوشتهاند یا نه؟ باید بگوییم این
مشکل در دیگر قالبها هم به نوعی نمود دارد مثلا اکثر شعرهای کلاسیک ما بیشتر نظم
هستند تا شعر و اگر گوشنوازی وزن و قافیه نبود آنها هم دلنوشتهای بیش نبودند.
آیا بعد از
شاملو شاعران دیگر در سرودن شعر سپید موفق ظاهر شدند؟
آری پیروان صدیق
شاملو در قالب و پیروان صدیق نیما در جهانبینی کم و بیش موفق بودهاند. فضاهای جدیدی
را روبهروی مخاطب گشودهاند و مخاطب را از دریچه شعر سپید با شعر معاصر جهان آشنا
کردهاند و من فکر میکنم بارزترین کار شاملو همین بوده است. هرچند ممکن است در
ترجمه شعر به تمام و کمال به زبان مقصد منتقل نشود ولی خواسته یا ناخواسته مخاطب
شعر شاملو و لورکا و شیرکو را در فرم و جهانبینی کنار هم میبیند و یک نوع همگون
بودن در شعر معاصر اتفاق افتاده است و جهانشمولی شعر با شعر سپید و بیوزن شاملو
نمود بیشتری پیدا کرده است.
جایگاه استان
خوزستان را در شعر غیرکلاسیک در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
خوزستان یکی
از حوزههای پر پتانسیل شعر غیرکلاسیک در کشور است؛ حوزهای ریشهدار با موج ناب
که شاعر سرآمد آن سیدعلی صالحی پایتختنشین است تا جوانانی چون زرینپور و محمود
نائل و بهمن ساکی و حامی پور و... این خطه حرفهای زیادی دارد و خواهد داشت؛ چراکه
المانهای بومی در خور توجه بیشماری را در خود دارد؛ حتی در سینما و داستان هم با
بزرگانی چون امیر نادری و تقوایی و احمد محمود و... روبهرو هستیم و بهقول زندهیاد
آتشی در حوزه شعر توانستهاند شعر این استان را از روزمرگی برهانند و افقهای جدیدی
را نشان دهند.
شما زمان جنگ
را لمس کردید نظرتان در مورد شعر مقاومت چیست؟
متاسفانه این
حوزه، حوزهای مصادره شدهای است؛ زیرا مهندسان شعر امروز اعتقاد دارند که شعر
گفتن در این حوزه فقط و فقط باید در ستایش و مدح جنگ باشد و این باعث شده است جنبههای
انسانی شعر مقاومت یا کمرنگ شود و یا بدان پرداخته نشود، مثلا صلح و شعر صلح در این
عرصه مورد غفلت قرار گرفته است در حالی که تنشزایی و شعرهای حماسی موردستایشند و شعرهایی
که در نکوهش جنگ است، طرد شدهاند.
یک شعر سپید
خوب باید چه ویژگی داشته باشد؟
به نظر من جدای
از صنایع ادبی جاری و الزامی شعر، شعر سپید باید بهروز باشد به معنی واقعهای
کلمه و از عوامل زیباشناسانهای همچون ایجاز پرسشگر باشد، خلاق باشد و در دایره
تکرار گرفتار نشود و بتواند علاوه بر زاویه دید متفاوت بر ندیدهها فلاشبک بزند.
نظر شما در
مورد شعر منثور چیست بهخصوص در مورد شعر بلند مثل سرودههای رضا براهنی؟
شعر منثور
مقولهای متداول در جهان عرب است و سرآمد آن آدونیس است؛ اما در مورد جناب برهانی
و دیگران با تمام احترامی که برای پیشقراولان دارم، بیشتر تمرکز رضا براهنی و
شاگردانش بر این بوده است که جریانسازی کنند، غنای شعری و در این شعر اسماعیل هم
میتوان چنین مصادیقی یافت. زایش این شعر در آن دوره هر چند که توانست افق جدیدی
در شعر معاصر بگشاید؛ اما نتوانست تداوم داشته باشد، شعر خواسته یا ناخواسته باید
جنبههای انسانی در آن باشد مثل عاطفه بهقول نزار قبانی آدونیس خانههای زیبایی میسازد
اما سکنه ندارند.
