الهام بهروزی
تئاتر یکی از
هنرهای اصیل و بسیار اجتماعی است که ورای بعد زیباشناختی و هنریاش، ابزار بسیار
کارامدی در نهادینهکردن بسیاری از مفاهیم، فرهنگها و ارزشهای انسانی و اخلاقی
بهشمار میرود. نمایش خیابانی یکی از گونههای بسیار اثربخش تئاتری است که میتواند
در بازگو کردن بسیاری از چالشها و آسیبهای اجتماعی نقشآفرین ظاهر شود. این گونه
تئاتر در استان بوشهر از سوی برخی از هنرمندان بهصورت جدی دنبال میشود که از
جمله آنها میتوان به محمد مظفری، مارال ایزدبخش و برادران شهرستانی و... اشاره
کرد.
بیشک فعالیت
در این شاخه هنری بیش از هر چیزی دغدغهمندی کارگردانان را نمایان میسازد، چراکه
آنها با تولید آثار بامحتوا با موتیفهای اجتماعی زمینه را برای جذب و تلنگر به
مردم گذر فراهم میآورند؛ مردمی که به قصد دیدن یک تئاتر به خیابان نیامدهاند اما
در حین گذر با یک اثر هنری روبهرو میشوند که بخشی از گفتهها یا ناگفتههای روز
جامعه را دارد بیان میکند، خواه ناخواه چندلحظهای درنگ میکنند و آن را تماشا میکنند.
موضوعی که دغدغه کارگردان اثر است و سعی کرده با پردازش روانکاوانه عمق فاجعهآمیزی
آن را برای مخاطبش که همان مردم عادی هستند، به نمایش بگذارد.
مارال
ایزدبخش، کارگردان جوان و آتیهدار بوشهری که سالهاست بهصورت جدی در زمینه تولید
تئاتر خیابانی فعالیت میکند، عموما با تولید آثار متفاوت و مبتنی بر موضوعات
اجتماعی تلاش دارد که به تمام لایههای زیرین و آسیبپذیر اجتماعی رسوخ کند و با
ایدهپردازی و سوژهسازی آثاری را بیافریند که درد مشترک جامعه باشد تا بدین شکل
کارکرد هنر را در اصلاح کژیها و نمایان ساختن چهره کریه آسیبها به همگان یادآوری
کند.
این کارگردان
بهمنماه با کاری به نام «قهرمان کیست؟» موفق شد در بخش خیابانی سی و هشتیمن
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر راه بیابد و در نهایت عنوان برگزیده بخش طرح و ایده بخش
خیابانی و دیپلم افتخار و جایزه ویژه هیات داوران این رویداد را از آن خود کند. مارال
ایزدبخش متولد ۱۳۶۸ در بوشهر و دانشآموخته رشته ادبیات نمایشی (کارشناسی ارشد) از
دانگشاه تهران است. او مدرس کارگاه آموزش تئاتر کودک خلاق حوزه هنری استان بوشهر، دانشگاه
جامع علمی کاربردی آکادمی هنر واحد ۴ استان تهران و عضو شورای ارزشیابی و نظارت
مرکز هنرهای نمایشی استان تهران است. ایزدبخش از سال 81 فعالیت خود را بهصورت
حرفهای در تئاتر آغاز کرده است. او تاکنون بارها در رویدادهای معتبر تئاتری
درخشیده است که از جمله آنها میتوان به نویسنده برگزیده جشنواره بینالمللی فجر
سال ۹۸ با نمایش «قهرمان کیست؟»، بازیگر برگزیده سال ۹۵ و ۹۶ از طرف خانه تئاتر
استان تهران، کارگردان برگزیده جشنواره ملی ایثار با نمایش «لازمان، لامکان»، بازیگر
برگزیده جشنواره ملی ایثار با نمایش «لامکان، لازمان»، بازیگر و کارگردان برگزیده
جشنواره منطقهای در خلیج فارس- جزیره خارگ سال ۹۷ با نمایش «قهرمان کیست؟»، بازیگر
برگزیده جشنواره تئاتر ایثار و مقاومت با نمایش «قهرمان کیست؟»، بازیگر برگزیده
جشنواره هرسین با نمایش «اژدهای مجازی»، کارگردان برگزیده جشنواره تئاتر شهر با
نمایش «هرچی سنگه مال پای لنگه»، بازیگر برگزیده جشنواره تئاتر شهر با نمایش «هرچه
سنگه مال پای لنگه»، بازیگر برگزیده جشنواره ملی طلوع خرداد با نمایش «بینوایان ویکتور
چه گفت؟»، بازیگر برگزیده جشنواره دانشگاهی بهار آزادی با نمایش «هبوط» و... اشاره
کرد. مارال ایزدبخش علاوه به کارگردانی تئاتر خیابانی، نمایشنامهنویس و بازیگر
تئاتر صحنهای نیز هست و در این حوزه نیز کارنامه درخشانی دارد. به بهانه موفقیت
این کارگردان بوشهری در جشنواره تئاتر فجر امسال گفتوگویی را با وی در خصوص این
اثر و وضعیت تئاتر خیابانی و چالشهای آن صورت دادهایم که در دو شماره روزنامه
منتشر خواهد شد و در این شماره بخش نخست این گفتوگو منتشر خواهد شد.
خانم ایزدبخش
نخست برای ما بگویید که تئاتر «قهرمان کیست؟» چه موضوعی را روایت میکند؟
طرح نمایش «قهرمان
کیست؟»: یک نیمکت قدیمی که گویای سال تحصیلی ۱۳۶۰ است و در وسط میدانی گذاشته شده،
یک نفر در جلوی نیمکت ایستاده که بهعنوان کتاب فارسی خود را معرفی میکند و میخواهد
برای مردم با انتقاد از حذف درسهای قدیمی و اضافه شدن درسهای جدید به کتاب فارسی
تحصیلی را آموزش بدهد. این درسها میتواند خلاصهای از داستانهای قدیمی افرادی
باشد که در کتاب فارسی سال ۶۰ به عنوان یک الگو یاد شده است. کتاب فارسی بازگو میکند
که دلتنگ درسهای قدیمی خود است و میخواهد بداند که امروزه شخصیتهای کتاب فارسی
چگونه و کجا زندگی میکنند. از درس اول کوکب خانوم شروع میکند. در اپیزود اول: ما
زندگی کوکب خانوم را میبینیم که امروزه کوکبخانوم دیگر بهمانند گذشته که یک زن
پاکیزه و مهمانواز بوده و همه مردم بهصورت مجانی سر سفرهی او مینشستند و کره و
ماست و پنیر میخوردند، نیست؛ بلکه امروزه کوکب تبدیل به زنی شده که به سختی در
مقابل مشکلات اقتصادی مثل مهمان آمدن مقاومت میکند و دیگر نمیخواهد آن کوکب سابق
باشد.
در اپیزود دوم:
کتاب فارسی سری به پطروس فداکار میزند، پطروس که یک روز با مقاومتش مانع شکست شدن
سد میشود و همه کشورش را نجات میدهد؛ اما پطروس امروزه دیگر نمیخواهد مقاوم
باشد او انتقاد دارد که دیگر هیچکس در مصرف آب صرفهجویی نمیکند، پس آنها لایق
مقاومت نیستند. در اپیزود سوم: در این قسمت کتاب فارسی سری به شخصیت حسنک کجایی؟ میزند.
حسنک که یک روز یک دامدار نمونه بوده و مسوولان باید حمایتش میکردند، امروز به
شهر آمده و تمام گوشفندان خود را میفروخته و میگوید تمام تلاشش را کرده که انسان
مقاومی باشد اما نتوانسته است. در اپیزود چهارم: در صحنه آخر وارد درس حسین فهمیده
میشویم، تانکی را میبینیم که ترسیده و میگوید همان تانکی است که حسین فهمیده او
را منفجر کرده است و آمده که به دیگر تانکها اخطار دهد که هنوز حسین فهمیدههایی
هستند که تانکها را فراری و منهدم میکنند. اینجا پر از مادرانی است که هر روز میآیند
و بهدنبال حسین خود میگردند. کتاب از تماشاگران سوال میپرسد که به نظر شما
امروز قهرمان و مقاوم واقعی کیست؟ چرا درسهایی که اینقدر شیرین و جذاب بودهاند
امروز جایی در نظام آموزشی کشور ندارند؟ پایان نمایش مادری را میبینیم که در پی
جستن پسر خود؛ یعنی حسین است و میگوید پسرش ۳۰ سال است که برنگشته... کتاب میگوید
من میخواهم درسی اضافه کنم به کتاب فارسی دبستان به نام مقاومترین مردم و آن شخص
تمام مادرانی هستند که سالهاست چشم به راه فرزاندانشان هستند؛ اما قهرمان واقعی کیست؟
قهرمان واقعی شما مردم هستید که در این شرایط بد اقتصادی و اجتماعی دارید به زور
نفس میکشید و زندگی میکنید....
