الهام بهروزی
نخستین جایزه کتاب سال بوشهر
مجالی برای دیده شدن نویسندگان و تلاشهای شبانهروزی آنها در کند و کاو ادبیات،
فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، هنر و... استان شد. بیشک این نویسندگان میراثداران فرهنگ
و تمدن استان در همه اعصار و آثارشان بازتابدهنده اندیشه، معماری، رسوم، زندگی،
عقاید، باورها، آداب و معرف خاندانها و چهرههای شاخص مذهبی، تاریخی، ادبی، علمی
و... خواهد بود.
در این دوره از جایزه از کتاب
سال بوشهر چهار اثر شامل «هنرهای نمایشی: تعزیه و تعزیهخوانی در بوشهر» تالیف جهانشیر
یاراحمدی، «ترجمان صبح (بررسی اشعار شفیعیکدکنی بر اساس نقد عاطفه و همسویی آن با
صور خیال)» تالیف بشیر علوی، «تاریخ خاندان آلمذکور: حکمرانان بوشهر و بنادر جنوب
(دفتر اول)» تالیف تالیف علیرضا مظفریزاده و «جلوههای نمایشی جنگ: با نگاهی به رفتار، گفتار و نوشتار رزمندگان» تالیف غلامحسین دریانورد
بهعنوان آثار برگزیده معرفی شدند که هر کدام در حوزه خود حائز اهمیت هستند.
بشیر علوی یکی از چهار
نویسنده برگزیده نخستین جایزه کتاب سال بوشهر است که با کتاب «ترجمان صبح» در این
رویداد بزرگ فرهنگی درخشید. وی متولد سال 1354 در روستای جایینک شهرستان تنگستان (استان
بوشهر) و دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکتری است. علوی در دوره ارشد
تحت تاثیر دکتر یدالله جلالی پَندری به حوزه پژوهش علاقهمند شد و از آن پس آثار شاخصی
را به رشته تحریر درآورد که شامل «نیلوفران خونین»، «نقد چهارجانبه در شعر معاصر»،
«ترجمان صبح» و ««نیم قرن شعر بوشهر» میشوند. کتاب «ترجمان صبح» وی که به نقد شعر
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی میپردازد در نخستین دوره برگزیدههای سال استان بوشهر که
داوری آن در موسسه خانه کتاب کشور صورت گرفت، به عنوان یکی از چهار کتاب برگزیده سال
98 استان بوشهر شناخته شد. این نویسنده در حال حاضر دو اثر نایاب از مهدی حمیدیشیرازی
را تصحیح کرده و آماده چاپ دارد. همچنین تصحیح متن «بقیه نقیه» معتقد اهرمی را نیز به پایان رسانده و به دست ناشر سپرده است. افزون
بر این، تصحیح نسخهای از شاعری سمرقندی در قرن هفتم هجری را در دست دارد که روبه اتمام
است. در ادامه گفتوگویی را با بشیر علوی، نویسنده و منتقد شاخص استان بوشهر صورت دادیم
که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
آقای علوی یکی از موارد مورد بحث
و مناقشه در عرصه ادبیات، نحوه مواجهه با متناست، شما در نقدتان که شیوه خاص خودتان است چگونه با متن روبهرو
میشوید و آن را بر اساس چه معیارهایی مورد بررسی قرار میدهید؟
ببینید من بدون در نظر گرفتن
مولف و جایگاه وی، متن را در مرکز ثقل پژوهش قرار میدهم و محورهایی از چند جهت
اطراف متن میکشم و در انجام به این میپردازم که آیا تمامی محورها با هم همراه و
همسو بودهاند یا خیر؟. و در ادامه باید به این اثبات برسم که این محورها علاوه بر
اینکه با خود همراه بودهاند، آیا در مسیر مدد رساندن و همسویی با عاطفه که عنصر و
جنم اصلی سرودن است، موفق و همراه بوده است یا خیر؟ متنی که این همراهیها و
همسوییها نداشته باشد به زودی و قبل از مولفش میمیرد.
نقد در تعالی ادبیات بهویژه شعر چقدر میتواند نقشآفرین
باشد؟
اهمیت نقد ادبی از خود ادبیات
کمتر نیست. به لحاظ قدمت نیز تاریخ تکوین آن تقریبا همزمان با خلق نخستین آثار
ادبی بوده است. برای مثال، در زمینه نظریهپردازی
ادبیات و شعر، نخستین فیلسوفی که آثار درخور تاملی از او بر جای مانده افلاطون
است. در باب نقد ادبی به شیوه علمی نیز ارسطو نخستین اندیشمندی است که در کتاب «فن
شعر» یا «بوطیقای شعر» به نقد و بررسی آثار شاعران یونانی پرداخته است. هوراس و
لانگنیوس نیز از جمله اندیشمندان روم باستان بهشمار میآیند که در آثار خود به
مسائل و مباحث شعر و شاعری پرداختهاند. دعوای منتقدین با شاعران و نویسندگان سالهای سال
است که تمام شده و همه پذیرفتهاند که ابزار و نردبان اصلی حرکت و پیشروی هنر، نقد
آن هنر است. البته این ادعا در تمامی بحثهای اجتماعی و سیاسی نیز ساری و جاری
است.
ختم کلام اینکه ارزش نقد از آن روست که شاعران و نویسندگان ایرادهای کار
خود را دریابند و در جهت اصلاح و رفع آن برآیند. همچنین درک صحیح و صریحی به
مخاطبان میدهد تا در پرتو آن زوایای تاریک و در سایه مانده اثر را کشف کنند.
آیا با نقدهای اغراقامیز یا نقدهای
بیرحمانه در ادبیات که صرفا معایب کار را پررنگ میکنند، موافق هستید؟
خیر. به هیچ وجه. این نوع
نقدها یا مردهاند یا بهزودی میمیرند. عمر چندانی ندارند. این سخن الکساندر پوپ
به زیبایی این موضوع را پردازش کرده است: «دشوار است بتوان گفت ناپختگی، بیشتر در نگارش بد به ظهور میرسد یا
در بد داوری کردن، اما از این دو، اثری که به سبب نقص انشا ایجاد ملال کند از نقدی
که درک ما را گمراه سازد کم زیانتر است. معدودی از مصنفان هستند که در نگارش دچار
لغزش میشوند؛ اما بسیار کسانند که در داوری خطا میکنند. در برابر هر مصنف بد، 10
منتقد بد وجود دارد؛ یک مصنف کممایه فقط خود را رسوا میسازد؛ اما بسیاری منتقدان
سخن ناشناس با بررسی اثر آن یک تن، خویشتن را رسوا میگردانند.»
از دید شما ادبیات امروز بیشتر
به چه نقدی نیاز دارد؟
نقد عالمانه و دانشگاهی و
تخصصی و پرحوصله و عاری از هرگونه حب و بغضهای موجود. نقدهایی چون نگاه زیبای
دکتر محمود فتوحی و دکتر شفیعی کدکنی.
دورهای که آن منتقد وقتی به
نقد سهراب میرسید، مینوشت «یک بچه بودای اشرافی» (چون سهراب اهل هیچ گونه جریانهای
سیاسی و تودهای نبود و برای تودههایی شعر نمیگفت) گذشته است. هرچند که در محافل
دیروزی و امروزی پر زرق و برق باشی، ولی اگر در نقد منصف و علمی نباشی، ره به جایی
نخواهی برد.
آیا با جلسات نقدی که پیش از کرونا
در استان برگزار میشد موافق هستید و آیا این نشستها عموما استانداردهای کافی را برای
نقد کردن داشتند؟
نشستها و محافل موجود اگر خاموش شود، خاموشی برههای از
ادبیات استان را در پی خواهد داشت و اینکه
نباید توقع داشته باشیم که در نشستی که در یک لحظه، شاعری شعر جدیدی از خود
میخواند و دیگران بدون اینکه قبلا آن شعر را دیده باشند یا همان لحظه در دست
داشته باشند، آن را نقد کنند، نقدی عالمانه و تخصصی و فنی و چکشکاری شده و سنجیده
از آب درآید. خودِ دوستانی که در زمره استادان بنده هستند و شرف حضور در آن جلسات
دارند، نیز با این عرض بنده موافق و همراه هستند. منتهی «آب دریا را اگر نتوان
کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید». با توجه به زمان و حوصلهای که در آن محافل در
دست دوستان است، کار را به بهترین شیوه انجام میدهند. این حرکت سوای ضعف و قوتش
باید تلاش شود که مانا و مستمر بماند، زیرا این نشستها نیز خود نوعی کمک و نقد
شعر شاعران جوان استان است که بعدها کامل میشوند.
آیا کتابهای تالیفی نویسندگان
حال حاضر بوشهر در زمینههای تخصصی توانسته جایگاه علمی استان را در کشور یادآوری کند؟
بله. بدون شک. آثاری که به
همت بوشهرشناسانی مانند سیدقاسم یاحسینی، مرحوم زنگنه و دکتر مشایخ و ... نوشته
شده و رمان و داستانهای محمدرضا صفدری و سعید بردستانی و احمد آرام به خوبی این
کار را انجام دادهاند. البته این چند مثال که بنده زدم اندکی از فراوانی این
رویکرد بود. به گونه کلی در این زمینه حرکتهای مطلوب و خوبی صورت گرفته که هنوز
جای کار دارد و کار هم خواهد شد.
در حال حاضر ادبیات بومی بوشهر
بهویژه ادبیات داستانی آن که در خود نویسندگان موفقی جای داده به چه چیزی نیاز دارد؟
به نگاه و اثری نقدی که بدون
حب و بغض به موضوع بنگرد و مهمتر از همه معرفی این انرژی و توانایی و قدرت در
پایتخت و به تبع آن کشور.
از دید شما برگزاری جایزه کتاب
سال بوشهر چه پیامدهایی برای جامعه نویسندگی استان به همراه خواهد داشت؟
اینگونه حرکتها بدون برو
برگرد، راستین و روبه جلو است و پیامدش معلوم و مشخص است. امیدوارم که همیشه و
همواره ادامه یابد و زمان گسستی برای این حرکت روبه جلو به وجود نیاید.
در حال حاضر چه اثری را در دست
نوشتن دارید و وضعیت تالیف کتاب را در این شرایط چگونه ارزیابی میکنید؟
در خصوص وضعیت تالیف و گرانی
و مشکلات ناشران و ... در امر نوشتن که حکایتی تکراری و ملالآور و کلیشهای و
عادی شده، بهتراست این بحث دمده و تکراری را فعلا کنار بگذاریم تا چه پیش آید و به
انتظار بنشینیم که مجلس و دولتمردان و مسوولان امر در این رابطه چه فکری خواهند
کرد؛ الهی که فکری و چارهای بیندیشند.
در حال حاضر دو اثر نایاب از
مهدی حمیدی شیرازی را تصحیح کردهام و آماده چاپ است. متن «بقیه نقیه» معتقد اهرمی
نیز به دست ناشر سپردهام که مسیر نشرش را دارد طی میکند. این دو اثر آماده و بهزودی
چاپ میشود. نسخهای از شاعری سمرقندی در قرن هفتم به دستم رسیده است که این روزها
در آغاز تصحیح آن هستم که امیدوارم پس از یک سال و اندی به اتمام برسانم.
سخن پایانی؟
در پایان از کتابدوستان و
دانشجویان و ... تمنا دارم در خریدن و خواندن کتاب از هم سبقت جویند و کلاس و ارزش
خود را در مطالعه و دوباره مطالعه بیابند و اینکه هیچ سخنی برای پایان نیست و همه
چیز در آغاز راه است. نوشتن و زندگی و هستی. ما همه در آغاز یک راه بزرگیم. راهی
که ابتدا و انتهایش افتاده. مینویسیم تا باشیم و چون هستیم راهی غیر از خواندن و
نوشتن نیست. خواندن یک مسیر واقعی و مجهول. مشق هر شبمان تکرار اصالتها و
شایستگیهاست. امیدوارم روزی استانم بوشهر جایگاه واقعی خود را بیابد. بمنه و
کرمه.