مضامین شعرهای
شما بیشتر خلاصه در چه موضوعاتی میشود؟
بیشترین مضامین
شعرهای مرا جنگ و پیامدهای بعد از آن تشکیل میدهند؛ یعنی به نوعی بر علیه جنگ و ویرانی
و جنگزدگی و مضمونی همچون عشق و نداشتههای انسان معاصر همچون رفاه، آسایش و آزادی
که گاه اشعار مرا غیر قابل نشر کردهاند.
باتوجه به اینکه
علاقهمند به شعر شاعران عرب هستید و در این زمینه تحقیق و ترجمه داشتهاید، دیدگاه
شما در مورد شعر شاعران عرب و شعر معاصر چیست؟
شعر جهان عرب برای
اینکه در اتمسفرهای بیشماری نفس بکشد، باید تشویق شود، چاپ شود و جایزه بگیرد و
ستایش شود. شعرهای عربی متنوعتر و موفقتر هستند احمد مطر و عدنان صایغ عراقی هر
آنچه که در عراق نتوانستهاند بنویسند در غربت نوشتهاند و منتشر کردهاند و همچنین
دیگر شاعران سوری تونسی به دلیل وجود تریبونهای بیشمار در مجلات، شب شعرهای
گوناگون موجب دیده شدن آنها شده است و همه و همه دست به دست هم دادهاند که نفس کشیدن
شعر معاصر عرب راحتتر باشد باوجود نظامهای گاه خودکامه.
چند کار برای
چاپ دارید؟
دو کار برای
چاپ دارم یک دفتر شعر کوتاه که منتظر صدور مجور چاپ است و دیگری ترجمههای از شعر
معاصر عرب که متاسفانه هنوز ناشری چاپ آن را به عهده نگرفته است. البته مشکلات مالی
همیشه مرا در چاپ شعرهایم ناموفق جلوه داده است.
مشکلاتی که
شعرای آبادان با آن روبهرو هستند، کدام است؟
مشکلاتی که
شعر امروز آبادان با آن دست و پنجه نرم می کند مشکلاتی کمرشکن وگاه خندهدار است؛ اما
سادهترین راهکار باور کردن توانایی شاعران این منطقه است. باور کردن اینکه یک
آبادانی همانطور که میتواند یک فوتبالیست باشد، میتواند یک بوکسر باشد و میتواند
یک شاعر هم باشد.
تعریف شما از
شاعر تثبیت شده چیست چه نظری در مورد شاعران دولتی و غیردولتی دارید؟
شاعر تثبیت
شده یعنی شاعری خطاب دارد به نوعی حرفی برای گفتن دارد حتی در کمترین و کوتاهترین
و سادهترین کلمات؛ اما شاعران دولتی و غیر دولتی. من فکر میکنم مشکل شاعران نیست،
بلکه سیاستهای فرهنگی ما است که با زیر چتر گرفتن بعضیها و طرد بعضی دیگر هم
روح آزادی عمل را در شعر کشته میکشد و هم به این تقسیمبندی دامن زده میزند.
کدامیک از
شاعران معاصر دنبالهروی شعر سپید شاملو هستند؟
همه به نوعی
سعی میکنند دنبالهروی شعر سپید شاملو باشند و این هم قابل تحسین و احترام است؛
اما برجستگان همچون زندهیادان قیصر امینپور، برو سان و ... بحق توانستهاند
شاعرانی سپیدسرای در خور احترام باشند مثلا در همین آبادان عزیزانی چون کورش کرمپور،
سعید باجوند و خانم مفاخری و ... فعالیت میکنند که همیشه از خواندن شعر آنها لذت
میبرم.