فکر میکنید
نمایش این مسائل چقدر توانست مخاطب امروز را تحت تاثیر قرار بدهد و انسانیت روبه
فراموشی را گوشزد گند؟
اینکه چقدر
توانستم مخاطب را تحت تاثیر قرار دهم، قضاوتش با تماشاگران است ولی من بهدلیل اینکه
بنا بر اقتضای ادامه تحصیل و جابهجایی، مهاجرت کردم خواه ناخواه با تلفیقی از
فرهنگها آشنا شدم و سعی کردم با در هم آمیختن آنها و با زبان تئاتر و درونمایه
طنز و اعتراض و ماحصل این تجربه را که تاثیر مستقیم روی مخاطب و آسیبهای اجتماعی دارد
که گاه بهصورت نهفته است، به معرض دید بگذارم.
تئاتر خیابانی
یکی از مهمترین گونههای نمایشی است که میتواند بهراحتی با مردم ارتباط برقرار
کند و زبان گویایی برای انعکاس واقعیت جامعه باشد، شما چقدر به این مساله باور دارید
و لازمه جذب کردن مردم به تئاتر خیابانی از دید شما چیست؟
مسلما همین
باور بود که مرا سوق داد به سمت تئاتر خیابانی ولاغیر. از طرفی اینقدر به این باور
ایمان دارم که حتی با وجود تحریم بعضی از اساتید هنر نسبت به جشنواره فجر، من در
این رویداد حضور پیدا کردم تا عریضه اعتراض را خالی نکنم و خدا را شاکرم که صدای
اعتراضم را شنیدند.
مارال ایزدبخش
چرا با توجه به توانمندی بسیار فعالیت در این گونه نمایشی را در زندگی حرفهای هنریاش
انتخاب کرده است؟
من متاسفانه یا
خوشبختانه یک شاخه یا حرفه خاصی را دنبال نکردم چون معتقدم بازیگر باید در هر زمینهای
بتواند ایفای نقش کند. من همزمان با تئاتر خیابانی فعالیت خودم را در زمینه تئاتر
کودک و نوجوان بهخصوص تئاتر خردسال بهصورت جدی بنا به محیط کارم که در مرکز
هنرهای نمایشی استان تهران است پیگیری میکنم.
همین هفته پیش اجرای سه ماهه من در کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان استان
تهران واقع در پارک لاله به اتمام رسید. در سال گذشته دو نمایش کودک و خردسال را
که از سطح بینالمللی برخوردارند، به اجرا بردیم به نامهای «دینگ دینگ دنگ» و
«صداها» که برای اولینبار در کشور بهصورت تخصصی ویژه خردسالان تولید شدهاند. همچنین سابقه بازی در سریال «از یادها رفته» به
کارگردانی بهرام بهرامیان هم در کارنامه خویش دارم که افتخار همکاری با این
کارگردان فرهیخته کشور از تجربیات طلایی من در عرصه هنر است.
حضور در
جشنواره تئاتر فجر چقدر به داشتهها و تجربیاتت افزوده و چقدر به شما انگیزه برای
ماندن در این حوزه میدهد؟
در اینجا و در
این مرحله از هنر بهدنبال جشنواره خاصی نیستم و واقعیتش را بخواهید جشنواره فجر
برای من با دیگر جشنوارهها هیچ فرقی ندارد، ما هنرمندان تئاتر خیابانی فقط و فقط
بهدنبال یک مکان و تریبون برای رساندن صدای اعتراضی به مخاطبان خود هستیم. گرچه
بدیهی است که جشنواره فجر تجربیات خوبی را به همراه دارد؛ اما من این مرحله را دو
سال پیش پشت سر گذاشتم و تنها انگیزهام رساندن صدای اعتراض به مسوولان است که آن
هم فقط در جشنوارهها میسر میشود؛ چون تئاتر خیابانی مانند دیگر گونههای نمایشی
اجرای عموم ندارد و تنها جایی که میتواند
صدای اعتراضش را بیان کند فقط و فقط در جشنوارههاست. در غیر این صورت حرفهایش
مانند بغضی نباریده در گلویش میماند و من برای رسیدن به این کاتارسیس بیوقفه
تلاش میکنم.
این گفتوگو
ادامه دارد...