bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۷۵۶
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۲۲ - ۱۹ آبان ۱۳۹۹
علی باباچاهی سفیر گسترش منطق فرهنگی پسامدرنیسم در مقیاس جهانی؛
الهام بهروزی: بوشهر از دیرباز شاعران و بزرگان شاخصی را در پهنه خود پرورش داده است که با نوآواری و هنجارشکنی‌هایی قاعده‌مند تحولی را در ادبیات به‌ویژه شعر معاصر پدید آورده‌اند. شاعرانی که با نوگرایی و درک صحیح از شعر با استفاده از اقلیم و جغرافیای جنوب سروده‌هایی را آفریده‌اند

الهام بهروزی

بوشهر از دیرباز شاعران و بزرگان شاخصی را در پهنه خود پرورش داده است که با نوآواری و هنجارشکنی‌هایی قاعده‌مند تحولی را در ادبیات به‌ویژه شعر معاصر پدید آورده‌اند. شاعرانی که با نوگرایی و درک صحیح از شعر با استفاده از اقلیم و جغرافیای جنوب سروده‌هایی را آفریده‌اند که در عین روان بودن و سادگی، سهل و ممتنع جلوه می‌کنند. چون حس‌آمیزی جاری در شعرهای این شاعران برآیندی از اندیشه و زیست در سرزمینی است که شعر در رگ و پی آن جریان داشته و دارد.

علی باباچاهی یکی از شاعران بزرگ و نام‌آشنای کشور است که نامش در شعر امروز به‌دلیل نوجویی‌ها و نوگرایی‌ها می‌درخشد. وی متولد ۲۰ آبان ۱۳۲۱ در کنگان است که با تغییرات شگرف و منحصربه‌فردی در زبان شعر خیلی زود توانست خود را به‌عنوان یک شاعر متفاوت در شعر معاصر معرفی کند.

باباچاهی در آغاز شاعری در دوره نوجوانی با عنوان «ع.فریاد» اشعارش را در مجلات تهران منتشر می‌کرد اما بعد از اینکه یکی از شعرهای این شاعر در مجله امید ایران به عنوان «بهترین شعر هفته» منتشر شد، او تصمیم گرفت از این پس شعرهایش را با نام خودش چاپ کند.

باباچاهی در ادامه راه شاعری به یکی از رهروان شعر نیمایی تبدیل شد اما در طی‌طریقش در شاعری نخست طرح «شعر پسانیمایی» را مطرح کرد و پس از آن به‌شکل عمیق‌تری به بحث «شعر در وضعیت دیگر» پرداخت. در واقع او شاعری است که با اشراف به زبان و با استفاده از تکنیک‌های شاعرانه با رویکردی نو، تخیلی را در شعر به‌وجود آورد که برای مخاطب تازگی دارد. از این‌روست که باباچاهی طرفداران بی‌شماری را که اغلب خاص‌‌پسند هستند، در شعرش می‌یابد.

پژمان قانون در این باره در مقاله‌ای با عنوان «تخیل معطوف به زبان، خنده و گریز از معنای توتالیته» نوشته است: «تکنیک‌های عموما بازیگوشانه و مشخصا دیگر تکنیک‌های شاعرانه باباچاهی در ساحت زبان که همواره زیرکانه بر زیرساخت و ارکان دستوری جملات بنا شده‌اند، تمهیدی تشخیص یافته است که تخیلی دیگرگون را می‌نمایاند. تخیلی که بیانگر نگرشی فرامدرن نسبت به زبان و کارکردهای آن است. گرچه وقتی که باباچاهی این چنین کارکردهایی از زبان را در شعر خود به کار می‌بندد تا حدودی به دور از «بازی‌های زبانی» در نظام فلسفی و آن‌طو که مدنظر وینگنشتاین و به‌تبع آن لیوتار است، قرار می‌گیرد؛ اما می‌توان عقیده داشت که او می‌کوشد تا با برخورد و برداشت زیبایی‌شناختی‌اش از این مساله در نوع خود و به‌وسیله تخیل زبانی، گفتمان مسلط را به چالش بگیرد.»

روز گذشته زادروز این شاعر پرارج جنوبی بود. شاعری که وجودش به شعر امروز اعتبار بخشیده است و سال‌های سال است که با انزواگزینی خودش را در اشعارش می‌جوید و تنها با سروده‌هایش است که با جهان بیرون ارتباط می‌گیرد. او شاعری است که تار و پود زندگی‌اش از عشق بافته شده است؛ به‌گونه‌ای که عمده سروده‌های وی در این حس لطیف خلاصه می‌شود اما عشق هیچ‌گاه مانع او از پرداختن به مسائل روز جامعه نشده است.

مولف کتاب «نیم‌قرن شعر بوشهر» در این خصوص به بامداد جنوب گفت: بدیهی است مضمون اشعار باباچاهی عمدتا عاشقانه و گاه اجتماعی و معترض است. زبان شعر او ساده و صمیمی است که با پیرایه‌ها و آرایه‌ها آمیخته شده است. او مانند اغلب شاعران جنوبی، رنگ و بوی این سرزمینش بر شعر او سایه افکنده و گویش‌های محلی در زبان‌های محاوره‌ای و ترکیب آن‌ها با زبان فارسی نوعی زبان خاص به‌وجود می‌آورد.

بشیر علوی در ادامه درباره زبان شعری باباچاهی توضیح داد: زبان شعر، زبانی روایی است که بیشتر به توصیف و تشبیه متکی است. در اشعار باباچاهی کمتر نشانی از زبان تصویری دیده می‌شد. وی با اشعاری که محتوایی عاشقانه و اجتماعی دارد، از شاعران مطرح معاصر به‌شمار می‌رود.

وی در ادامه به نوجویی و نوگرایی باباچاهی در شعر اشاره و تصریح کرد: این شاعر در محور نوگرایی کاری نیست که تجربه نکرده باشد. او همه محورهای نوگرایی که در ادبیات پست‌مدرن ساری و جاری است، ارائه کرده و چه بسا محورهای دیگری را هم خود وی به این جریان اضافه کرده است. نوگرایی ذهنی و فرمی و نحوی، قراردادن شعر در وضعیت دیگر، رفتارهای زبان و روان‌پریشی، اسکیزوفرنی‌ها، حضور طنز و کارکرد مدرنیته آن، دیوانگی زبان، انفکاک بندها، درگی کردن ذهن خواننده با راوی و ده‌ها مولفه دیگر در رفتارهای ادبی و زبانی او جایگاه خوب و موثری دارد.

این پژوهشگر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه حضور موفق محورهای فرهنگی و گاهی عناصر بومی برای تشکیل تصویری که خروجی طنز داشته است، در شعر باباچاهی با موفقیت عمل کرده است، افزود: طنزی که از ارکان و و مولفه‌های رو به جلوی پست‌مدرنیته‌ای است: «جواب دندان‌شکنی اگر به حوا داده‌ بودم/ نیفتاده بودم در پیج و خم گیسو تو که قرار است به دستور قاضی از ته/ و چند سال حبس هم برای من بریده شود/ به آسمان نرسیده هنوز سرم/ پایم از کفنم می‌زند بیرون/ بین ستاره‌های ریخته روی زمین/ بدلی‌ها را برای گردان آهویی جمع می‌کنم...» بدیهی است عنصر طنز و گاهی محورهای فرهنگ در شعر وی با زبان نو همراه و همسو شده‌ و شعری را از انفکاک ظاهری بنده‌ها ساخته است که خواننده هی کلافه می‌شود و در کنار این کلافگی که همه چیز بر سر وی تلنبار می‌شود، لذتی هم حاصل خوانش این شعر، نصیب خواننده می‌شودو

وی با اشاره به اینکه از خلال شعرهای باباچاهی به‌نظر می‌رسد که فرم او دیگر حاصل دیدگاه سنت نیست، تاکید کرد: پیداست که او فعلا درگیر ترسیم شیوه گسترش منطق فرهنگی پسامدرنیسم در مقیاس جهانی است. هر ناظر و شاعر هوشیاری وقتی پدیده‌ها و مولفه‌های روبه جلوی شعر را در شعر باباچاهی می‌بیند، متوجه دیدگاه جهان‌اندیشگی وی میشود. در شعر باباچاهی هیچ فرمول یا مدل از پیش‌ساخته‌ای حاکمیت ندارد.

علوی در ادامه به تصویرهای شعری باباچاهی اشاره کرد و افزود: اساس تصویرهای شعری این شاعر بر تشبیه و روایت استوار است. منتها تجزیه خوب او باعث می‌شود که همه چیز جز متن را فدای این دو مولفه نکند. تصویر گزاره‌های باباچاهی از هیچ تکنیکی تبعیت نمی‌کنند و درست مثل فیلمسازانی که بدون توجه به تکنیک دست به ساخت فیلم می‌زنند و اتفاقا فیلم‌شان هم موفق می‌شود.

مولف کتاب «نیم‌قرن شعر بوشهر» با اشاره به سروده‌های اخیر باباچاهی تاکید کرد: شعرهای اخیر باباچاهی برای طبقه خواص و نخبگان سروده شده‌اند. گاهی همین نخبگان نیز در پروانه‌های آزاد ذهنی شاعر نمی‌توانند به وی برسند و عقب می‌مانند. در این گونه وقت‌ها باید خواننده در فرایند سرودن شعر همراه شود و بار معنایی عاطفی مورد نظر خود را در شعر دهد و بیندیشد که شاعر در میان نیست و این خواننده است که به شعر معنا می‌بخشد.

وی در خصوص موسیقی در شعر باباچاهی هم یادآور شد که موسیقی در شعر باباچاهی برجستگی ندارد. حتی کوتاه و بلند شدن مصراع‌ها و سطرها هم موسیقی تولید نمی‌کنند. البته وی گاهی به شعر و وزن روی می‌آورد و اندکی کلام را موزیکال می‌کند؛ «چه گمشده است/ چه خواهد شد/ که این غبار پس رود» یا «بگیر/ بزن/ ببند/ عشق آبروی ماست...»

علوی در ادامه با تاکید بر اینکه زبان شسته و رفته، طنز نهفته و حساب شده، شگردهای نوگرایی و روایتگری، ساختار ظاهری، نحوه جمله‌بندی و جمله‌سازی و قرار گرفتن بنده‌ها و چگونگی آن‌ها در برخی از شعرهای باباچاهی خواننده را ترغیب می‌کند که آن‌ها را چند بار بخواند و از آن‌ها لذت ببرد، گفت: کاری که هدف سازنده زبان این‌گونه تصاویر است. بنابراین این مولفه‌ها هستند که شعر باباچاهی را گروتسکو و در آوانگارد نگه می‌دارد.

وی در ادامه با بیان اینکه در محور بومی و پروراندن تصاویر اقلیمی با باورهای محلی، موفق‌ترین کارها و تصاویر در آثار باباچاهی حضور یافته‌اند، خاطرنشان کرد: باباچاهی هر گاه دست به خلق تصاویر بومی زده است، آن‌چنان با اساس و خوش‌پی این کار را کرده که منصانه است بگوییم کم‌نظیر است؛ اوج این رفتارها در دفتر «آوای مردان» وجود دارد؛ شعرهایی مانند «مهتاب منتظر»، «اینجا دریاست»، «تا سال‌های سال»، «آنک دوباره شیرمحمد»، «اما ستاره‌بانو»، «خالو خسته نباشی» و «غزل دریایی» نمایانگر اوج این هنرنمایی باباچاهی هستند.

علوی در خصوص عاطفه موجود در شعر باباچاهی هم بیان کرد: در محور عاطفی، هر سه نوع عاطفه در شعر این شاعر یافت می‌شود. در واقع شعر باباچاهی محملی شده برای بیان بن‌مایه‌های اندیشگی شاعر که معمولا در کل شعر نهفته است. پایان اشعار باباچاهی پایان عاطفه مورد نظر وی است. وقتی به مصراع‌های آخر می‌رسیم، یکباره تمام شعر در نظرمان معنا می‌یابد و این شگرد موجد اعجاب و التذاذ هنری می‌شود. همچنین گاهی وی برای ارائه عاطفه از تکنیک‌های تجسمی مثل کانکریت و توگراف استفاده می‌کند که عامل زیبایی متن می‌شود. پایه‌های عاطفه شعر باباچاهی هر چه به طرف امروز‌ی‌تر می‌آییم، انسانی‌تر می‌شود. انبوه شعرهایی که عاطفه و انسانی در هم نهفته و ساختار منسجمی را در اندامیک شعر تولید کرده‌اند، در مجموعه او وجود دارد. ساختاری که از هم نمی‌توان جدا کرد و زیبایی عاطفه را چند برابر می‌کند.

وی با بیان اینکه باباچاهی از راه تاکید که بر وضعیت دگرگون و صورخیال تداعی دل‌به خواهانه آواها دارد، توجه خواننده را به سامان صوری واژه‌ها در ادبیات معطوف می‌سازد، افزود: وی توان بالقوه واژه‌ها برای ارجاع به مصداق‌های عینی را به موضوع ثانویه تبدیل می‌کند. باباچاهی به‌گونه‌ای می‌نویسد که متن گزاره‌هایش به خود آن متن ارجاع کند و این راهی است برای کاوش درباره مفهوم واقعیت به منزله یک برساخته. همین سوژه بودگی، بینمامتنیت، ارجاع، ایدئولوژی در شعر باباچاهی توجه ما را به رابطه بحث‌برانگیز تاریخ و پسامدرنیسم معطوف می‌کند، زیرا فرایند روایتی کردن امروز، بکی از شکل‌های عمده ادراک انسان و یافتن معنا و انسجام صوری در آشفتگی رویدادها تلقی می‌شود.

علوی در پایان با تاکید بر اینکه برای فهم شعر باباچاهی مستلزم عبور از یک «واقعیت» به «واقعیتی» دیگر هستیم، یادآور شد: عادت ما در خوانش باید متفاوت شود، طریق عرف‌ها و رسوم زبانی باید برچیده شود تا بتوان به تجربه همگون راوی گزاره‌های باباچاهی رسید.


نام:
ایمیل:
* نظر: