bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۶۲۵
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۱۶ - ۲۰ مرداد ۱۳۹۹
گفت‌وگو با رضا معتمد و کریم جعفری درباره وضعیت روزنامه‌نگاری در شرایط کنونی؛
الهام بهروزی: نشریات مکتوب از مهم‌ترین رسانه‌های جمعی هستند که متاسفانه با وجود تعدد و تنوعی که در کشور وجود دارد اما نتوانسته به دلایلی در سبد خرید روزانه خانوارهای ایرانی راه بیابد؛ این در حالی است که در کشور توسعه‌یافته‌ای چون ژاپن وزنامه‌ها به پشتوانه سنت طولانی خواندن و نوشتن، به‌شدت موفق هستند و افت تیراژ اخیر آنها به اندازه افتی که کشورهای دیگر تجربه شده، حاد نبوده است!

الهام بهروزی

نشریات مکتوب از مهم‌ترین رسانه‌های جمعی هستند که متاسفانه با وجود تعدد و تنوعی که در کشور وجود دارد اما نتوانسته به دلایلی در سبد خرید روزانه خانوارهای ایرانی راه بیابد؛ این در حالی است که در کشور توسعه‌یافته‌ای چون ژاپن وزنامه‌ها به پشتوانه سنت طولانی خواندن و نوشتن، به‌شدت موفق هستند و افت تیراژ اخیر آنها به اندازه افتی که کشورهای دیگر تجربه شده، حاد نبوده است!

در مقاله‌ای با عنوان «ژاپنی‌های دیجیتال اما عاشق چاپ» در خصوص محبوبیت روزنامه در ژاپن نوشته شده است: «ژاپن یک کشور روزنامه‌ای است. مردم ژاپن خوانندگان پرشور روزنامه‌ها هستند و تعداد خوانندگان روزنامه در مقایسه با بیشتر کشورهای دیگر بالاست. تیراژ کل روزنامه‌های ژاپن در سال ۲۰۱۴ تقریبا ۴۵ میلیون نسخه است که معادل ۸۳/۰ اشتراک برای هر خانوار به‌شمار می‌رود. ۹۵ درصد روزنامه‌ها بین خانه‌ها در قالب اشتراک‌های مرتب توزیع می‌شود. به‌طور خلاصه، روزنامه‌های ژاپنی نسبتا قوی باقی مانده‌اند به این دلیل ساده که خوانندگانشان اشتراک خود را لغو نکرده‌اند. برای بیشتر بزرگسالان ژاپنی که در دهه پنجم یا بالاتر زندگی خود قرار دارند، روزنامه‌ها نه تنها منبع اطلاعات هستند، بلکه بخشی واجب از سبک زندگی آنها نیز به‌شمار می‌روند.»

همین دلایل کافی است تا سه روزنامه «یومیوری شیمبون»، «آساهی شیمبون» و «مایینیچی شیمبون» ژاپنی سه رتبه اول را در میان ۱۰ روزنامه برتر جهان از آن خود کنند. بنابراین طبیعی است که روزنامه در این کشور توسعه‌یافته دارای جایگاه باشد و کمتر با ناامنی روبه‌رو شود اما در ایران متاسفانه با وجود قدمتی که روزنامه دارد اما هیچ‌گاه نتوانست آن‌گونه که باید مورد توجه عموم مردم قرار بگیرد و تنها اقلیتی به خواندن روزنامه‌های کاغذی اقبال نشان می‌دهند که همین بی‌میلی مردم به نشریات مکتوب بهویژه روزنامه‌ها موجب شده است که امروز به‌دنبال افزایش صعودی قیمت کاغذ و زینک شاهد تعطیلی یکی پس از دیگری روزنامه‌ها در سطح کشور باشیم.

بدیهی است محدودیت روزنامه‌ها در آزادی بیان دلیل دیگری بر بی‌اعتمادی و بی‌رغبتی مردم به آنهاست و البته تاخر فرهنگی هم باید به آن افزود تا روزنامه در باجه‌های روزنامه‌فروشی روی هم تلنبار شود! و نفسش به شمار بیفتد.

مدیرمسوول روزنامه بامداد جنوب در این باره می‌گوید: نوشتن در ایران سخت است، شاید در همه جای این کره خاکی سخت باشد. در ایران سخت است چون کسی نمی‌تواند از نوشتن زندگی کند، اگر بخواهد مستقل باشد باید مثل من یکی در عسرت و سختی زندگی کند و اگر بخواهد مانند بسیاری دیگر نانش در روغن باشد که حرمت قلم را به جیب مبارک صاحبان قدرت فروخته تا برای آینده‌اش چیزی اندوخته باشد. در همه سال‌هایی که نوشته‌ام، در همه سال‌هایی که دستم به صفحه‌کلید رفته و به کلمات برای ماندگاری جان داده فقط یک چیز را خوب یاد گرفته‌ام «برای مردم، برای آب و خاک و مام میهن، برای ارزش‌ها و آبروی دین» بنویس.

کریم جعفری در ادامه با بیان اینکه در ایران نوشتن سخت است؛ چراکه ما عملا چیزی به اسم رسانه نداریم، افزود: چیزی به اسم روزنامه نداریم، جایی به‌نام خبرگزاری نداریم و اصولا در ایران رسانه یعنی نقل قول حرف‌های مسوولان و صاحبان قدرت برای سایر مردم و امروز که بحمدالله با گسترش فضای مجازی هر مسوولی برای خود فضایی برای ارتباط فراهم کرده، «ما خبرنگاران» شاید کمی راحت‌تر شده باشیم؛ اما تکلیف «آن خبرنگاران» را نمی‌دانم. در کشور ما به اندازه قاره آسیا خبرگزاری داریم و درست به همان اندازه هم حزب سیاسی! هر اداره‌ای، نهادی، سازمانی بخشی از پولش را برای ایجاد خبرگزاری هزینه کرده، در حالی که خروجی همه خبرگزاری‌های ایران برابر با «صفر» است.

وی با اشاره به نزول کار خبرنگاری در جامعه امروزی تصریح کرد: کار خبرنگار! شده نقل پیام‌های تسلیت مسوولان بابت درگذشت بستگان فلان مسوول! یا شده انتشار توئیت فلان آقای مسوول و یا در بهترین حالت، مصاحبه با آن یکی مسوول و در نهایت هم ترجمه‌ای و ... چیزی به اسم مطالبه‌گری وجود ندارد، چیزی به اسم ارائه راهکار وجود ندارد، چیزی به اسم باز کردن مسیر برای ارائه نظرات کارشناسی برای حل مشکلات موجود وجود ندارد. در همه سال‌هایی که کار کرده‌ام، خبرنگار از یک چیز ترسیده و چقدر هم این ترس واقعی و درست بوده است: «ترس از بیکار شدن!» در همه این سال‌ها بارها و بارها روزنامه‌هایی که در آن کار می‌کردم تعطیل شدند و بیکار شدم و هنوز هم ترس این بیکار شدن باعث دلهره‌ام می‌شود.

این روزنامه‌نگار باتجربه در ادامه با بیان اینکه همیشه دوست داشتم به‌عنوان خبرنگار، خبرهای خوب را به مردم بدهم، یادآور شد: همچنین دوست داشتم برای مردم بنویسم و واقعیت‌ها را بگویم، باورهای خودم را نقل کنم، حرف‌هایی را که می‌دانم درست است، نقل کنم؛ اما بابت همه این نوشته‌ها و نقل این باورها، بارها و بارها به دادگاه رفتم و هیچ‌وقت تاکید می‌کنم هیچ‌وقت پرونده‌ام به عنوان یک خبرنگار به دادگاه مطبوعات نرفت. شاکیان همه دولتی‌ها بودند، کسانی که از نقد منصفانه می‌گویند و این «نقد منصفانه» از صد فحش بدتر است و معنی‌اش می‌شود که بی‌عرضگی ما را ننویسند، فقط تعریف بدهید. این روزها که فضای مجازی باعث شده تا همه خبرنگار باشند، فکر می‌کنم بودن ما و گفتن از خبرنگاری چه معنی می‌دهد، باز هم عقلم به جایی قد نمی‌دهد.

جعفری در پایان تاکید کرد: در طول همه دهه‌های گذشته هزاران خبرنگار در گوشه و ‌کنار کره زمین جان باخته‌اند، کسانی که برای نقل حقیقت و اخبار در حوادث گوناگون کشته شدند یا از سوی دولت‌ها ترور شدند یا در جنگ از سوی گروه‌های تروریستی جان باختند. خبرنگار واقعی این افراد هستند که ایستاده جان باختند تا حقیقت کشته نشود، خون دادند تا زمین از مردانی که برای عدالت می‌جنگند خالی نباشد، راه آن‌ها به هر دین و مذهبی که بودند راه حقیقت و واقعیت است. آرزو می‌کنم که در ایرانِ ما هم روزی گوینده و گزارشگر صدا و سیما خودش را خبرنگار جا نزند یا مترجم فلان خبرگزاری نگوید خبرنگارم!

روزنامه‌نگاری بدون آزادی بیان معنا پیدا نمی‌کند

مدیرمسوول هفته‌نامه «پیغام» نیز به خبرنگار بامداد جنوب در خصوص اهمیت آزادی بیان در رسانه گفت: بحث امنیت روزنامه‌نگاران یکی از اساسی‌ترین مباحث حوزه روزنامه‌نگاری است. آزادی بیان یک حق عمومی است و حقی نیست که تنها به روزنامه‌نگار اعطا شود؛ اما روشن است که روزنامه‌نگاری بدون آزادی بیان معنا پیدا نمی‌کند. کار روزنامه‌نگار نقد است و بیان واقعیت‌های اجتماعی که ممکن است بیان آنها منافع صاحبان قدرت را نشانه بگیرد. مشخص است که بدون آزادی و امنیت در بیان وقایع، روزنامه‌نگاری به موضوعی فاقد خاصیت تبدیل می‌شود‌.

رضا معتمد در خصوص تاثیر سوء تأخر فرهنگی بر انزوای روزنامه در جامعه امروز افزود: اگر معنای دیگر تأخر فرهنگی را عقب‌ماندگی فرهنگی بدانیم، روشن است که عقب‌ماندگی قابل جبران است.؛ اما می‌شود با اصلاحات ساختاری در حوزه فرهنگ و نگرش‌های جامعه از این عقب‌ماندگی پیشگیری کرد. پیشگیری هم آسان‌تر است و هزینه‌های مادی و معنوی کمتری را تحمیل می‌کند.

نویسنده کتاب «بدویت معصوم (پژوهشی در شعر محلی استان بوشهر)» در مورد تاثیر آگهی‌های دولتی در حفظ بقای نشریات مکتوب بیان کرد: ببینید این‌جا این سوال مطرح می‌شود که اصولا اگر آگهی‌های دولتی نباشد، مطبوعات برای ماندن به چه منبعی روی بیاورند؟ وقتی رونق اقتصادی نیست و در همه بخش‌ها رکود حاکم و بخش خصوصی در حوزه اقتصادی از نفس افتاده است و وقتی روزنامه‌ها به‌دلیل فقدان آزادی‌های لازم در میان مردم جایی ندارند و اساسا فاقد مخاطب هستند، معلوم است که احساس نیازی هم به‌وجود آنها نخواهد بود. بنابراین روزنامه‌ها ناگزیر به منابع دولتی وابسته می‌شوند و تنها راه تجدید نظر در ساز و کارهای اقتصادی مطبوعات است.

وی درخصوص آینده نشریات مکتوب گفت: با این وضعیت نمی‌توان به آینده روزنامه‌نگاری مکتوب ایران امیدوار بود. مگر اینکه در نگرش‌های سیاسی، اجتماعی و نیز شرایط اقتصادی تجدید نظر اساسی صورت گیرد. آن وقت تازه باید به سراغ احیای روزنامه‌نگاری مکتوب رفت.

معتمد با بیش از ۲۸ سال سابقه روزنامه‌نگاری درباره شکل‌گیری نشریات الکترونیکی و درصد جذابیت آن‌ها در میان مردم تصریح کرد: این نشریات در ابعاد خبری توانسته‌اند مردم را به خود جذب کنند اما الان مساله اصلی این است که زمام اختیار اطلاع‌رسانی در دست رسانه‌های الکترونیک هم نیست؛ یعنی مشکل ما این نیست که مردم روی به رسانه کاغذی بیاورند یا الکترونیک. مسأله این است که مردم نیازهای اطلاعاتی‌شان را از رسانه‌های معتبر کسب کنند و این اتفاق امروز در جامعه ما رخ نمی‌دهد. وقتی تلویزیون با آن همه جذابیت‌هایش طرف مراجعه‌ مخاطبان نیست، تکلیف رسانه‌های مکتوب روشن است. متأسفانه امروز منبع تغذیه اطلاعاتی مردم پیام‌رسان‌های مجازی است که هیچ قاعده حرفه‌ای بر شیوه اطلاع‌رسانی آنها نیست. خطر اصلی این‌جا است!

این روزنامه‌نگار و نویسنده بوشهری در ادامه به چالش‌هایی که گریبان نشریات محلی را گرفته، اشاره و بیان کرد: چالش‌های رسانه‌های محلی یکی دو تا نیست. فهرستی از مشکلات همچون کمبود منابع مالی و اقتصادی، وابستگی اقتصادی به منابع دولتی، فقدان مخاطب، تنگ‌نظری‌های خاص و... از جمله چالش‌هایی‌ هستند که هر روزنامه‌نگار محلی با آن روبه‌رو است.

معتمد در پایان در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه آیا سیاست‌‌های وزارت ارشاد در راستای حفظ موجودیت نشریات مکتوب رضایت‌بخش بوده است، گفت: با همه برنامه‌ریزی‌هایی که انجام شده و با همه کوشش‌هایی که مسوولان این حوزه‌ها انجام داده‌اند، متأسفانه چندان اثرگذار نبوده‌اند. البته این وضعیت در همه سال‌ها یکسان نبوده است. امیدوارم شرایطی فراهم شود که تغییری در اوضاع بسیار نابسامان فرهنگی و رسانه‌ای ما رخ دهد.


نام:
ایمیل:
* نظر: