bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۳۷۳
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۰۱ - ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
سعید باجووند (شاعر) در گفت‌گو با بامداد جنوب:
اسماعیل مسیح‌گل: ایران امروز بیش از دو ماه است که درگیر ویروسی کوچک به نام کویدد ۱۹ شده است؛ ویروسی که روی دیگر زندگی را به انسان نشان داده و با خانه‌نشینی اجباری که برای انسان تعریف کرده، موجب پریشانی خاطر و ملول‌شدن دل شده است.

اسماعیل مسیح‌گل

ایران امروز بیش از دو ماه است که درگیر ویروسی کوچک به نام کویدد ۱۹ شده است؛ ویروسی که روی دیگر زندگی را به انسان نشان داده و با خانه‌نشینی اجباری که برای انسان تعریف کرده، موجب پریشانی خاطر و ملول‌شدن دل شده است.

طبیعی است در این وضعیت باید راهی یافت تا حال دل را خوش کرد و چه چیزی بهتر از شعر و غرق شدن در دنیای خیالی و لطیفش! در این گفت‌وگو ورای کرونا و تلخی‌هایش پای گفته‌های یکی از شاعران صاحب‌اثر خوزستانی نشسته‌ایم تا روزهای پیش از کرونا را برای مخاطبان تداعی کنیم. سعید باجووند متولد سال ۴۶ در شهر آبادان است. از این شاعر مجموعه‌شعر «کمی پیاده‌رو» (انتشارات شاملو) در قالب شعر سپید در سال ۹۰ منتشر شده است. باجووند بیشتر در سرودن اشعار سپید، غزل و ترانه مهارت دارد و اشعارش دارای بن‌مایه‌های غنایی و اجتماعی هستند. در ادامه شما را به خواندن این گفت‌وگوی صمیمی با سعید باجووند در روزهای کرونایی دعوت می‌‌کنم.

آقای باجووند نخست برای ما بگویید که شما چه تعریفی از شاعر تثبیت‌شده و شعر تثبیت‌شده دارید؟

در يك دسته‌بندي كلي شاعران را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد: الف: شاعراني كه به شدن مي‌انديشند. ب: شاعراني كه به ماندن فكر مي‌كنند. آنان كه به شدن مي‌انديشند، شاعراني پويا، تلاش‌گر، خيال‌مند، حساس و پرعاطفه هستند كه بي‌رحمانه و مداوم به ويرايش اثر خود مي‌پردازند. هيچ‌گونه شتابي براي انتشار آثار خود ندارند و در صورت انتشار، صميمانه نقدها و نظرات را مي‌بينند، مي‍خوانند و آنچه که صحيح تشخيص مي‌دهند، اعمال می‌‍‌كنند. اين دسته از شاعران هرگز تعصبات و تقليدهاي كوركورانه را نمي‌پذير و شعرشان همواره سرشار از تازگي، طراوت، سرزندگي، تخيل، احساس و عاطفه است. ب: شاعراني كه به ماندن فكر مي‌‌كنند؛ اين دسته از شاعران برخلاف دسته اول با تمام توان سعي در به‌جا گذاشتن اثري از خود در صفحه روزگار هستند. براي آنان برجاماندنِ نام، از برقراي رابطه مهم‌تر است. به همين دليل هركاري مي‌كنند تا بتوانند با شعر به نامي برسند و البته به ناني. آن‌ها مستبدانه بر آنچه مي‌گويند تعصب مي‌ورزند و هرگونه نظر و انتقادي را به ديده دشمني مي‌نگرند و با فرافكني، نقدهاي صحيح را هم برنمي‌تابند.

یک شاعر در چه صورتی به یک شاعر تثبیت‌شده بدل می‌شود؟

از فروغ و سهراب وام مي‌گيرم و ويژگي‌هاي يك شاعر موفق را بر مي‌شمارم: سادگي، صداقت، صميميت و از اهالي امروز بودن. اين چهار ويژگي همان «معنايي» است كه به قول حافظ چون جمع شود با آن «گوي بيان توان زد». خيلي از شاعران امروز ما حتي نام نظامي عروضي را نشنيده‌اند تا چه رسد به اين كه مقاله دبيري ِ چهارمقاله را بخوانند واز معيار وميزان منتقدين گذشته درباره ي شعر وشاعري آگاهي داشته باشند. البته كه خواندن كافي نيست. در تمام عرصه‌هاي هنري به‌ويژه شاعري و نويسندگي، تكرار و تمرين نقش بسيار زيادي در موفقيت دارد. اين نكته‌اي است كه تمامي ادبا از جمله صاحب چهارمقاله به آن اذعان دارند.

آبادان از دیرباز شاعران خوبی را در خود پرورش داده است، اکنون این شهر از نظر ادبی در چه وضعیت قرار دارد آیا از فضای شعری مطلوبی برخوردار است؟

شعر آبادان، شعري مدعي، متنوع، پرمحتوا و همواره ترقي‌خواه و سرشار از تازگي است كه البته بدون حامي و غريب افتاده است. در عین حال، شعر آبادان هميشه شعري معترض، واقع‌گرا و مدرن بوده است. حتي اگر در قالب هاي شعركلاسيك سروده شده باشد باز هم تازگي‌هاي خاص خودش را دارد.

به‌نظر می‌رسد بعضی از اهالی قلم به‌خصوص شاعران در شعرهایشان ارزش‌های شعری را فراموش کرده‌اند نظر شما چیست؟

به نظر حقير عمده‌ترين آفت شعر، سهل‌انگاري است. سهل‌انگاري باعث مي‌شود شاعر مطالعه‌كردن را كنار بگذارد. نداشتن مطالعه سواد شعري شاعر را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. شاعر بي‌سواد نمي‌تواند با مخاطب خود رابطه برقرار كند. البته منظورم فقط سوادخواندن و نوشتن نيست. با توجه به گسترش بسيار فضاي مجازي و وجود نرم‌افزارهاي فراوان براي برقراري ارتباط، گاهي اوقات تعريف و تمجيدهاي مخاطبِ غيرمتخصص، شاعر را به بيراهه مي‌برد. متاسفانه اين مساله به‌ويژه در سرودن ترانه بيشتر مشاهده مي‌شود. البته اين موضوع نياز به يك كار كارشناسي دقيق دارد.

وضعیت شعر و ادبیات را در کشور ارزیابی می‌کنید آیا رضایت‌بخش است؟

تا آنجا كه ياد دارم دسته‌بندي‌ها و بازي‌های شاعران در شعر و ادبيات وجود داشته و دارد و علت آن هم چيزي جز مريد و مرادپروري نيست. برخي خود را وكيل شعر و ادبيات دانسته و تنها خود را صاحب عنان مي‌دانند. برخي هم از روي نياز، به نوچگي اين نوكيسگان تن مي‌دهند. نه وكيل‌الشاعران، شاعر مي‌شوند و نه نوچه‌هاي آن‌ها. شعر فارسي دو پدر دارد كه براي هفت پشتش كافي است. منظورم رودكي و نيماست . بقيه شاعران چه گذشتگان و چه معاصران هركدام به‌نوعي ريز‌ه‌خوار سفره اين پدران ارجمند هستند.

شما به‌عنوان یکی از اهالی فرهنگ و هنر خوزستان آیا تا به حال برای دغدغه‌های مردم خوزستان شعر سروده‌اید؟‌

شاعر هيچ‌گاه تافته‌اي جدابافته از جامعه خود نمي‌تواند باشد. اساسا آنچه كه در شعر عاطفه مي‌ناميم در واقع محصول تاثيرات و تاثرات شاعر از خود و جامعه اطرافش است. شايد بگوييد كه ما تنها در شعر اجتماعي چنين ويژگي مهمي را مشاهده مي‌كنيم؛ اما با كمي دقت مي‌توان دريافت كه مسائل و موضوعات اجتماعي قبل از آن كه بر ظاهر و بيرون افراد اثر بگذارد، بر درون و باطن آن‌ها تأثير مي‌نهد. به همين دليل است كه در اغلب اوقات در خوانش شعرها از وراي واژگان بيش از هرچيزي به زمينه‌هاي استفاده از واژگان و تركيب‌ها نگاه مي‌كنيم . اين زمينه‌ها در اغلب اوقات موضوعاتي بيروني هستند كه بر روح و روان شاعر اثر مي‌گذارند . ادبيات صوفيانه هم كه اغلب آن را درون‌گرا و ضداجتماع مي‌دانند، عميقا اجتماعي و برون‌گراست. شايد بتوان ادعا كرد: تنها به اين دليل كه هدفش سعادت است. در درون‌مايه شعر صوفيانه هم مي‌توان نوعي اعتراض به اوضاع سياسي اجتماعي را مشاهده كرد. مگر شعر وظيفه‌اي غير از اين برعهده دارد؟ دغدغه‌هاي شاعران خوزستان بسيار است. به قول قديمي‌ها: «به حسن گريه كنم يا به حسين يا به رضا؟» بدون پرده بگويم حال اهالي فرهنگ خوزستان خراب است كه مجملي از آن را در قطرات اشك‌هاي قاسم آهنين‌جان عزيز در سيل ابتداي سال ٩٨ مشاهده كرديم .تكه پاياني كلامش هرگز از ذهنم پاك نمي‌‌شود؛ آنجا كه با اشك و درد گفت: «خيرِ سَرَم شاعرم»

مي‌خواهم از شاعراني نام ببرم كه فضاي شعري خوزستان از حضورشان مترنم است. هرمز علي‌پور را دوست دارم نه به‌خاطر ديرينگي‌اش كه آن هم به مصداق كالنبي في‌الامته، خود فضيلتي است، بلكه به‌خاطر همواره شدنش كه در ميان اقرانش مانند او را نمي‌بينم. شعر وحشي هرمز هرگز تن به معني واحد نمي‌دهد و سيال و روان مخاطب را با نرگس‌هاي دامنه‌هاي زاگرس رها مي‌كند.

بهزاد خواجات شعر را آگاهانه مي‌گويد اما شعر او هرگز آگاهي‌محور نيست. به‌جرات مي‌توان گفت خواجات رمز و راز جادوي واژگان را دريافته است. بهمن ساكي در كوتاه و گزيده‌گويي سرآمد است و به همان ميزان شعرش مثل خودش صاف و صادق و يكدست است. حيفم مي‌آيد از باران شعر جنوب يعني زنده‌ياد آرش باران‌پور ياد نكنم كه خودش و شعرش مثل قطره‌هاي باران زلال و پرطراوت بود. سيروس رادمنش، يارمحمد اسدپور، حميدرضا اكبري‌شروه، آذر كياني و خيلي‌هاي ديگر از پيشگامان شعر خوزستان را بايد به اين ليست بلندبالا اضافه كرد.

احمد دريس از شاعران و مترجمان بسيار خوبي است كه مي‌داند از شعر چه مي‌خواهد. حبيب پيام، محمد جوروند، جمال نصاري، محمد جعفري، ناصر نديمي، ميلاد اتنا، فرهاد دهقان‌پور، ميلاد جليليان، فرهنگ دشتي، رقيه مفاخري، سيمين رستگارپور، محمد نعامي‌پوران، راضيه آغاجري، ماندانا صادقي، محمد ايماني، رويا كوهياني، منتصر درويشي، داوود رضاكاظمي و خيلي‌هاي ديگر كه شاعراني پويا و ارزنده هستند. در اين ميان، نمي‌توانم از كوروش كرم‌پور ياد نكنم؛ .شاعري كه «پنكه انگليسي»اش هنوز در آبادان مي‌چرخد.

آبادان مشاهیر و هنرمندان بزرگی به کشور تحويل داده است؛ کساني چون ناصر تقوایی، نجف دريابندري و... چه عواملی باعث شده یک شهر کوچک اینقدر هنرمند به جامعه تحویل دهد؟

آبادان مشاهير و هنرمندان بسيار بزرگي به جامعه هنري ارزاني كرده است. من هم به نام همين دو استاد به‌عنوان مثال، بسنده مي‌كنم وگرنه بي‌شمارند بزرگاني كه در عرصه‌هاي مختلف هنري نام‌آورند و البته اغلب غريب حتی در شهر خودشان. صدا و سيما بيش از صدها بار فيلم «ناخداخورشيد» و «اي ايران» ناصر تقوايي را نمايش داده است. آثار نجف دريابندري به‌جرات مي‌توان گفت هزاران‌بار منتشر شده‌اند. اين دو بزرگوار در زمينه‌هاي تخصصي خود هزاران شاگرد را مستقيم يا غيرمستقيم تربيت كرده‌اند؛ اما افسوس كه اين بزرگواران در زادگاه خود غريب هستند. به اين معنا كه نامي از آن‌ها بر در و ديوار شهر نمي‌بينيم، نه كوچه‌اي و نه خياباني، اگرچه اين‌ها در كوچه پس‌كوچه دل و جان هر آباداني حضور دارند.

بهترین کتاب‌ها و فیلم‌هایی که در این ایام خوانده و دیده‌اید کدام است؟

به‌تازگی مجموعه كتاب‌هاي انديشه‌گران انتقادي از انتشارات مركز را تمام كردم كه مجموعه‌اي بسيار دقيق، پويا و مفيد است براي شناخت خاستگاه نقد ادبي معاصر. خواندن اين مجموعه را به همه اهالي شعر و ادب پيشنهاد مي‌كنم و آخرين فيلمي كه در سينما با روح و روانم بازي كرد «بمب، يك عاشقانه» به نويسندگي وكارگرداني پيمان معادي بود.

سخن پایانی؟

همه شاعران و نويسندگان خوزستان به‌واسطه سختي‌هايي كه تحمل مي‌كنند مستحق تشويق و حمايت هستند. هيچ‌چيزي به اندازه تبعيض، روح و روان هنرمندان را آزرده نمي‌سازد. وجود خانه هنرمندان، كمترين حق اهالي هنر اين مرز‌ بوم است. اميدوارم يك روزي اين كمترين حق ادا شود.


نام:
ایمیل:
* نظر: