الهام بهروزی
تئاتر مظلومترین هنری است که حقیقتا در بحران کرونا به محاق رفته
است و متاسفانه تا کنون راهی برای زندگی دوباره آن در این بحران یافته نشده است؛
هرچند این هنر در کلانشهری مثل تهران بهصورت کجدار و مریز دارد گامهایی برمیدارد
اما در شهرستانهای کوچک و بزرگ متوقف شده است.
بوشهر از جمله استانهایی است که در این چند ماه، تئاتر در آن بهدلیل
پاندمی کرونا حال و روز بسیار اسفباری دارد! تا جایی که عموما همه اجراهای صحنهای
و خیابانی آن تعطیل شده است و مشخص هم نیست که از کی و چگونه این هنر دوباره
فعالیت خود را در این خطه از سر بگیرد. هرچند انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر
برای اینکه این هنر را روی پا نگه دارد، حدود ۱۰ روز پیش فراخوان سی و دومین
جشنواره استانی تئاتر بوشهر را منتشر کرد اما هنوز برنامهای برای اجراهای صحنهای
گروههای نمایشی استان در نظر ندارد که البته در شرایط بحرانی کرونا در بوشهر
عاقلانهترین تصمیم هم همین است؛ چراکه با آغاز موج سوم کرونا، این استان با رشد
۳۶ درصدی فراگیری کرونا روبهرو شده است و کوچکترین سهلانگاری میتواند به آلوده
شدن قسمت اعظم جامعه منجر شود.
با این اوصاف در حال حاضر اغلب گروههای نمایشی استان بوشهر خانهنشینی
را بر تمرین کردن ترجیح میدهند تا بدین شکل سلامت خود و سیار هنرمندان هماستانی
را تضمین کنند. این در حالی است که برخی از این گروهها و کارگردانان پرکار و نامآشنای
استان در ماههای پایانی مشغول تمرین آثاری بودند تا همزمان با فصل بهار به روی
صحنه بیایند اما شیوع کرونا در کشور از اسفندماه همه برنامهها و پیشبینیها را
به هم ریخت.
یکی از کارها متعلق به احمد آرام، نویسنده، نمایشنامهنویس و
کارگردان باتجربه بوشهری بود که تقریبا در روزهای پایانی تمرین خود متوقف شد. این
کارگردان بهمنظور تامین سلامت بازیگران و عوامل نمایش کار را تعطیل و تمرین و
اجرای آن را به زمان مناسبتری موکول کرد اما متاسفانه به دلیل فراگیری کرونا در
استان بوشهر هنوز شرایط ایدهآل برای تمرین و اجرای این اثر پیدا نشده است.
احمد آرام از جمله کارگردانهای خوشفکر بوشهری است که معمولا با
وسواس خاصی هر دو، سه سال یک اثر نمایشی را روی صحنه میبرد اما وی در آثارش فضا و
اتمسفری میآفریند که تا مدتها مخاطب با آن درگیر است. این هنرمند خیلی خوب میداند
تئاترش را چگونه به حرکت و جریان بیندازد و تشنگی مخاطبش را رفع کند. آرام با
انتخاب دیالوگهای حسابشده و بازی روان بازیگرانش، بیننده را غرق مسوژه خود میکند
و با ترسیم پرتره جامعه پیرامونی خویش دردها، مصائب و آلام و در مجموع زندگی بشر
امروز را به داوری میگذارد.
آخرین اثری از که از آرام در بوشهر به روی صحنه رفت «آخرین بار کی
دیدمت گندم» بود که با بازی خوب جهانشیر یاراحمدی، سیمین پورنجار و... و با چاشنی
افسانههای مدرنشده جنوبی توجه خیلیها را به خود جذب کرد. نمایشی پر از راز و
گرههای پی در پی! که مخاطب برای یافتن این رازها باید گوش دل به دانای کل این اثر
(تاها با بازی جهانشیر یاراحمدی) میداد تا در لابهلای تجاهل این شخصیت حقیقت بر
او مکشوف میشد.
بدیهی است آرام معمولا بهمانند داستانها و رمانهایش با اشراف کامل
بر افسانههای عمیق و پرمحتوای جنوب، تلاش دارد نمایشنامههایی را بیافریند و به
روی صحنه ببرد که در عین پستمدرن بودن، رنگ و لعاب سنتهای دیرینه این خطه را
پررنگ نگه کند. سنتهایی که ارکان اصلی زندگی مردمان جنوب را تشکیل میدهند و حتی
مدرنیته هم یارای حذف آنها را اذهان اهالی دریا ندارد.
زنها در آثار آرام نمود پررنگی دارند و او خیلی حرفهای میکوشد تا
در نقشی برابر و گاه بیشتر از مردان، زبان گویای زنان قصهاش باشد؛ او معمولا با
گرهافکنیهای خلاقانه داستانی را جان میدهد که مخاطب را برای دانستنش هیجانزده
میکند. آرام عموما باورهای متروک را زیرکانه در قصههایش میگنجاند و با روایتی
نو به موشکافی آنها میپردازد. او در در تازهترین اثر خودش که «به خاکسپاری زن
زنده» نام دارد، باز هم به ترسیم سیمای زن و مصائب وی در جامعه خود همت ورزیده
است. این اثر قرار بود فصل بهار به روی صحنه برود اما کرونا مانع از اجرای آن شد.
کارگردان نمایش «به خاکسپاری زن زنده» در خصوص توقف تمرین این اثر به
دلیل پاندمی کرونا در بوشهر به بامداد جنوب گفت: ما با دوستان داشتیم این نمایشنامه را تمرین میکردیم. چیزی
به اجرا نمانده بود که متاسفانه ویروس چینی از راه رسید. حیف شد واقعا. عوامل نمایش
چند ماه صادقانه تلاش کردند. من از همینجا تشکر میکنم از ماندانا احمدی، جهانشیر
یار احمدی زیبا جمالی، ابوالفضل شفیعی و
همچنین شیوا جمالی دستیارم و سوگند بنهگزی طراح پوستر و بروشور. امیدوارم وضعیت
بهتر شود تا زحمات این دوستان به ثمر برسد.
احمد آرام در ادامه در خصوص موضوع نمایش «به خاکسپاری زن زنده» توضیح
داد: این نمایش ماجرای زنی را روایت میکند که روزگاری از خانه پدری میگریزد و در
جامعه گرفتار مشکلات میشود، سرانجام به خانه که بر میگردد با مشکلات بیشتری روبهرو
می شود. در واقع انگار او را زنده به خاک سپردهاند. این نمایش یک بیانیه اجتماعی است
که سعی میکند به منشهای انسانی پایبند باشد .
وی در خصوص انتخاب نام «به خاکسپاری زن» برای این نمایش تاکید کرد:
این نام یک استعاره است. هیچ زنی در اینجا زنده به گور نمیشود. ما تنها داریم تصویر زنی را بهدست میدهیم که در میان بحرانهایی
که دامنش را گرفته میخواهد سربلند بیرون بیاید.
این کارگردان نمایش در پاسخ به این سوال که زن نمایش شما چه ویژگی
دارد و چگونه تلاش کردید که مصائب و مشکلات این قشر را در اثرتان به نمایش
بگذارید، توضیح داد: در نمایش من همه مردم نقش اول را بازی میکنند؛ چون دردها
مشترک است؛ زن و مرد مطرح نیست برای من، چون من به انسانی فکر میکنم که میخواهد
صدای خودش را صیقل بزند تا بهتر شنیده شود. خشونت هم میتواند بر علیه مردها باشد
و هم زنها، پس خشونت بر علیه هر انسانی، در سرتاسر دنیا محکوم است. ما اگر تعریف (خشونت) را بدانیم و
آن را درک کرده باشیم، میتوانیم در مقابلش بایستیم.
آرام در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا در این اثر مانند کار قبلیتان
به نمایههای جنوب پرداخته شده است، بیان کرد: این نمایش میتواند همه جای ایران
اتفاق بیفتد؛ اما من در این اثر اشارهای به معماری سنتی بوشهر دارم که در راستای
روایت دراماتیک، از آن هم حرفی به میان میآید. بههر صورت، من کوشش کردم در ضرباهنگ
نمایش و دیالوگها و حتی اتمسفر نمایش از جنوب دور نشوم. از این رو کوشیدهام چیزهایی
که فرهنگ بوشهر سالیان سال در اختیار من گذاشته، همیشه در روند آثارم، چه کتاب، چه
تئاتر و چه نقاشی بازتاب داشته باشند و امانتداری بکنم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر همچنین در پاسخ به این پرسش
مبنی بر اینکه آیا موسیقی انتخابی برای این نمایش جنوبی است، گفت: اگر منظور شما استفاده
از سنج و دمام و نیانبان هست، خیر. در حال حاضر با بهکارگیری ناهوشیارانه،
دوستان از چنین ابزارهایی، تئاتر را به سمت فضاهای شادیآور کاذب میکشانند که با
این کار هم تئاتر را نابود میکنند و هم ارزش و اهمیت بومگرایی را. من تئاتر کار
میکنم؛ یعنی آمیزهای از متنی قدرتمند، بازیگرانی فهیم و پیامی سرشار از امید. تئاتر
بومی بوشهر در حال حاضر آبروی این شهر را برده است!
وی در خصوص تاثیر سوء کرونا بر هنر تئاتر توضیح داد: هر رخدادی که ضد انسان عمل کند محکوم
است. این ویروس میتواند در زندگی مدرن انسان معاصر، مانند یک نشانه در تاریخ ثبت
شود. تئاتر در جامعه ما هنر آسیبپذیری است. خیلیها هم آن را جدی نمیگیرند.
متاسفانه تئاتر مانند سینما نیست که جذابیتش متعلق به همه اقشار اجتماعی باشد. اصولا
هنرهای نمایشی که ارتباط انسان با انسان را رقم میزند، بسیار اندیشمندانه است. در
تئاتر اگر لودگی و بیسوادی را دنبال کنی، محکوم به شکست هستی. در سینما اینطور نیست،
فیلمهای در پیتی سینمای معاصر ایران را ملاحظه بفرمایید جز لودگی و بیمسوولیتی و
حتی بداخلاقی، چیز دیگری را مطرح نمیکند؛ سراپا فاسد با سلبریتیهایی که هیچ چیز
از هنر و بازیگری نمیدانند. این در حالی است که تئاتر یک هنر مردمی و ژرفاندیش
است. متاسفم که باید بگویم این ویروس چینی تئاتر ایران را از پا در آورد، با تمام
این حرفها تئاتر ققنوسی است که در هر شرایطی سعی دارد از میان خاکسترِ خود جوانه
بزند .
البته وی معتقد است که جهان از کرونا بدتر هم دیده
است، از طاعون تا وبا، از فلج اطفال تا بیماری سل و حتی ایدز و بهموقع با تلاش
دانشمندان بیماریها را مهار کردند. کرونا آزمونی بود برای بشریت و قدرتهای زیادهخواه که مراقب رفتار خود باشند و انسان را دوست
بدارند .
آرام در پایان در پاسخ به این پرسش که پیشنهاد شما برای پویایی تئاتر
بوشهر در بحران کرونا چیست، تصریح کرد: باید ارشاد و انجمن هنرهای نمایشی استان یک
تصمیم راسخ بگیرند تا آدم ذیصلاح را وارد این عرصه کنند. آموزشگاههای هنری باید
تعصب به خرج بدهند برای خروجیهای خودشان .امروز هرکسی از راه میرسد مجوز
آموزشگاه تئاتر و بازیگری میگیرد. طرف نه مدرکی دارد و نه تجربهای! نتیجهاش میشود
همین چیزی که شاهدش هستیم. مسوولان باید به این مساله با جدیت عمل کنند .