روزبه شریعتی
یکی از پاشنه آشیلهای بازار سرمایه در این مدت میزان سود اوراق خزانه
بود، بازده موثر اوراق خزانه به بالای ۲۵ درصد رسیده و سیر افزایشی آن نیز
ادامه دارد و باعث شده است سرمایهگذاران ریسکگریز، از این بازار موازی بترسند.
اگر گفته میشود قرار است به بازار سرمایه کمک شود و هدف رشد این بازار است، نباید
به این شیوه رفتار کرد و از بازار انتظار صعود داشت.
سرمایهگذارانی که در بازار سرمایه هستند
باید بتوانند انتخابهایی مبتنی بر منطق و ریسک داشته باشند، اتفاقی که زمان تقدیم
لایحه بودجه سال آینده رخ داد، مزید بر اتفاقاتی شده بود که به ریزش بازار دامن میزد.
در پیشنویس لایحه بودجه مطرح شد نرخ گاز شرکتها هم معادل نرخ خوراک حساب شود. این
موضوع پاشنهاشیل اول و مهمترین پاشنه اشیل بازار بود زیرا صنایع بسیار زیادی را
تحت تاثیر قرار میداد. از صنعت متانول و اوره گرفته است تا فولادیها، سیمانیها
و پالایشیها.
نگاهی که به فرمول خوراک وجود دارد، منطقی نیست، ایران دارای 9/17 درصد ذخایر گازی دنیا
و تولیدکننده گاز است. بنابراین فرمول خوراک پتروشیمیها نباید میانگین چهار هاب
دنیا باشد که دو تا از آنها مصرفکننده گاز در اروپا هستند. قیمت هر مترمکعب گاز
در روز یکشنبه در امریکا و کانادا نزدیک به ۱۳ سنت و در اروپا به بیش
از یکونیم دلار رسیده که دلیل آن وقوع
بحران گازی در اروپا به دلایل مختلف است.
این درحالی است که نرخ گاز در اروپا یک سال قبل حدود ۲۰ سنت بود. به همین دلیل
سالهای قبل که این فرمول نوشته میشد، بسیاری از تحلیلگران
بورسی و حتی فرمولنویسان تصور نمیکردند که ممکن است چنین
بحرانهایی شکل بگیرد که باعث غیرمنطقی شدن این روند شود. چرا باید فرمول گاز در ایران
که تولیدکننده و صادرکننده گاز است مانند کشورهایی که واردکننده گاز هستند محاسبه
شود؟ طبق این فرمول قیمت خوراک برای شرکتها ۴۲ سنت میشود. یعنی با
دلار نیمای ۲۷ هزار تومانی قیمت یک مترمکعب گاز برای شرکتها حدود ۱۱ هزار تومان خواهد شد.
اجرای فرمول مذکور باعث میشود سودآوری شرکتها آسیب شدیدی ببیند، حتی
اگر دولت به این نتیجه میرسید فرمول مذکور را پیاده کند؛ اما از سوی دیگر اجازه میداد
تاجرها گاز بخرند و در بورس کالا عرضه کنند منطقی بود. چراکه میتوانستند
با قیمت فوب که حدود ۲۵ سنت است گاز را خریداری کرده و در بورس کالا عرضه
کنند و ارزانتر از ۴۲ سنت به شرکتها بفروشند.
یکی از جذابیتهای سرمایهگذاری در بازارهای مالی و سرمایهای برای
سرمایهگذاران ثبات نرخگذاری و فرمول است، سال گذشته نرخی برای خوراک اعلام و نرخ
سوخت گاز ۳۰ درصد نرخ خوراک تعیین شد و بعد ناگهان برای لایحه بودجه
سال آینده ۳۰ درصد را اندازه نرخ خوراک تعیین کردند، مشخص است اگر سرمایهگذار
دید بلند مدت داشته باشد، ترجیح میدهد وارد چنین بازاری
نشود. این لایحه صدای اعتراض بسیاری از فعالان اقتصادی را بلند کرد؛ اما در نتیجه
برخی اصلاحها به نام بورس صورت گرفت درحالیکه ۱۰ فرمان اصلاح لایحه
برای جلوگیری از زیانده شدن صنایع است.
اگر لایحه به همان صورت اجرا میشد، متانولسازها و پس از آن زنجیره
فولاد برخی شرکتها بیشترین آسیب را میدیدند.
الان بیشترین نفع را فولادسازها میبرند.
با فرمولهای جدید یکی از بزرگترین ریسکهای بازار برطرف شد. اما نه برای همیشه
بلکه تا یک سال آینده و تا زمان بودجه سال آینده.
کاهش فاصله نرخ دلار آزاد با نرخ نیما باعث میشود رشد نرخ محصولات
شرکتها افزایش یابد، برخی اعتراض میکنند که چرا از منابع ملی بهنفع بورسیها
کار میکنید، پاسخ این است که اگر قرار است قیمت گاز برای شرکتها
با نرخ صادراتی حساب شود باید به آنها اجازه داده شود که محصولاتشان را با نرخ
صادراتی خودشان بفروشند. چرا باید دلار آزاد ۳۰ هزار تومان باشد ولی
شرکتها دلار خود را با نرخ ۲۴ هزار تومان در سامانه نیما
بفروشند؟
بازار سرمایه از لحاظ روانی آسیبدیده و ملتهب است، بازار حاضر نیست خیلی
چیزها را بپذیرد بنابراین از نظر روانی نیاز دارد احیا شود. مقررشده مالیات شرکتهای
تولیدی پنج درصد کاهش یابد که این بهنفع شرکتهای داخلی فروش است زیرا
شرکتهای صادراتی از قبل معافیت مالیاتی داشتند.
قرار است مبلغی از صندوق توسعه ملی به صندوق توسعه و تثبیت بازار سرمایه
واریز شود، قرار نیست این مبلغ از جیب مردم به صندوق تثبیت واریز شود بلکه قرار
است دولت مالیاتی که از خرید و فروش سهام، بهدست میآورد و مبلغ آن بین هفت تا ۱۰ هزار میلیارد تومان
است را واریز کند. سپس صندوق تثبیت بازار روی سهام خود اوراق منتشر و منابع آن را
برای حمایت از بازار خرج میکند.